
دوزخ کمدی الهی دانته
این بدین معنی نیست که باید گذشته را بدست فراموشی سپرد و فراموش کرد. درتلخی وشیرینی دوران سپری شده بعنوان برگی از یک تاریخ که باید جنبه های مثبت ومنفی آن را دید،آموخت و درحیات اجتماعی ،سیاسی بکار گرفت جای بحث نیست !
سخن اما ،از افرادوجریان های سیاسی است که قادر بدل کندن از گذشته ونقد یکباره عمل کرد خود بعنوان یک فرد یا یک جریان سیاسی نیستند.
قادر به نهادن نقطه پایانی بر این بی نقطه دولپای پیچیده بر ذهن هایشان است! که هم نقش فیلسوفان ،هم تاریخ نگاران، و نهایت پژوهشگران را بازی میکند!
غرق شده در بحث های تجریدی که بدلیل گرفتار بودن در خود وعدم ارتباط ارگانیک با جامعه، با نسل جدید وحتی هم نسلان خود ساکن در همان جائی هستند که بودند ! در جا می زنند !عادت کرده به این درجا زدن.
لذت خود تراپی و گروه تراپی .طی سال های متمادی بهم عادت کرده اند! بی آن که عمیقا بر نتیجه عمل کرد خود نظر بیفکنند واز خود بپرسند چرا مرتب کوچک تر و کوچک تر شده اند ؟ چرا چه در کمیت و چه در کیفیت چنین کم و بی مایه گردیده اند ؟ یک نگاه حداقل به ترکیب رهبری این جریان ها خبر از سر درون میدهد. این ها حتی پیرشدن خود ورفتن تک تک اطرافیان خود را نیز نمی بینند!این که در آینده ای نه چندان دور، این یک جفت ودو تک نیز نخواهد ماند. حتی علی وحوضش نیزنخواهد ماند!
مریضی وخیمی بنام توهم ،عدم واقعگرائی وندیدن خود در آئینه زمان. خیره شدن بر تصویر ثابت خود که همیشه مانند تصویر دوریان گری جوان وبی تغیر است. بیخبراز تصویر واقعی پیرشده،چروک بر داشته واز پای افتاده خود در پس آئینه.
چهل واندی سال از انقلاب یهمن می گذرد .چهل واندی سال است که جربان های سیاسی و اپوزیسیون ایران سرگرم بحث ،مجادله وگفتکو برسرمفاهبم مختلف انقلاب بهمن ،زیر و رو کردن مرده ریگ های گذشته اند . گروهی که صرفا از خوشی های دوران گذشته می گویند و همه را جز خود مقصر می دانند. گروهی دیگر سخت سرگرم مجادله با آن ها .زمان های زیادی را به مجادله با هم از دست میدهند زمان هائی را که بجای استفاده از فرصت های بدست آمده ناشی از جنگ طلبی رژیم که می تواند اتحاد عملی مشترک را در عرصه مبارزه با جمهوری اسلامی فراهم کند .نگاه کنیم به چگونگی بر خورد با همین جنگ دوازده روزه.
بجای ایجاد فرصت جهت ضربت زدن به رژیم ! زیر عنوان وطنپرستی کاذب این فرصت را به فرصتی جهت اتهام زنی به افراد وگروهائی بدل کرده اند که چرا بر جنگ دوازده روزه اسرائیل با جمهوری اسلامی بچشم یک جنگ میهنی نگاه نمی کنند ؟"یعنی که چرا پشت حکومت صف نمی کشند"باز همان شیوه بحث های بی پایان زیر عنوان بحث های تئوریک.
براستی نسل های بعد ازاین حتی نسل کنونی حوصله چنین بحث های کشاف که هرگز نتیجه عملی آن در مبارزه اجتماعی و سیاسی واتحاد نیروها مشاهده نشد را ! خواهد داشت؟
کما این که امروز هم بحث های این سازمان ها وافراد منتقد آن برایشان جذابیتی ندارد..
نگاه واقعی به ترکیب سنی شرکت کنندگان و موقعیت های اجتماعی آن ها در جلسات مجازی ،کلاپ هاووس ها وحتی درتظاهراتی که بعناوین مختلف با پرچم های مستقل گروهی راه می افتد بخوبی میزان نفوذ وحوزه عمل این ها نشان می دهد؟
ممکن است در زمان آینده تک وتوک مورخ وپژوهشگر برای ثبت در گوشه ای از تاریخ به حجم تلانبار شده ای از بحث های تجریدی این جریان های سیاسی مراجعه کنند ،غرق شده در انبوهی از نوشته ،مباحثه با خود بگویند "ما که بعنوان مورخ وتاریخ نگار !متوجه نتیجه گیری های عملی این مباحث ذهی نشدیم تا چه رسد به افراد عادی جامعه .مثل آن که قرار نبوده از این بحث ها نتیجه عملی مشخصی گرقته شود ! "
بحث هائی صرف برای بحث کردن در فضائی مجازی با بحث کنندگان حرفه ای ! از این رو هرگز نتوانسند نه بر روند های اجتماعی ،نه سیاسی ونه فرهنگی تاثیر جدی بگذارندو نه گامی در عرصه نزدیکی و هم گرائی گروهها یر دارند."
براستی نیز چنین است نه تنها دراین چهل ساله قدر قدرتی حکومت اسلامی این افراد وجریان ها بخود نیامدند بلکه در اوج گیری های دامنه اعتراضات مردمی در سال های اخیر از خیزش آبان ماه تا خوزستان و تا جنبش بزرگ مهسا با َشعار "زن ، زندگی، آزادی"با وجود این همه گرانی وفساد ریشه انداخته بر کشور ،تورمی که بطو ر روزانه کمر خانواده ها را می شکند وکشور را به پرتگاه نابودی می کشد ! با دیدن این همه کشتار وسرکوب بهمان شیوه مرسوم خود عمل کردند ونتوانستند بانی تجدید نظر جدی در تفکر ،منش در رفتار و عمل کرد خودباشند.
متاسفانه هنوز مدال های افتخار آویخته برگردن ! ومن های بزرگی که رهبران این جریان ها با خود می کشند و اصرار بر وسعت دانش سیاسی نداشته خود!عدم ارزیابی درست از آن چه که در عمق جامعه ونسل جوان می گذرد.
همان گسست و نداشتن پیوند با جامعه این دور باطل همچنان بر حیات سیاسی این جریان ها سنگینی می کند.
بحث های مجرد وتئوریک را حد و مرزی نیست!
بحث های مجرد وتئوریک را حد و مرزی نیست!
بر داشتن حداقل گام های هم فکری ،هم صحبتی وهم گرائی ونهایت هم کاری در عرصه مبارزه برای آزادی ،عدالت ونظامی دمکراتیک بر اساس سکولاریسم وانتخابات کاملا آزاد که باید حاصل بحث های مشخص گردد! بدون هیچ چشم انداز روشن هم چنان ادامه دارد . گویا گران خوابی این اپوزیسیون را پایانی نیست .
"زین چرخ دولابی تو را آمد گران خوابی تو را
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران
ای دل سوی دلدار شو ای یار سوی یار شو
ای پاسبان بیدار شو خفته نشاید پاسبان"مولانا
با جمله ای که "دانته"در زمان ورود به دوزخ بر زبان آورد شروع کردم امید که روزی در سایه پایبندی به واقعیت ودرک لزوم یک همگرائی و وحدت عمل ما نیز پس از دیدن دوزخ جمهوری اسلامی از این خواب گران از این دوزخ خارج شده! شادمانه بسوی نور قدم بر داریم."تا از روزنه مدور زادگان زیبای آسمان ...ستارگان را باز بینیم." دانته
مطلب بعدی...

انتخاب سخت میان دو مرگ، سروش سرخوش

انتخاب سخت میان دو مرگ، سروش سرخوش