Monday, Jul 28, 2025

صفحه نخست » رهبری نمادین رضا پهلوی در بوته آزمون، نیکروز اعظمی

nik.jpgجمهوری اسلامی طی ۴۶ سال کوشید پروژه "اتحاد اسلامی" را ذیل قرائت شیعی خود پیش ببرد و با تشکیل "محور مقاومت" جایگاه رهبری جهان اسلام را ارتقاء دهد. این رویکرد در سال‌های نخست، به‌واسطه فضای شورشی در ایران و بحران‌های منطقه‌ای، با دستاوردهایی همراه شد؛ اما به دلیل پیامدهای ساختاری حاکمیت ، از فروپاشی نهادهای اجتماعی تا شکل‌گیری شبه‌جامعه‌ای فاقد انسجام، سرمایه اجتماعی آن به‌شدت فرسوده شد. این فرسایش نه‌تنها مقبولیت سیاست "اتحاد اسلامی" را از میان برد، بلکه با تضعیف توان حاکمیت، عملاً پایان "محور مقاومت" را رقم زد و رهبری جمهوری اسلامی را به موقعیتی پنهان و تدافعی سوق داد.

جمهوری اسلامی امروز در وضعیت فزاینده‌ای از ناتوانی ساختاری و فرسودگی سیاسی گرفتار شده است. گذار از این بن‌بست نیازمند شکل‌گیری یک اراده جمعی است که تنها از طریق همبستگی ملی ایرانیان می‌تواند به فروپاشی این نظام فرسوده بینجامد. برای نگارنده این سطور، مسئله اصلی نه شکل حکومت آینده، (اعم از جمهوری یا سلطنت یا ایران فدراتیو)بلکه دستیابی به آزادی بنیادینی است که بستر تنفس، بازسازی جامعه و بازگشت ارزشهای انسانی را فراهم می‌آورد. این آزادی تنها از رهگذر اتحاد همه‌جانبه ایرانیان و تمرکز بر تسخیر آخرین کانون‌های قدرت حاکمیت و برچیدن ساختار آن میسر خواهد شد.

"همکاری ملی برای نجات ایران" اگرچه گامی مهم در جهت خودیافتگی ایرانیان از رهگذر همبستگی است، اما با ضعف جدی انحصارگرایی سلطنت‌طلبانه روبه‌روست؛ ضعفی که در این همایش به‌روشنی قابل مشاهده بود. با ورود نیروها، شخصیت‌ها و سیاستمداران آگاه که در این گردهمایی غایب بودند، می‌توان بر فراگیری واقعی "همکاری ملی" تأکید ورزید. این امر وظیفه‌ای مستقیم و اساسی بر عهده رهبری نمادین آقای رضا پهلوی است. صرف حضور یکی دو جمهوری‌خواه یا چند متخصص کافی نیست؛ حلقه قدرت سیاسی جایگزین جمهوری اسلامی باید به‌گونه‌ای دموکراتیک و با ترکیبی متنوع از گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی شکل گیرد تا حس واقعی تنوع و شمولیت را برانگیزد.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy