ظهور شبانه علی خامنهای در شب عاشورا: جنگ روایتها میان ناسیونالیسم مذهبی و ملیگرایی سکولار
مسعود نورمحمدی
در شب عاشورای ۱۴۴۷ قمری (۵ ژوئیه ۲۰۲۵)، علی خامنهای پس از هفتهها غیبت و شایعات بیسابقه در مورد سلامت و جایگاهش، ناگهان در مراسمی در حسینیه بیت رهبری ظاهر شد. این حضور پس از سکوتی سنگین، نه تنها برای مهار بحرانهای روانی در بدنه حاکمیت بلکه برای بازتعریف هویت سیاسی جمهوری اسلامی در برابر یک گفتمان موازی بود: ملیگرایی سکولار، بهویژه با نمادگرایی روزافزون رضا پهلوی.
در این مراسم، مداحیهایی با مضامین میهندوستانه و ذکر مستقیم "ایران" بهجای صرفاً "کربلا" و "اهلبیت" توجه بسیاری را جلب کرد. رسانههای رسمی تأکید داشتند که این اشعار با "درخواست شخص رهبری" اجرا شدهاند. این تغییر روایی، در بستر شب عاشورا، نشانهای از تقابل جدید در جنگ روایتهاست؛ نبردی میان ناسیونالیسم مذهبی-شیعی خامنهای با ملیگرایی عرفی و سکولارِ مخالفان، بهویژه آنچه رضا پهلوی در یک دهه اخیر بهعنوان «هویت ایرانی غیرمذهبی» بازنمایی کرده است.
میدان تقابل: ایران مذهبی یا ایران تاریخی؟
خامنهای در سالهای گذشته، همواره در برابر هرگونه استفاده از مفاهیم ناسیونالیستی مقاوم بوده است. در نگاه او، "ایران" تنها در صورتی مشروعیت دارد که در خدمت "اسلام انقلابی" باشد. اما با ریزش پایگاه مذهبی در میان جوانان، و رشد تمایلات فرهنگی و تاریخی در فضای عمومی (از زبان و خط گرفته تا پادشاهیطلبی)، خامنهای اکنون مجبور شده است که واژگان "ایران" را از آن خود کند، پیش از آنکه بهطور کامل در اختیار گفتمان رضا پهلوی و دیگر مخالفان سکولار قرار گیرد.
در واقع، تلاش برای اسلامیسازی واژهٔ "ایران" در مداحیهای عاشورایی، نه یک تحول فرهنگی، بلکه یک واکنش استراتژیک به واگرایی نسلی است. مخاطب این نمایش، نه تنها مؤمنان سنتی بلکه نسل جوانی است که دیگر با روضه و مرثیه پیوند عاطفی ندارد، اما شاید هنوز به مفهوم ایران بهعنوان «خانهٔ از دسترفته» تعلق خاطر دارد.
رضا پهلوی: بازتعریف ایران بدون آخوند
در نقطه مقابل، رضا پهلوی طی سالهای اخیر تلاش کرده است تا تصویری از ایران بسازد که نهتنها به مذهب وابسته نیست، بلکه از آن فراتر میرود. در گفتمان او، "ایران" یک تمدن چند هزارساله است که قربانی پروژهی جمهوری اسلامی شده. او مفاهیمی مانند میهن، زبان فارسی، کوروش، حقوق بشر، آزادی زن، و سکولاریسم را به عنوان هستههای ناسیونالیسم نوین مطرح کرده است؛ هویتی که قرار نیست در مداحی یا دعای کمیل خلاصه شود، بلکه در انتخاب آزاد مردم و بازگشت به منشور جهانی حقوق بشر معنا مییابد.
این تقابل خاموش میان دو نوع ناسیونالیسم ــ یکی مذهبی و حکومتی، و دیگری سکولار و مدنی ــ اکنون به یک نبرد صریح رسیده است. حضور خامنهای در شب عاشورا با تأکید بر "ایران" دقیقاً در دل این درگیری معنا مییابد؛ نه فقط برای مقابله با اسرائیل یا مهار شایعات، بلکه برای پسگرفتن واژهای که جمهوری اسلامی سالها آن را تحقیر و انکار کرده بود، و اکنون از ترس سقوط، آن را به شکل تصنعی میستاید.
بازگشت خامنهای یا عقبنشینی گفتمانی؟
ظهور علی خامنهای در شب عاشورا را نمیتوان صرفاً بهعنوان یک نمایش سلامتی یا قدرت تفسیر کرد. این حضور، در واقع تلاشی بود برای مهار روایتی که بهسرعت در حال تسخیر افکار عمومیست: بازگشت ایران به خودش، به تاریخش، به زبانش، به هویت غیرمذهبیاش. اینکه خامنهای ناچار شده در شب عاشورا، آن هم در اوج بحران مشروعیت، واژه "ایران" را وارد مناجات کند، نشانهی شکست دیرهنگام گفتمان اوست؛ گفتمانی که حالا برای بقا، به تقلید از همان چیزی رو آورده که سالها سرکوبش کرده است.
:::