کسانی که هنوز قادر نیستند این شعار صریح و بامعنای معترضین را که «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن امریکاست» درک کنند و این حقیقت ساده را بفهمند که این حکومت بزرگترین دشمن ایران و حملات اسرائیل یک واکنش طبیعی و محتوم بوده که دستِ بر قضا، با همپوشانی منافع بین مردم ایران و اسرائیل در جنگ با دشمن مشترک، رقم خورده، اتفاقاً باید آن را غنیمت شمارند، چون ما مردم هرگز به تنهایی با مجید رضاها، نیکاها، نداها و نویدها از عهده این حکومت قسیالقلب بر نخواهیم آمد. پس:
نهایت سبکمغزی است که حملات محدود و هدفمند اسرائیل را که سران جنایتکار و سرکوبگر ضحاک را نابود کرده، نادیده بگیریم و به بهانه دلسوزی برای آن عده از شهروندان ایرانی که در نتیجهی سیاستهای جنگطلبانه ج ا از این حملات محدود لطمه دیده یا کشته شدهاند، اشک تمساح بریزیم در حالیکه این جنایتکاران فقط بعد از این 12 روز بیش از این تعداد آدم کشته و بیش از 2000 نفر را در این ارتباط دستگیر کردهاند! در هر اعتراض مدنی هزاران نفر را زخمی، شکنجه و میکشند و به دهها نفر دختر و پسر تجاوز میکنند...
کارنامهی این فرماندهان کشته شده در صدور دستور قتل، شکنجه، کور کردن و تجاوز به هزاران دختر و پسر جوان بیانتهاست و آنقدر فجیع و کثیف است که فقط با خشم و انزجار میتوانید بیانیه میرحسین موسوی را در تقدیر از این جانیان بالفطره تا به انتها بخوانید! هرچند که این نوع ستایش از جنایتکار، سنت دیرینه این جماعت است. (روایتی دیگر از اندوه عمیق احمد زیدآبادی!)
در کارنامه شاه فقید حتی اگر یک مورد از این صدها هزار بود اکنون فرزندش را به صُلابه کشانده بودید اما در حمایت از این بیانیهی سخیف و مضحک، 700 نفر از افراد "اپوزیسیون" اظهار حمایت میکنند. شرم بر آنان که اینچنین آشکار از قاتلان فرزندان ایران زمین تقدیر و ستایش کردهاند.
اسرائیل به نیروهای نظامی-سپاهی و عوامل سرکوب ج ا حمله کرد نه به ایران
مردم تا سال 88 به واسطه وجود طیف اصلاحطلب هنوز هم اندک امیدی به تغییرات در بخشی از سیاستهای کلان کشور داشتند تا شاید بدون خونریزی گشایشی در فضای اجتماعی و اقتصادی کشور حاصل شود و در این راستا نداهای زیادی از دست رفت. اما در نهایت سهم ما شد خس و خاشاک و سهم موسوی و کروبی شد حبس خانگی. در دوره فطرت، جامعه جوان ایران پدران خود را در بروز فاجعه 57 مقصر اصلی دانست که هنوز هم حاضر نیستند مسئولیت کار خود را بپذیرند. از این نظر، اعتراضات مدنی سال 96 نقطه عطفی در باور عمومی مردم بود که از یک طرف، متوجه شد برای رهایی از دوزخ ج ا هیچ گریزی از یک جنگ خونین نیست، و از طرف دیگر، با سر دادن «رضا شاه روحت شاد» مهر تاییدی زد بر ادامه مسیری که این مرد حدود صد سال پیش بنیان گذاشته بود.
خانم فروهر!
ما مردم از آبان 96 با رژیمی که 47 سال پیش ایران را به کمک امثال پدران شما اشغال کرد، در وضعیت جنگ گرم به سر میبریم. پس، از هر نیرو و کمکی، چه خارجی و داخلی به شدت استقبال میکنیم چون با دست خالی نمیتوان با این رژیم خونخوار جنگید و پیروز شد، و ابداً مایل نیستیم کودکانمان با دست خالی قربانی تشویق اعتراضات مدنی جریانات سیاسی شوند که فقط کوری، زندان و طناب دارش به آنان میرسد، و پُز سیاسیاش به شما. کم خون دل خوردیم از آن نمایشهای تهوع آور سلبریتیهای سیاسی و حقوق بشری که مشخص بود فقط به جاهطلبی سیاسی خود میاندیشند نه به نجات ایران.
به همین دلیل، حملات اسرائیل را یک اعتراضِ جدیدِ مردمی تلقی میکنیم که این بار اتفاقاً توانستیم با کمترین کشته و زخمی، بیشترین صدمه را به این دشمن سنگدل و بیرحم بزنیم. ما از کشته شدن این سران جنایتکار بینهایت خوشحالیم و خوشحالیم که توانستیم با پشتیبانی هوائی تنها دوست حقیقی خود در جهان، نه تنها انتقامِ خون برخی عزیزانمان را از مهمترین عوامل سرکوب بگیریم، که دشمن مشترک خود را تا آستانهی سقوط تضعیف و خوار نماییم.
روی سخنم با کسانی مثل شماست که به نظر نیتی متفاوت با آن 1151 نفر و دیگر "فعالان" دارد و طرفدار اصل نظام ج ا نیست اما با این مواضع و کنشگری، آب به آسیاب ج ا میریزد.
آیا نمیدانید که هیچ ایرانی وطنپرست و آدم عاقلی موافق جنگ نیست؟
یعنی نمیدانید ج ا یک حکومت جنگطلب و اشغالگر است که 47 سال پیش جنگ را با همه دنیا و با مردم خود آغاز و رویارویی نهایی با اسرائیل و ملت ایران، نتیجه محتوم سیاستهای خصمانهای است که علیه این دو ملت اتخاذ کرده؟
یعنی نمیدانید توفان جنگ بین ملت-حکومت / اسرائیل-حکومت، حاصل بذر نفرتی است که 47 سال پیش خوی وحشی این حکومت آن را کاشت؟
آیا آن 450 نفر و این 700 نفر نمیدانند که زد و خورد، به عنوان انشای جنگ، آخرین رکنِ تشکیلدهندهی پدیده جنگ است؟ حکومتی که قصد (عنصر معنوی) و اراده (عنصر رفتاری) جنگ با کشوری دیگر را دارد و در جهت تحقق این اراده، نه تنها لاف نمیزند که همه ثروت ملت خود را صرف تجهیز و توسعه نیروهای نیابتی و موشکهای اتمی و غیر اتمی نموده، بر روی آنها نابودی اسرائیل را به زبان عبری حک و روزشمار نابودی این کشور را در اصلیترین میدان پایتخت به نمایش گذاشته، و رهبرش بارها بهطور صریح در تریبون رسمی نابودی اسرائیل را وعده داده و این وعده را از طریق نیروهای نیابتی دو سال پیش عملی نموده؛ پس آن کس که ابتدا زد، لزوماً آغازگر جنگ نیست... چون طرف مقابل 46 سال و مشخصاً 25 سال صبر کرده تا شاید مذاکرات نتیجه دهد، اما نداد و پیشدستی کرد تا غفلتاً هدف یک حمله فراگیر مثل 7 اکتبر قرار نگیرد و این مهم را دنیای متمدن و مردم ایران درک میکنند و میفهمند که این موجود لات بی سر و پا که به هیچیک از قواعد دیپلماسی و رفتار حقوق بشری پایبند نیست، و عنقریب به دانش ساختن بمب نزدیک میشود بالاخره باید کسی پیدا میشد سر جایش بنشاند و گفتهی صدر اعظم آلمان از این دیدگاه هم بسیار دقیق است و هم درست.
در واقع، درک این موضوع که هرگونه ضربه به ج ا به عنوان دشمن مشترک ملت ایران و اسرائیل، نه تنها جایز که تنها راه رهایی و سادهتر از آن است که بتوان این حقیقت را در تودرتوی بازی با الفاظ و ژست انساندوستی و ضد جنگ مغلطه کرد...

رهبری نمادین رضا پهلوی در بوته آزمون، نیکروز اعظمی