Sunday, Aug 24, 2025

صفحه نخست » رضا پهلوی؛ آخرین فرصت تاریخی برای نجات ایران! امیر دها

Amir_Daha.jpgدر شرایطی که نفس‌های جمهوری اسلامی به شماره افتاده و مردم ایران امیدوارتر از همیشه به روزهای نزدیک رهایی از چنگال این رژیم اهریمنی چشم دوخته‌اند، و جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت و همگرایی برای عبور از این گردنه سخت است، انتشار «دفترچه مدیریت دوران اضطرار» که یک پروتکل و نقشه راهی برای گذار از این بحران است در میان جریان‌های سیاسی ایرانی، همانقدر که امیدآفرین بود، جدل‌برانگیز هم شد: از استقبال پرشور گرفته تا برچسب‌های تند و تخریبی!

«دفترچه مدیریت دوران اضطرار» به آینه‌ای بدل شد که سیمای پراکنده و پرتناقض اپوزیسیون را بازتاب داد:

• برای بخشی امید به نجات و ثبات،
• برای بخشی دیگر زنگ خطر پیشی گرفتن رقیبی که توان همآوردی با او نیست،
• و برای رادیکال‌های افراطی چپ و راست، چیزی شبیه به اعلام جنگ.

در این میان اما تندترین واکنش‌ها از جانب سلطنت‌طلبان و مشروطه‌خواهان افراطی بود! چرا که شاهزاده رضا پهلوی در آن بار دیگر بر اصل همیشگی‌اش تاکید و انتخاب نوع نظام سیاسی آینده کشور را منوط به رأی مردم در یک انتخابات آزاد نموده است! این دموکرات‌منشی و‌ پایبندی شاهزاده به اراده مردم، کسانی را که سال‌ها (با هماوایی سایبری‌های جمهوری اسلامی) شعار بازگشت سلطنت مطلقه و یا «قانون اساسی مشروطه» سر داده بودند خوش نیامد و با بی‌خردی، تندترین حملات را متوجه او ساختند. این رفتارهای بلاهت‌بار و تفرقه‌افکنانه اما، بیش از آنکه ضربه‌ای به شخصیت رضا پهلوی باشد، عملاً بزرگترین هدیه به دشمنان پهلوی و جمهوری اسلامی بود؛ و از این رو‌ بازخورد مثبت و استقبال پرشور رسانه‌های وابسته به حکومت (در داخل و خارج) را نیز به همراه داشت!

در چنین فضایی بانو یاسمین پهلوی در توییتی نوشت: «رضا پهلوی ۶۴ ساله است و زندگی‌اش را وقف ایران کرده است، بعضی‌ها ممکن است فکر کنند شخص بهتری وجود دارد، امیدوارم آن فرد را که قدرت و صداقت بیشتری دارد پیدا کنید، چون او به زودی از این چرخه بی‌پایان کنار خواهد رفت» این نوشته کوتاه نه‌تنها نشانگر عمق فرسایشی حملات بیرونی و درونی علیه شاهزاده است، بلکه همچون پتکی است بر وجدان بسیاری از ایرانیان که با نگرانی دریافتند کنار کشیدن رضا پهلوی در این برهه حساس، به معنای رها کردن ایران به دست تاریکی و نابودی است.

آنچه رضا پهلوی را به چهره‌ای بی‌بدیل بدل کرده، نه فقط تلاش و مبارزه مستمر و بی‌وقفه‌اش برای نجات ایران از چنگال نظام اهریمنی جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، و یا کاریزمای خارق‌العاده، بلکه سه ویژگی بنیادین است که هیچ شخصیت دیگری در اپوزیسیون همزمان واجد آنها نیست.

نخست، سرمایه تاریخی و نمادین نام «پهلوی» است. با همه فراز و فرودهایش، این نام در حافظه جمعی ایرانیان مترادف با مدرنیزاسیون، پیشرفت و اعتبار نام ایران در عرصه جهانی است؛ تصویری که امروز به‌ صورت نوستالژیک در ذهن بسیاری زنده می‌شود و با شنیدن نام رضا پهلوی، رؤیای بازگشت به یک ایران آزاد، آباد و رو به ترقی تداعی می‌گردد.

دوم، پایبندی جدی او به اصول دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مردم است. او بارها تأکید کرده که کمترین چشمداشتی به هیچ قدرت و منصبی ندارد و نوع نظام آینده کشور باید تنها با رأی مردم و از طریق یک انتخابات آزاد و عادلانه تعیین شود. موضعی که او را از بسیاری مدعیان قدرت متمایز می‌سازد.

و سوم، توانایی او در ایفای نقش به‌عنوان محور وحدت ملی است؛ در شرایطی که اپوزیسیون گرفتار تفرقه، فرقه‌گرایی و رقابت‌های کودکانه است، رضا پهلوی تنها چهره‌ای است که هنوز می‌تواند اقشار و گروه‌های متنوع، از سکولار و مذهبی گرفته تا اقوام و اقلیت‌ها، را حول یک پرچم مشترک گرد آورد.

از این رو، پشتیبانی از رضا پهلوی صرفاً پشتیبانی از یک فرد نیست، بلکه دفاع از آخرین امکان تاریخی برای نجات ایران است. کنار رفتن او در این برهه حساس، به معنای فروپاشی امید ملی و رها کردن کشور به دست سرنوشتی مبهم و تاریک خواهد بود. امروز بیش از هر زمان دیگر روشن است که بقای ایران و گذار کم‌هزینه از جمهوری اسلامی، در گرو آن است که نیروهای ملی و آزادیخواه، فارغ از حب و بغض‌های کور و کینه‌های تاریخی، گرد رضا پهلوی جمع شوند و این فرصت بی‌بدیل را به یأس و نابودی نسپارند.

امیر دها



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy