نظام جمهوری اسلامی طی دهههای اخیر ثابت کرده است که برای حفظ بقایش از هیچ جنایتی رویگردان نیست، چنانکه در کشتار نیزارهای ماهشهر در سال ۱۳۹۸ همان سبوعیتی دیده میشود که در کشتار جمعه خونین زاهدان در ۱۴۰۱ به کار گرفته شد و باز عینا در به رگبار بستن مردم بلوچ در گونیج خاش همین چند روز قبل دیده شد.
آری! ما در حکومتی نفس میکشیم که کشتار و نقص عضو معترضینی که کاملا مسالمتآمیز اعتراض میکنند، به عملکرد معمول آن تبدیل شده است و قاضیانش فقط نقش ماشین امضای نیروهای امنیتی را در صدور احکام زندان و اعدام بازی میکنند.
بافتار قدرتی شامل هسته سخت و نیروی امنیتی وفادار به آن، که در تمام ساختارهای اجرایی و قوای سهگانه ریشه دوانده و تنها یک خط قرمز دارد؛ بقای حکومت! و برای این خط قرمز فارغ از طیف دولتها از انجام هیچ جنایتی رویگردان نیست که اتفاقا در جلوه اصلاح طلبانهاش وزیر کشورش میگوید فقط به سر نزدیم و به پا زدیم و فرماندارش چشم در لنز دوربین میگوید من گفتم که بزنید!
در ذیل چنین حاکمیتی به طور ناگزیر جامعهای وجود خواهد داشت که تمام مردم آن طناب دار خود و عزیزانشان را در یک صف انتظار نامعلوم به دوش میکشند و تنها با یک سوال زندگی میکنند: "کی نوبت من خواهد بود؟!"
چنانکه هر کدام از ما نیز به سادگی میتوانستهایم جای آن قربانیان بیگناه باشیم؛ تیرخورده، تحت تجاوز، آویزان از طناب دار، آسیب دیده چشمی ، سوگوار یک عزیز یا ...
بالاخره روزی باید بپذیریم که اتفاقات تلخ فقط برای دیگران رخ نمیدهد و با سکوت و تظاهر به ندیدن نمیتوان حافظ خود و اطرافیان بود، که مهسا امینی تنها به گردش و تفرجی کوتاه به خیابان آمده بود، میثم پیرفلک در اوج شادی کودکانه در راه بازگشت به خانه بود، مهران سماک فقط داخل ماشین خودش در حال خوشحالی کردن بود، آرمیتا گراوند با دوستانش فقط در حال بازگشت از مدرسه بود...و قصههای مشابه پرشمار دیگر از مردمی عادی با آرزوی یک زندگی عادی که حکومتی بیرحم به سراغ آنها و عزیزانشان آمد و آنان را قربانی تمامیتخواهی خود کرد.
بالاخره باید این واقعیت تلخ را درک کرد که در سایه چنین حکومتی، اگر امروز "ظاهرا" در سایهای امن هستیم، تنها نوبت قربانی شدنمان نرسیده است در درک دل خونین مادری که برای جسد فرزندش یخ از همسایهها قرض میگیرد یا ایستادن در جایگاه پدران و مادرانی که شب اعدام فرزندان بیگناه شان را در جلوی زندان به صبح میرسانند.
یگانه راه نجات از این مخمصه نیز، همراهی همگانی مردم با یکدیگر و اتحاد در کندن ریشه این حکومت سراسر ظلم و دروغ است تا مبادا کار به جایی بکشد که وقتی به سراغمان آمدند دیگر کسی به حمایت نمانده باشد.