آقای مهرآیین! با هیجانات انقلابی که نمیتوان از شرّ ج ا و جنگ خلاص شد.
خانمهای برنده جایزه صلح نوبل! با مواضع مبهم و خنثی که نمیشود ایران را از شرّ مطلق نجات داد.
وضعیت آشفتهی موجود باعث شده تا اغلب کنشگران و نویسندگان در مورد جنس واکنش مناسب از این سر بوم به آن سر بوم در غلطند. یا مرتکب خطاهای راهبردی و بسیار خطرناکی شوند، مثل آقای مصطفی مهرآیین که میگوید مردم به خیابانها بیایید و یا مثل بیانیه فعالان مدنی دارای جایزه صلح نوبل که فکر میکنند با صدور این بیانیهی خنثی به تکلیف خود عمل کردهاند.
آن یکی با موضعگیری سلبی اما بیارزش، رفع تکلیف میکند؛ دیگری اصلاً متوجه نیست که دعوت از مردم برای آغاز اعتراضاتِ سلبی بدون وجود جنبهی ایجابی آلترناتیوِ مورد اعتماد مردمِ عادی، بدنه نیروهای نظامی/انتظامی و جامعه جهانی، ممکن است نتایج بسیار بدی برای کشور داشته باشد؟
چرا نباید از عراق، افغانستان، لیبی و بهویژه، سوریه درس گرفت؟
این یک اصل موضوعه در همه انقلابهای موفق است که گزینهی «سلبیِ قیام» باید با گزینه «آلترناتیو ایجابی» چفت شود تا به نحوی ایمن به دوره گذار وارد شد.
این کسان که میگویند مردم قیام کنید! آیا توجهی به امنیتِ دورهی قیام و بعد از قیام دارند؟ آیا مطمئن هستند که صرفاً با جنبهی سلبی قیام، کنترل اوضاع از دست مردم خارج نخواهد شد؟ آیا این «قیامِ سلبی» نباید با یک «جایگزین ایجابی» در اعلانِ مشخص یک آلترناتیو، کاملاً چفت شود، تا با اجتناب از «خلاء رهبریِ» معطوف به این آلترناتیو، گروهها و شبه نظامیانی که یحتمل ماموران مخفی ج ا، سایر گروههای تجزیهطلب مرزی و گروهکهای تروریستی حرفهای و آموزشدیده داعش و غیره هستند، روند اعتراضات را به سمت هرج و مرج یا سوریه شدن ایران مهندسی نکنند؟
اینکه در جریان اعتراضات رهبر به وجود خواهد آمد یک توهم نابخردانه و از اختراعات اتاق فکر ج ا و در این شرایط، تلهای است برای سوریه شدن ایران. اگر بدون آلترناتیوِ مشخص و تحت یک فرماندهی واحد (یک رهبر)، به خیابانها بیاییم، مطمئن باشید دورهای از وحشت و هرج و مرج و نابودی زیرساختها و یا جنگِ داخلی ده ساله شبیه به سوریه در انتظار است. سوریه را تاکید میکنم چون رِسپی مخصوصِ سرآشپز خامنهای است.
آقای مهرآیین، بر فرض که علی خامنهای حرف شما را گوش کرد و استعفا داد! مجتبی خامنهای با سمبهای پر زورتر خواهد آمد نه جنابعالی یا دوستانتان! مردم به خیابانها بیایند رضا شاه روحت شاد بگویند و با دست خالی بجنگند و امثال شما سایر کنشگران سیاسی و اجتماعی و حقوق بشری، حقوق زنان، حقوق مردان، کودکان و ... مثل جنبش مهسا با رؤسای کشورها ملاقات، مصاحبه کنند، عکس بگیرند و هزاران فیگور سیاسی، اجتماعی و فمینیستی انجام دهند، اما فقط با تایید ذیلِ اعتراضات و بدون تایید «تمامیتِ این اعتراضات» (از صدر (رهبری) تا ذیل (مردم کف خیابان))، فایدهاش چیست؟ مگر در طی حدود دو سال جنبش مهسا کم از مردم فداکاری و شجاعت دیده شد و از رضا پهلوی حمایت و همکاری؟
نتیجهاش چه شد؟ شهیر شدن بیشترِ کنشگران سیاسی، و جریتر شدن بیشترِ ج ا.
درست است که ج ا به شدت تضعیف شده اما باید بسیار هوشیار و محتاط بود و نباید با هیجانات سیاسی و احساسی بدون برنامه، اعتراضات را آغاز کرد. مردم ایران و اسرائیل دشمن مشترکی به نام ج ا دارند و به همین دلیل باید تحت فرماندهی یک ارتش مشترک عمل کنند. در وضع موجود، از پشتیبانی ارتش هوایی اسرائیل برخورداریم. اما برای سرنگونی ج ا باید خود مردم ایران به رهبری یک فرمانده، دست به کار شوند. چون همه میدانیم که اگر ج ا از این مهلکه جان سالم به در برد، حمام خون در این بر پا خواهد کرد. اگر یک ج ا ضعیف و شکست خورده باقی بماند، انتقام بسیار سختی از مردم ایران خواهد گرفت. به همین دلیل:
از همه کسانی که به عنوان مورخ، کنشگر سیاسی، تحلیلگر اقتصادی، روشنفکر، محقق، کارشناس حقوق بینالملل، سلبریتی سیاسی، جمهوریخواه، دبیر دوره گذار، ایکس و ایگرگ و ... با رسانههای فارسی زبان مصاحبه میکنند و یا در فضای مجازی مینویسند، اظهار دانایی میکنند، یا این فعالان مدنی که به تازگی بیانیه دادهاند و یا قرار است بعد از کشتن ما مردم دوباره بیانیه بدهند، انتظار میرود فقط به شیوه سلبی از بدی ج ا، جنگ و تجاوز به ایران و این قبیل معلومات تکراری نگویند و برخی مثل آقای مهرآیین اینگونه بیمهابا مردم را به اعتراضات خیابانی دعوت نکنند. این کنشگران با علم به اینکه میدانند فعلاً و در حال حاضر به جز رضا پهلوی هیچ فرد مناسب دیگری که تقابل صفرویک / سیاهوسفید و «غیرخاکستری» با ج ا داشته باشد، برای رهبری دورهی گذار وجود ندارد، اما مثل شخص خامنهای لجباز هستند و نمیخواهند در کنار مردم، رهبری شاهزاده را اذعان کنند تا همه دنیا بفهمد که آلترناتیوِ مورد وثوق ملت ایران در طیف اپوزیسیون وجود دارد. مطمئن باشید چنانچه کشورهای متمدن دنیا از سئو رضا پهلوی و رهبری وی مطمئن شوند به سرعت برای اعلان یک «دولتِ در تبعید» در راستای کمک به اعتراضاتِ پیش رو آمادهاند. فرصت نیست و باید انتخاب کرد: یا نجات ایران یا مشاهده یک حمام خون در ایران.
ما یک بار این فرصت تاریخی را در جنبش مهسا از دست دادیم. در آن زمان، دنیا این آمادگی را داشت تا دولت در تبعید به رهبری رضا پهلوی را به رسمیت بشناسد اما چون اختلافات درونی اپوزیسیون را دید از انجام این پروژه پشیمان شد.
اینکه مخالفان در این شرایط که جان میلیونها نفر در خطر است، صرفاً با تکیه بر جنبهی سلبی موضوع، عمداً تنها راه حل برونرفت از این مخمصهی وحشتناک را به بیانهی محکوم کردن اعمالِ ج ا و جنگ تقلیل میدهند، یک بیتوجهی آشکار به جان میلیونها انسان و تمامیت ایران است. یعنی آقای عباس میلانی، سایر کنشگران و فعالان مدنی نمیدانند که بدون وجود یک رهبر، پیروزی هرگز به دست نخواهد آمد؟ شما خودتان که از مبارزان زمان شاه بودید و تجربه خمینی را دارید. آن موقع شما نیروهای سیاسی، میلیونها مردمی را که داشتند زندگی عادیشان را میکردند با دروغ و حیله وسطِ میدان مبارزه با خاندان پهلوی کشیدید و این بلا را بر سرشان نازل کردید و حالا که میلیونها نفر از همین مردم ناگزیر برای پایین کشیدن خامنهای آماده میشوند و به کمک شما چند هزار نفر نیاز دارند تا به هنگام جدی شدن رویارویی نهایی در رکاب رهبری، پیام قوی به همه جهان دهند که از فقدان آلترناتیو ج ا نباید هراسید، فقط حرفهای قشنگ میزنید و بیانیه صادر میکنید و از خامنهای میخواهید کنارهگیری کند!... یا خیلی پرت هستید، یا غرق در افکار و آرزوهای خود میباشید. لااقل سکوت کنید و اصلاً هیچ نگویید.
مردم دیگر به چه زبانی بگویند که هرگونه رفتار و گفتار شما خارج از جبهه رضا پهلوی، به نفع ج ا و ادامه جنگ و یا هرج و مرج بعد از جنگ تمام خواهد شد و اگر ج ا به واسطه این جنگ سرنگون شود و شخصی مثل رضا پهلوی قدرت را برای دوره گذار در دست نگیرد، در خلاء یک مرجع سیاسی، ناامنی داخلی و بحرانهای تجزیهطلبی آغاز خواهد شد و قطعاً نخستین اقدام اسرائیل ویران کردن همه زیرساختهای ایران است تا از عواقبِ احتمالی هر هندوانه سربسته دیگر به جز رضا پهلوی، حذر کرده باشد.
این دقیقاً همان پیامد محتوم و ناگواری است که صرفاً با ترغیب مردم بریزید در خیابان، یا صدور بیانیه انفعالی در محکومیت جنگ و ج ا، عاید ایرانِ ویران خواهد شد و بدون هیچ تعارفی، ادامه این رفتار توسط این کنشگران، خیانت آشکار به ایران است.
دیگر وقتی نمانده. ثانیهها میگذرند. اگر تعلل شود، جمهوری اسلامی یا شبیه به غزه را در ایران پیاده خواهد کرد، یا بنا بر ذات خبیثش و با هر ذلتی برای بقای چند صباح بیشتر حکومتِ ننگین خود چیزی شبیه نفت در برابر غذا و دارو را به ایران تحمیل میکند. آن موقع شما کنشگران سیاسی و مدنی باید با وجدان خود در خواندنِ شبیه به این نوع متون تنها شوید.