سیاست در ایران مرده است؛ آنچه باقی مانده، تئاتر جنونآمیز فرقهای است که بر جنازهی یک ملت، نمایش قدرت اجرا میکند. در یک سو، از مهیبترین سلاح خود، موشک هایپرسونیک «رستاخیز»، رونمایی میکند؛ زرهی درخشان که برای کور کردن چشم جهان و ارسال پیام قدرت آخرالزمانی طراحی شده است. در سوی دیگر، همین رژیم از درون در حال پوسیدن است؛ فلج شده در اثر انسداد کامل شریانهای اقتصادی و مسموم شده از ویروس بیاعتمادی ویرانگری که هستهی امنیتیاش را به جان خود انداخته است. آن زره، نه نشانهی قدرت، که یک واکنش جبرانی تبآلود است که با به رخ کشیدن شمشیر، تلاش میکند لرزش دستانش را پنهان کند و به شکلی متناقض، همان گرگهایی را که از آنها میترسد، برای حملهی نهایی حریصتر میسازد.
فرآیند پوک شدن دژ
پیش از آنکه به طوفان خارجی بپردازیم، باید ابتدا وضعیت دژی را بررسی کنیم که این طوفان به سوی آن در حرکت است. یک دژ مستحکم، شاید بتواند در برابر سهمگینترین حملات نیز مقاومت کند، اما دژی که پایههایش توسط موریانهها جویده شده و نگهبانانش به جان یکدیگر افتادهاند، با یک نسیم فرو خواهد ریخت. وضعیت داخلی ایران امروز، داستان همین دژ پوکشده است.
واکاوی هستهی سخت قدرت یا همان «دولت موریانه»، از یک «پارانویای خودخوری» حکایت دارد. اتهامات بیسابقهی جاسوسی که توسط بالاترین مقامات حکومت علیه یکدیگر مطرح میشود، دیگر یک تسویهحساب جناحی ساده نیست؛ بیانگر واپسین مراحل زوال یک کارتل مافیایی است که پس از بلعیدن تمام منابع بیرونی، برای بقا شروع به بلعیدن اعضای درونی خود میکند. این اتهامات، نشان میدهد که اعتماد، به عنوان حیاتیترین سرمایهی هر ساختار امنیتی، به طور کامل فرو ریخته و «دشمن»، دیگر نه در واشنگتن یا تلآویو، که در اتاق بغلی جستجو میشود. این فرآیند، انسجام دستگاه سرکوب را از درون متلاشی کرده و آن را در برابر یک شوک خارجی، به شدت آسیبپذیر میسازد.
در جبههی مقابل، اپوزیسیون نیز تصویر آینهای همین زوال است و از یک «بحران عاملیت» عمیق رنج میبرد؛ یک آلترناتیو متکثر اما فلج که خود بازتولیدکنندهی همان آشفتگی و ناتوانی است که در جبههی حاکمیت مشاهده میشود. این بحران، هم در «فقدان مرکزیت» و هم در «سرگردانی استراتژیک» تجلی مییابد و توانایی اپوزیسیون را برای ارائهی یک آلترناتیو منسجم و قابل اعتماد در لحظهی حیاتی گذار، تقریباً به صفر میرساند.
طوفانی که نزدیک میشود
اکنون، آن نیروی خارجی که از دور این فرآیند پوسیدگی را نظاره میکرد، دریافته است که زمان «آزمون» به پایان رسیده و وقت «جراحی» فرا رسیده است. جنگ دوازدهروزهی پیشین، یک ارزیابی دقیق از تواناییهای پدافندی و انسجام داخلی نظام بود و نتایج آن، استراتژی دشمنان خارجی، به ویژه اسرائیل و ایالات متحده را وارد فاز جدیدی کرده است. حملهی بعدی، دیگر یک «هشدار» نخواهد بود؛ یک «عملیات خلع سلاح ساختاری» خواهد بود. هدف، نه ارسال پیام، که فلج کردن بلندمدت تواناییهای راهبردی نظام است؛ هدف قرار دادن سیستماتیک زیرساختهای نظامی، هستهای و شاید حتی اقتصادی که ستون فقرات «دولت موریانه» را تشکیل میدهند. هدف مستقیم، «براندازی» نیست، بلکه«تسهیل فروپاشی از درون» است.
استراتژیستهای خارجی به خوبی میدانند که اشغال نظامی ایران، یک باتلاق پرهزینه و غیرممکن است. راه هوشمندانهتر، وارد کردن یک شوک خارجی دقیق و ویرانگر است که بدنهی در حال زوال نظام را به یکی از همان«آستانههای فرسایش» که پیشتر تشریح کردیم، هل دهد. یک حملهی گسترده، با نابود کردن بخش مهمی از توان نظامی و اقتصادی، میتواند به سرعت «آستانهی انسجام نظامی-امنیتی» را در هم بشکند و در میانهی هرجومرج ناشی از آن، «آستانهی تابآوری اجتماعی» را نیز فعال کند. از این منظر، طوفان خارجی، به دنبال ویران کردن کامل دژ نیست؛ به دنبال آن است که چنان شکافی در دیوارهای آن ایجاد کند که نیروهای فرسایشی درونی، کار نهایی را به انجام رسانند.
برخورد طوفان با دژ پوسیده
در لحظهی برخورد این طوفان با دژ پوسیده، محتملترین واکنش از سوی حاکمیت، یک «روانگسیختگی استراتژیک» تمامعیار خواهد بود. بازوهای رسانهای بر طبل جنگ و «انتقام سخت» خواهند کوبید، در حالی که بدنهی تکنوکراتیک دولت در مواجهه با فروپاشی زیرساختی، دچار فلج کامل شده و توانایی مدیریت ابتداییترین نیازهای شهری را نیز از دست خواهد داد. این وضعیت، ما را به چشمانداز هولناک «فردای پس از طوفان» میرساند: یک خلأ قدرت خطرناک که در آن، تاریخ معاصر به ما هشدار میدهد کشورها یا در آشوب جنگ داخلی غرق میشوند یا شاهد ظهور استبدادی جدید خواهند بود.
جنگ واقعی، نه میان موشکهای ایران و پدافند اسرائیل، که میان «توهم قدرت» و «واقعیت فروپاشی» در جریان است. این نبرد، نه برای پیروزی واقعیت، که برای تعیین میزان عمق ویرانی است؛ جنگی که در آن، حتی اگر زره در هم شکسته شود، این تن بیمار است که تاوان نهایی را خواهد پرداخت.
سروش سرخوش
تحلیلگر استراتژیک و روانکاو فرهنگی
لطفا جهت ارتباط با نگارنده و مطالعه سایر نوشته هایش به آدرس https://x.com/sarkhosh1341 مراجعه فرمایید.