Sunday, Aug 17, 2025

صفحه نخست » روزهای پیش از فروپاشی، نوشته خسرو تدین

tadayon.jpgدر آغاز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ دو شرط لازم فراهم شده بود. اول وجود رهبری شناخته شده در خارج از کشور و خارج از دسترس رژیم مسلط و دوم توده های مستعد پیام های او در داخل کشور. اگر حوادث روز به روز آن انقلاب را بطور مثال از یک سال قبل از سقوط رژیم پهلوی مرور کنیم لزوم وجود و کارآمدی روز افزون این دو شرط بخوبی آشکار میشود. مسئله جانبی حائز اهمیت در آن دوره افزایش روزانه اتهام ها و خشونت خواهی بر علیه رژیم شاه در پیام های خمینی همزمان با فعالیت و لابی گری مدام اطرافیان خارج درس خوانده یا نخوانده وی برای تغییر افکار عمومی در ممالک غرب بود. این دو شرط لازم در نهایت با موفقیت لابی گران در کسب پشتیبانی دولت های غربی بر ضد حکومت شاه به مرحله کافی هم رسید.

هم اکنون شرایطی شبیه به آنچه در سال ۵۷ در ایران گذشت فراهم آمده است. حکومت اسلامی زائیده از افکار خمینی که پس از سقوط شاه مستقر شد چون بر پایه ایدئولوژی دینی و با ساختاری از روضه خوانان و آخوندهای شبیه خودش بر پا شده بود با بی کفایتی همه جانبه در امور مملکت داری و غلط کاری تصاعدی در سیاست خارجی همراه با فساد مالی گسترده در طی چهل و چند سال گذشته ایران را به ویرانی و ورشکستگی و اخیرأ به جنگ با ممالک ابر قدرت کشانیده و بصورت تزایدی باعث فقر و فلاکت بسیاری از ایرانیان (غیر از به اصطلاح خودی ها) شده است.

در نتیجه گروه های کلانی از مردم ناراضی بخصوص در بین جوانان و زنان نسل های بعد از انقلاب ۵۷ به وجود آمده اند که هر چند سال یکبار تا فرصتی پیش میاید مخالفت خود را با این حکومت با اعتراضات وسیع ابراز میکنند, و هر بارمطابق با عملکرد حکومت های استبدادی سریعأ و قویأ سرکوب و پیشگامان آن به اشد مجازات میرسند. حکومت نادانان شاید این را حالا دیگرمیداند که جلوی این توده های ناراضی را میتوان موقتأ گرفت و سر و صدای اعتراضات را به زور خاموش کرد ولی اصل نا رضایتی ها در خیل اکثریتی که از این حکومت رویگردان شده اند هنوز وجود دارد و مخالفت های عمیق پایه برانداز به صورت آتش فشانی فعلأ خاموش منتظر فرصت انفجار است. ولی عجب در این است که این آقایان همچنان در حق بجانبی خود و ادامه بی سیاستی های گذشته با پر رویی اصرار دارند. به قول ترامپ که اخیرأ در مورد برخی اظهارات حضرات گفت آخر چقدر میتوانید احمق باشید؟

این اکثریت مخالف خاموش, یا بقولی توده خاکستری ناراضی, در موازات با شرایط سال ۵۷ همان توده های مستعد شنیدن پیام های تغییراند. ایران بنظر میاید در آستانه انقلاب دیگری است. ولی آیا پیام های متناسب با خواست توده های مخالف و پیام دهنده یی دارای مقبولیت و مشروعیت لازمه در موازات با آن روز ها وجود دارد؟

چند سالی است که شاهزاده رضا پهلوی و چند گروه منتسب به او تلاش میکنند او را یه عنوان رهبر اپوزیسیون خارج از کشور و همین طور مورد خواست معترضین داخل کشور معرفی کنند. از بیانیه ها و گردهمایی های مختلف گرفته تا اخیرأ در همایش مونیخ (ژوئیه ۲۰۲۵) که در آن ایشان رسمی تر از گذشته به این معنا معرفی واز جانب حضار مورد ستایش و تأیید قرار گرفت گویا تلاش بر این است که او را در این رل یا سمت به اصطلاح جا بیاندازند.

بعضی منتقدین میگویند در این گردهمایی اخیر به استثنای یکی دوتا از سخنگویان بقیه طرفداران قدیمی و شناخته شده شاهزاده بودند و هنوز لازم است که همایش هایی واقعی با شرکت اقشار مختلف اپوزیسیون برگزار شوند تا با گفتگو و مناظره آزاد راه چاره یی برای معضل اتحاد کل اپوزیسیون در خارج پیدا شود. براندازی جمهوری اسلامی را میتوان از نظر همه جناح های مخالفت در خارج و همینطور داخل هدف مشترک دانست ولی در نحوه انجام این کار و روش ادامه کار پس از براندازی اختلاف نظر ها وسیع و گاهی چنان متضادند که اصل کار را ممتنع میکند. هر جور حرکت تفرقه آمیز چه سهوی و چه عمدی مسلمأ دلخواه سران رژیم ملایان و شاید با پشتیبانی عوامل آنان است و نه تنها فایده یی برای پیشبرد هدف مشترک براندازی ندارد بلکه کل مخالفین داخل و خارج را با عمل خودسرانه یک گروه بیشتر تضعیف میکند.

در چنین مراسمی از قبیل همایش مونیخ که بیشتر شبیه به مراسم بیعت یا تحلیف بود شاهزاده احتیاجی نداشت که عده یی به شاهزادگی او تعظیم و تکریم و حتی در یک مورد سجده کنند. او فرزند شاه فقید است و نیازی به تأکید نیست, و خود بارها گفته هدفش جاه و مقام نیست بلکه نجات و بازسازی ایران است. بسزا این است که افکار و برنامه های راهبردی او دراین امر مهم رهايی ایران از حکومت جهل و جور ملایان را مورد تمرکز و نقد و بحث قرار دهیم. متأسفانه در همایش مونیخ چنین تمرکزی وجود نداشت. شاهزاده در بیانات خود و بعضی سخنرانان دیگر اشاراتی به برنامه صد روز اول پس از براندازی و تشکیل هیئت های اجرایی داشتند ولی نه برنامه صد روزه و نه افراد گروه اجرایی مشخصأ مورد توضیح و بحث قرار گرفتند.

دوستانی هستند حامی شاهزاده که میگویند ایشان در ارتباط با فعالیت خود در راه اندازی اندیشکده ققنوس و سپس سازمان نوفدی اهم مطالب و برنامه ها ی لازمه را مشخص کرده و اگر میخواهید بیشتر بدانید به وب سایت ققنوس مراجعه کنید. درست میگویند , دراین مأخذ اینترنتی گروهی از اندیشمندان والای ایرانی برنامه مفصلی برای دولت موقت پس از براندازی ارائه میکنند که جامع ترین دستور کار تا بحال و بصورت دفترچه ای است. این دفتر چه شامل ۱۸ عرصه اساسی است که در واقع با کمی سبک سنگین کردن همان حوزه مسئولیت و شرح وظایف وزارت خانه های فعلی را شرح میدهد. با ادای تحسین از کوشش ارزشمند این گروه موُلف میتوان خرده یی قابل اغماض گرفت که چرا اینهمه تأکید در مدیریت خطر و بحران است (از چه میترسید وقتی این آقایان رفتند؟) و چرا اینهمه توصیف اولویت بندی و استراتژی در هر عرصه با اینهمه جزئیات؟

مگر نه اینست که هر وزارتخانه دولتی کارش همین مسائل لجیستیک و رسیدگی به اولویت ها و برنامه ریزی های مربوطه است؟ بنا بر این همه این برنامه ها شاید به تفصیل بسیار بیشتر در همه آن عرصه های مورد نظر موُلفین ققنوس همین حالا در آحاد همین دولت جمهوری اسلامی موجود باشد ولی در تحت شرایط این حکومت قابل اجرا نبوده و نیستند یا همراه با مشکلات عدیده اجرایی بوده اند. مشکل عرصه ها و واحد های دولتی در حکومت اسلامی این مسائل نیست بلکه سوای فقر بودجه ناشی از ورشکستگی دولت (و فساد مالی گسترده) مسئله اصلی افکار غلط وعدم هدایت و مدیریت صحیح در بالا ترین سطوح است. در وزارت بهداری بطور مثال اگر دستورات از بالا ترین مقامات رعایت مسائل شرعی در مورد دکتر و پرستار زن و مرد و محرم و نا محرم را در اولویت میگذارد طبیعتأ بسیاری کارها به بن بست میخورد, و شبیه این مسائل در سایر آحاد دولتی نیز وجود داشته و دارد.

متفکرین محترم ققنوس بهتر بود بجای سعی در اختراع دوباره چرخ و چرخه ها تحقیق میدانی در مورد احتیاجات فوری هر عرصه اعم از تجهیزات و پرسنل و مشکلات اداری را (که این شامل تصفیه اشخاص مسئله ساز میشود) در اولویت کار افراد اجرایی دولت موقت میگذاشتند و جزئیات کار را منوط به آن تحقیقات میکردند. در ضمن باید گفت که در کل این پیشنهادات عرصه امور زنان شاید سهوأ از قلم موُلفین محترم ققنوس افتاده و با وجود حضور موُثر زنان در تظاهرات واعتراضات بر علیه جمهوری اسلامی از اوان انقلاب ۵۷ تا کنون این جای تعجب است. توجه لازم به جنبش زن زندگی آزادی در برنامه ریزی برای دولت ملی آینده حال چه موقت چه دائم نه تنها دین همه آزادی خواهان ایران را به زنان شجاع ایران ادا میکند بلکه در واقع حقوق زن را در ایران آزاد آینده به رسمیت شناخته و تأکید وتثبیت میکند.

نکاتی که مورد بحث اند در ضدیت یا به قصد تخریب هیچ گروه و شخص نیست بلکه منظور سازندگی بهتر امر و پیشرفت بیشتراموراست. در رابطه با برنامه دولت موقت که گروه ققنوس با تإیید شاهزاده رضا پهلوی ارائه کرده بسیاری نکات دیگر را هم میتوان اشاره کرد که در خور توضیح و بحث بیشتر میباشند. در هریک از آن عرصه های پیشنهادی مطمئنأ صاحب نظران دیگربخصوص در داخل ایران هستند که میتوانند در انتقاد سازنده و مباحثه با اندیشمندان ققنوس یا با دیگران همه علاقمندان را بهتر روشن کنند. این که برنامه های دوران گذاربایستی مورد بحث آزاد قرار گیرند موضوع بسیار مهمی است که کمتر به آن توجه شده است. بروید در وب سایت ققنوس بخوانید یا شبیه آن انتشارات نوفدی و اخیرأ دفترچه دیگری برای دوران اضطرار را که منتشر شده ببینید دردی را دوا نمیکند وحتی به حساسیت بجای بسیاری از ایرانیان به گفته های از پیش گفته شده و دستورات از بالا و ازمقاماتی پیشاپیش تعیین شده میافزاید.

کجاست آن برنامه مناظره روزانه یا لااقل هفتگی با شرکت خود شاهزاده که این برنامه پردازان بلند پرواز مردم را بخود جذب و این ایده ها را با زبان عادی گفتاری تشریح و بحث کنند؟ اشکالی نیست که عده یی با نظارت شاهزاده یا دیگری دستورالعمل دولت گذار یا متونی دیگر بنویسند و منتشرکنند. مسئله در این است که آیا این ایده ها در معرض مناظرات و مباحثاتی بوده اند که در آن همه صاحب نظران از همه طیف ها اعم از چپگرایان راستگرایان میانگرایان قومگرایان ملی-مذهبی ها وغیره وغیره حضور داشته باشند و اگر چنین نبوده بایستی این موقعیت را برای همگی نمایندگان افکار مختلف سیاسی و اجتماعی فراهم کرد تا در زد و خورد ایده ها بتوانیم به آنچه برای همه بهترین است برسیم. بهر حال نیت ها خوب اند ولی اشتباه کاری در جریان است. تفکر دموکراتیک ایجاب میکند که همه دیدگاه ها شنیده شوند و همگان در تصمیمات اجرایی سهیم باشند.

یکی از مشکلاتی که شاهزاده رضا پهلوی به عنوان کنشگر سیاسی با آن روبرو است تداعی فوری نام او با دو پهلوی گذشته در ذهن بسیاری از کنشگران دیگر است. عده یی خدمات آن دو پادشاه را ارج میگذارند و از آنان بخوبی یاد میکنند ولی عده دیگری هم هستند که مخالف سرسخت پهلوی و اکثرأ در واقع مخالف نهاد سلطتنت اند و در هر فرصتی که پیش آید حملات تند و تیز خود را به رضا پهلوی و دو شاه فقید از سر میگیرند. شاهزاده رضا سال های بسیار است که با زیرکی خاص سیاستمدارانه به این اشخاص اعتنایی نداشته و حتی در مقلبل سوال صریح در بعضی مواقع سعی بر تغییر موضوع بحث و بردن گفتمان به موضوعات کلی تر و تکرار مواضع خود کرده است. ولی این گونه پهلوی ستیزان ول کن ماجرا نیستند و نخواهند بود. این مشکل اول است که در واقع مهمترین و بزرگترین شکاف در اپوزیسیون خارج از کشور را به وجود آورده و ادامه آن مسلمأ خوش آیند جمهوری اسلامی است.

ولی اگر تا بحال میشد این وضعیت بن بست جناح ها را اهمیت چندانی نداد با محتمل شدن فروپاشی جمهوری اسلامی بسیاری ناظران سیاسی از راست و چپ وغیره بر این عقیده اند که باید هر چه زودتر اختلاف ها حل و فصل شده و بن بست ها برداشته شوند تا اپوزیسیون بتواند با اتحاد جناح ها ی خود تأثیر لازم را در براندازی داشته باشد. مشکل دوم که شاید بسیار بزرگتر از مشکل اول برای رضا پهلوی است مسئله معترضین داخل کشور یا همان توده های خاکستری است. با وجود ادعای گروه های وابسته به شاهزاده در وجود هزاران هزار خواهان و پشتیبان او در اقصی نقاط کشور دلیل درستی درصحت این موضوع در دست نیست. مخالفان جناحی او درست عکس این را میگویند.

میگویند او پایگاه محکمی در داخل ندارد و کسانی مانند میر حسین موسوی و نرگس محمدی شانس بیشتری دارند که در روز قیام که مردم به کوچه و خیابان خواهند ریخت نام اینان را بعنوان رهبر فریاد کشند. باید به یاد آوریم که موسوی و محمدی جزو مشهور ترین زندان کشیده های جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور هستند. بنا براین خاکستری ها که خود ستمدیده حکومت اسلامی اند با این دو مخالف مهم داخلی وجه مشترک های زیادی دارند که با شاهزاده رضا ندارند.

همان توده خاکستری قطعا پهلوی ستیزان خود را دارد و آنهایی هم که چندان مخالفتی با نام و دوران پهلوی ندارند شاید بیشتر چپ گرا یا میانه رو و بیشتر متمایل به رهبران اپوزیسیون داخلی باشند. سخن کوتاه اینکه مشکل رضا پهلوی عمدتأ مشکل ارتباطی است. ارتباط را اینجا باید به معنای جامع تر کلمه شامل معنای برانگیختن و ترغیب وتشویق مخاطب مردد و متقاعد کردن حریف مصمم و هماهنگ کردن هر دو تیره با خود دید , همانطور که در تبلیغات حساب شده تجاری و کمپین های سیاسی مطابق با اصول علم ارتباطات در غرب عمل میکنند. میتوان مشکل ارتباطی شاهزاده رضا را با در نظر گرفتن تعریف جامع ارتباط در دو بعد دید و بررسی کرد : یکی ارتباط با مخالفین مصمم در اپوزیسیون خارج از کشور با هدف به اصطلاح به راه آوردن آنها است و دیگری ارتباط با معترضین مردد داخل کشور با هدف هوادار کردن آن قسمت از آنان که هنوز به رهبر بخصوصی وابسته نیستند.

واضح است که پیام و نحوه پیام رسانی برای هریک از این دو گروه متفاوت است و بایستی متناسب با خصوصیاتشان باشد. اینجاست که متخصصین جامعه شناسی ایرانی برای تولید متن پیام های مربوط به مردد ها و روان شناسان ایرانی وارد به تاریخ معاصرایران برای پیام پردازی مخصوص مصمم ها بایستی به کار گرفته شوند. ساده نگیرید , کاری که شاهزاده رضا در پیش دارد کمتر از یک کارزار تمام عیار اطلاعاتی و تبلیغاتی نیست که هر چند سال یکبار در کشور های غربی در قالب دموکراسی برای در دست گرفتن دولت وحکومت با کمک بالاترین سطوح تخصصی انجام میشود. ایشان در کارزار فعلی ایران در واقع برای متقاعد کردن و ربودن دل و جان مردم ایران تلاش میکند و راز موفقیت همراه کردن اکثریت همانند همه کمپین های سیاسی دنیا در بینش صحیح و استراتژی کارآمد است.

طوفان تغییر حکومت در راه ایران است ودر واقع شاهزاده رضا باید این جریان را مانند یک کمپین بسیار جدی کسب قدرت (البته در قالب تفکر دموکراسی و با روش های دموکراتیک) در نظر بگیرد. ایشان باید در اولین مرحله اولویت هر طور شده از کانال های مستقیم و غیر مستقیم با مخالفان خود در طیف های مختلف اپوزیسیون تماس حاصل کرده و آنان را همراه کند. این کار آنچنان دشواری نیست. نشاط اصفهانی دولتمرد شاعر دوران قاجار گویی میخواسته درس سیاست امروز دهد وقتی میگوید: ''طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد - در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد. " بسیاری دیگر از دولتمردان و سیاستمداران برجسته تاریخ در لزوم سیاست ورزی کارآمد در جهت همراه کردن دشمنان تأکید و گفته ها دارند. آبراهام لینکلن میپرسد آیا این درست نیست که ما دشمنانمان را حذف میکنیم وقتیکه با آنان دوست میشویم؟

به نظر میاید هم اکنون وهمین جاست که رضا پهلوی نه به عنوان شاهزاده مالک وراثت رهبری و دولتمردی بلکه همچون شخص موُثر سیاسی که درایت و کار کشتگی این کار را دارد باید با همراه کردن مخالفینش در اپوزیسیون خود را به عنوان رهبر سیاسی کاردان ثابت کند. ایشان چندین بار درمصاحبه ها گفته که اصراری به رهبری و سودای حکومت در آینده ایران ندارد مگر که مردم بخواهند و اگر کسان دیگری با قابلیت های لازمه هستند بفرمایید این گوی و این میدان. نکته همینجاست جناب شاهزاده: این گوی و میدان اثبات قابلیت های شخص شماست نه دیگران فرضی , وهمین جا و همین حالا چون وقت تنگ است. این فرصتی طلایی است که بازگشت ایرانسازان پهلوی (منهای اشتباهات) را میتوان با راه یافتن شاهزاده رضا به دل و جان دوست و دشمن و پذیرش اکثریتی از ایرانیان پایه ریزی کرد. در حال حاضر این فرصت به همان اندازه که قابل دسترسی است بنظر میاید قابل از دست گریزی به نفع چپ و راست گرا ها و دیگر گرایش های فعال مخالف رضا پهلوی نیز باشد.

مجسم کنید چند هفته یا چند روز پیش از فروپاشی کامل است: حکومت در این روزهای واپسین که میداند مواجه با سرنگونی است مانند غریق دریای طوفانی دست به هر ترفندی منجمله آزاد کردن زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات و انحلال ساواما و غیره (شبیه به فیلمی که قبلأ دیده ایم) میزند و مردم به خیابان ها میریزند و حالا با ائتلاف میر حسین موسوی و نرگس محمدی رهبریت لازمه را هم دارند , میرحسین به عنوان رهبر یا نخست وزیر آینده و نرگس معاون او و نماینده (وزیر) زنان. ائتلاف موسوی با محمدی و برخی دیگر از زندانیان سیاسی گذشته و فعلی و سرشناسان از نظام برگشته با تشدید بحران های جمهوری اسلامی همانطور که قبلأ اشاره شد امری است کاملأ محتمل. موسوی و هوادارانش در جنبش سبز سال ۱۳۸۸ نشان دادند که نیروی مبارز قابل توجهی هستند و هواداران جنبش زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ نشان دادند به همان شدت و قدرت جنبش سبز میتوانند حکومت جباران را به مبارزه بکشند.

اتصال این دو گروه با ائتلاف سرانشان یقینأ بزرگترین بلوا را برای جمهوری اسلامی که در ضعیف ترین روزهای حکومت است بوجود میآورد و بسیاری دیگر از گروه های مخالف رژیم هم برای زدن ضربه مهلک آخری به آنها خواهند پیوست. در چنین وضع امکان پذیر آتی تکلیف جنبش آزادی بخش ایران به رهبری شاهزاده رضا پهلوی برای حضور در آن هفته آخر سرنوشت ساز و احتمالأ رهبری دوران گذار چیست؟ گروه شاهزاده رضا هم اکنون است که باید برای چنین احتمالات چاره جویی کنند.

قبلأ آمد که در حال حاضر اولویت شاهزاده در مرحله اول بایستی در جلب و جذب مخالفین درون اپوزیسیون خارج از کشور باشد. مرحله بعد یا همزمان با مرحله اول شامل فعالیت او در زمینه کسب مقبولیت و در نهایت محبوبیت در میان توده های خاکستری داخل کشور به ویژه جوانان است. جوانان اند که پیشرو هر حرکت خیابانی اعم از تظاهرات مدام یا رویارویی خشونت آمیز با مزدوران سرکوب خواهند بود. در رابطه با توده های ناراضی داخل کشور بخصوص جوانان شاهزاده رضا باید مانند کاندیدایی که دنبال محبوبیت است بیاید به میان مردم و مواضع و صحبت های خود را همانند برنامه های پیشنهادی یک کاندیدای انتخاباتی با شرح و تفصیل لازم ارائه کند و در معرض بحث و مناظره با شرکت شخص خودش قرار دهد. البته ایشان در شرایط فعلی امکان حضور در ایران و راه اندازی میتینگ و اجتماعات را ندارد ولی با فناوری امروزه این کار با راه اندازی سامانه و پلتفرم های اینترنتی شبیه به آنچه کلاب هاوس با صوت میکند کاملأ عملی است.

میتوان اسم این کار را کلاب هاوس تصویری گذارد که در آن آقای رضا پهلوی (منهای لقب شاهزاده) بعنوان میزبان و مجری برنامه فرضأ روزی دو ساعت در دید همگان درایران و سراسر جهان حاضر میشود و موضوعاتی چند از برنامه های خود را عنوان کرده و به سوُالات اشخاص حاضر پاسخ میدهد و با آنان مناظره میکند. همراه با شاهزاده چند تن از مشاورین ارشد او هم حاضر خواهند بود که در معیت او به شرح جزئیات در صورت لزوم بپردازند. این کنفرانس مطبوعاتی یا فرصتی برای سخنرانی نیست بلکه جلسه گفتمان صریح و آزاد همگانی (البته با رعایت احترام همه) و محل مناظره و تبادل افکاراست.

چنین مجالسی میتوانند رزمگاه ایده های ایران دوستانه شاهزاده و محل پاسخ به همه انتقادات متوجه به شخص او در فضایی مسالمت آمیز باشند. توجه به موضوع انتقادات شخصی بسیار مهم است. ارسطو فیلسوف شهیر و آموزگار اسکندر کبیر را به خاطر آورید که سه ارکان ترغیب و اقناع را اول در توجیه اعتبار گوینده و سپس درستی منطق او و در خاتمه قابلیت در برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب میداند. در استدلال ها و درستی منطق شاهزاده درباره امور ایران جای بحثی نیست ولی در مورد شخص او کسانی حرف ها دارند که در موقعیت خطیر امروز نباید نادیده گرفت.

برنامه پیشنهاد شده اینترنتی برای ایجاد تریبون آزاد مباحثه و تبادل نظر دقیقأ در جهت اجرای قسمت اول توصیه ارسطو و اعتبار سازی هر چه بیشتربرای شخص رضا پهلوی و در عین حال تحقق بخشیدن به قسمت سوم توصیه ارسطو در لزوم برقرار کردن ارتباط عاطفی او با مخاطبان است. صنعت و هنر سینما و تلویزیون قابلیت تأثیر گذاری عمیق صوت و تصویر توأم را در القای پیام همراه با برانگیختن احساسات ثابت کرده است.

گروه های برنامه ریز و ستاد عملیات شاهزاده با تلفیق این قابلیت با قدرت اینترنت در پخش و رساندن چنین برنامه ها (حتی با وجود اختلال از جانب دولت که با کوشش متخصصان فنی خارج و داخل کشور قابل حل است) میتوانند صد ها گام از رقبای خود جلوتر باشند. و مهم اینست که کسانی که به این وسیله ارتباط با شاهزاده میپیوندند مسلمأ خود افراد صاحب نظری هستند که مشتاق به نجات ایران از مخمصه کنونی و علاقمند به باز سازی مملکت میباشند. هم اینان افراد تأثیر گذار و راهنمای افکار بسیاری دیگر خواهند بود که به هر علت در این جلسات نیستند و با شنیدن در باره آن مشتاق به شرکت دراین جلسات خواهند شد.

دور از انتظار معقول نیست که پس از مدت کوتاهی استقبال روز افزون از این برنامه ها شود و شمار بینندگان به ده ها هزار و صدها هزار برسد همانطور که سایر پلتفرم های مشابه تصویری آنلاین که محل بحث و مناظره اند (مانند تويیچ twitch و پلتفرم های آموزشی بعضی دانشگاه ها) نشان داده اند. رمز و راز تولید محبوبیت در استفاده بجا از این جمعیت مستعد است که چشم وگوش بینا وشنوای خود را در اختیار پیام دهنده قرار داده اند. انتخاب بجای محتوای دلخواه این توده ها و طرز صحیح و دلپسند ارائه پیام به اضافه شخصیت معتبر پیام دهنده میتواند آنچنان کثرتی از طرفداران ایجاد کند که مقبولیت و مشروعیت دولت گذار شاهزاده را دیگر نتوان زیر سوُال برد.

به این نقطه که برسیم میتوان گفت که آن دو شرط لازم انقلاب که در سرآغاز توضیح دادیم با مشارکت شاهزاده فراهم آمده اند تا انقلابی دیگر را در ایران امکان پذیر کنند. این شروط لازمند و به حد کافی هم باید برسند. انعکاس این وضعیت جدید در رسانه ها و مطبوعات دنیا تصمیم گیران غرب و شرق را بدون شک تحت تأثیر قرار داده وحمایت آنان از شاهزاده و تغییر رژیم در ایران را به اندازه کافی افزایش خواهد داد تا جایی که جنبش و تلاش های براندازی حکومت جمهوری اسلامی به باروری دلخواه برسد.

بدیهی است رودر رویی زنده با هزاران هزار مخاطب ممکن است پیچ و خم های غیرمنتظره داشته و پر مخاطره باشد. این کار مستلزم شجاعت خاصی در آنان است که از مصاف نمیهراسند. بقول سعدی "بیار آنچه داری ز مردی و زور. " و عطار میگوید: " گر مرد رهی میان خون باید رفت - وز پای فتاده سرنگون باید رفت. تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس - خود راه بگویدت که چون باید رفت. "



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy