پیشوای یگانهی اسلام
خدایگان راستین شیعه
بارها و بارها در برابرِ جهانیان،
به ملتی وعدهی پاریس میدهد
به آنان از شانزهلیزه میگوید،
از آزادیهای جهان آزاد
و یک زندگیِ سبکبار
با سرویسهای رایگان باورنکردنی
و آنان را با شور و هیجان
به ایستگاه بزرگ انقلاب میکشاند،
و در قطاری رنگارنگ و گلپوش
به مقصد پاریس سوار میکند
<
قطار که به راه افتاد
وَ از مرزها گذشت
آنان را در بیابانی پرت و برهوت
با تفنگ و دگنگ پیاده میکند
و هیهیکنان و تازیانهزنان
به همراه کاروان عزاداران به کربلا میبَرَد
و سرکشان را هم دردَم
به عنوان مرتد و محارب
به خاک و خون میکشد
*
سپس در پاسخ به مردمی داغان
که هاج و واج ماندهاند، میگوید:
<
«به خاطر خودتان، به خاطر خدا،
و از برای اسلام عزیز
خُدعه کردهام»
<
و گمان میکند که پاسخی بس بهجا
و دندانشکن داده است
آنگاه با نگاه عاقل اندر سفیه
پیرامونیاناش را ورانداز میکند
که با پُرسشی چنین نابجا
وقتِ روحانیاش را تلف کردهاند
<
رضا فرمند
<

پروازِ عظما، مهران رفیعی