رفیق، سخت مومن است
از اصول مقدس چپدینی
که کینهورزی به آمریکا و اسراییل است
هرگز دست نمیکشد
:
رفیق، سخت مومن است
او هزاران جنایت «کشور شوراها» را
به آسانی،
از زیر سبیل استالین رد میکند
:
رفیق، سخت مومن است
او با کامپیوتر آمریکایی
با تلفن آمریکایی
و با آزادی آمریکایی
روز و شب به کشور میزباناش میتازد
که چرا راه پیروزی کمونیسم را در جهان
هموار نکرده است!
و چرا به دشمن ایدئولوژیکاش، کاسترو،
یاری نکرده است!
:
رفیق، سخت مومن است
او دین شیخ را در بینش مارکسیستیاش روبنا میبیند
و کاری به کارش ندارد
و این پیام را از هزاران منبر نمیشنود که
اسلام، روبنا نیست
اسلام، زندگیست
با قانون اساسی ابدی!
:
رفیق، سخت مومن است
او نمیتواند دریابد که ایران
چنانچه دیدیدم
با شیخ و دین بستهاش آیندهای ندارد
اما با دوستداران کوروش
با یهودیان آزاده دارد
:
رفیق، سخت مومن است
خوبیهای غرب را که به آن پناه آورده نمیبیند
ولی شهر آرمانیاش را به روشنی میبیند
شهری که از جهان هپروت
هزاران بهشت دورتر است
:

مخاطب در حال عبادت است، گیله مرد