Thursday, Sep 25, 2025

صفحه نخست » سازمان ملل «ورژن ۲»: انگاره‌ای نو برآمده از مردم و الگوریتم‌ها، دیوید اعتباری

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

رییس جمهور آمریکا دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل، این نهاد را به فساد و ناکارآمدی متهم کرد و گفت سازمان ملل بیشتر به «کلمات خالی» بسنده می‌کند و قادر به پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های جهانی نیست. او همچنین عملکرد این سازمان را به‌ شدت زیر سؤال برد و تأکید کرد که ظرفیت‌های آن هرگز بالفعل نشده‌اند.

سخنان ترامپ با واکنش‌های گوناگونی همراه شد: دبیرکل سازمان ملل بر اهمیت نقش آمریکا تأکید کرد، اروپایی‌ها با احتیاط انتقاد کردند و رسانه‌ها مواضع ترامپ را تند و بی‌سابقه خواندند. اما پرسش کلیدی این است که با وجود مقاومت‌های ساختاری و سیاسی، چه آینده‌ای می‌توان برای سازمان ملل تصور کرد؟

واقعیت این است که انتقاد ترامپ بی‌پایه نیست. سازمان ملل در سال‌های اخیر در برابر بحران‌های بزرگی مانند جنگ اوکراین، بحران غزه، تغییرات اقلیمی و مهاجرت‌های گسترده، عملاً ناکارآمد عمل کرده است. بوروکراسی سنگین، فساد مالی و اداری، و نظام حق وتو در شورای امنیت باعث شده تصمیم‌گیری‌ها یا به تأخیر بیفتد یا اساساً غیرممکن شود. اما مانع تنها به وتوی قدرت‌های بزرگ محدود نمی‌شود؛ برخی کشورها با اندازه و نفوذ کمتر نیز به‌ دلیل ماهیت ایدئولوژیک یا منافع خاص، عمداً از ساز و کار سازمان ملل برای پیشبرد سیاست‌های یکسویه‌ی خود استفاده می‌کنند و در ایجاد بن‌بست سهیم هستند. این ترکیب منافع متضاد، سازمان ملل را از نهادی اجرایی به یک تریبون تبلیغاتی بدل کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

با این حال، تفاوت میان طرح مسئله و ارائه‌ی راه‌ حل اساسی است. ترامپ صرفاً ناکارآمدی را برجسته کرد اما راهکار سازنده‌ای برای اصلاح پیشنهاد نداد. چنین رویکردی خطر آن را دارد که بجای اصلاح، به تضعیف هرچه بیشتر نظم بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی بیانجامد. در نقطه مقابل، ورود فناوری‌های نوین، به‌ ویژه هوش مصنوعی، می‌تواند امکاناتی تازه برای تحول این نهاد فراهم کند.

هوش مصنوعی با ظرفیت‌های بی‌سابقه خود می‌تواند بخشی از سدهای سیاسی و اداری را دور بزند و زمینه‌ساز اصلاحات تدریجی شود. سامانه‌های هوش مصنوعی قادرند داده‌های مالی و عملیاتی سازمان ملل را به‌ صورت مداوم تحلیل کنند و قراردادها یا هزینه‌های مشکوک را آشکار سازند. شفافیت عمومی، فساد را سخت‌تر و پاسخگویی را اجتناب‌ناپذیرتر می‌کند. همچنین الگوریتم‌ها می‌توانند در بحران‌ها الگوهای تهدید مانند جنگ، بیماری‌های همه‌گیر یا بحران‌های غذایی را زودتر از دستگاه‌های سنتی شناسایی کرده و راهکارهای عملی پیشنهاد دهند. این امر می‌تواند روندهای طولانی کمیته‌ها و شوراها را کوتاه‌تر کند.

از سوی دیگر، هوش مصنوعی رسانه‌ها و نهادهای مدنی را قادر می‌سازد گزارش‌های پیچیده سازمان ملل را ساده‌ ساخته و برای عموم مردم قابل‌ فهم کند. این ابزار فشار افکار عمومی بر دولت‌های مقاوم در برابر اصلاح را بالا می‌برد و مانع می‌شود که کشورها صرفاً پشت درهای بسته تصمیم بگیرند. حتی کشورهای کوچک‌تر می‌توانند با تحلیل داده‌های کلان و شناسایی منافع مشترک، ائتلاف‌های هوشمند تشکیل دهند و در برابر انحصار قدرت‌های بزرگ وزن بیشتری پیدا کنند. این روند، هرچند به‌ تدریج، می‌تواند توازن تازه‌ای در ساز و کار تصمیم‌گیری ایجاد کند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در نهایت، نسل نو رهبران که با دنیای دیجیتال و فناوری‌های نو پرورش یافته‌اند، نگرشی متفاوت به همکاری بین‌المللی خواهند داشت. ترکیب فشار این نسل با ظرفیت‌های AI می‌تواند موتور اصلاحات تدریجی در سازمان ملل باشد. این نسل کمتر به مرزهای بسته و سیاست‌های مطلق‌گرایانه وفادار است و بیشتر به همکاری جهانی و حل بحران‌های مشترک بها می‌دهد. بنابراین، حضور آنان در عرصه سیاست، به‌ ویژه همراه با ابزارهای فناورانه، می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده این نهاد ایفا کند.

اما چشم‌انداز تغییر تنها به فناوری محدود نمی‌شود. با گسترش ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، شهروندان در نقاط مختلف جهان بیش از هر زمان دیگری بهم متصل‌اند. همین پیوندها می‌توانند زمینه‌ساز شکل‌گیری تشکل‌های مدنی جهانی مستقل از دولت‌ها باشند؛ نهادهایی که نه فقط مطالبه‌گر، بلکه بازیگران مستقیم در صحنه تغییر خواهند بود. این تشکل‌ها با همبستگی و همکاری فرامرزی می‌توانند ابتکار عمل‌هایی در حوزه‌هایی چون محیط زیست، حقوق بشر و عدالت اجتماعی به اجرا بگذارند و حتی در ایجاد تغییرات سیاسی کلان نقش‌آفرین شوند. نمونه‌های نخستین این نوآوری را امروز می‌توان در ابتکار آلبانی دید که یک وزیر مبتنی بر هوش مصنوعی را برای نظارت بر شفافیت و مقابله با فساد معرفی کرده است.

در چنین چشم‌اندازی، شهروندان زمین تنها به فشار بر دولت‌ها بسنده نمی‌کنند، بلکه خود به نیرویی سازمانیافته برای تغییر تبدیل می‌شوند. ترکیب این ظرفیت مدنی با ابزارهای هوش مصنوعی، می‌تواند نیرویی تازه برای تحول نهادهای بین‌المللی و حتی اصلاح بنیادی سازمان ملل در درازمدت باشد.

بنابراین، اگرچه اصلاحات بنیادی در کوتاه‌مدت بعید است و سد راه‌های سیاسی پابرجاست، اما هوش مصنوعی و شبکه‌های مدنی جهانی می‌توانند موتور تغییرات تدریجی و اجتناب‌ناپذیر باشند. سازمان ملل با همه ضعف‌هایش همچنان بخشی ضروری از نظم جهانی است، اما تنها با بهره‌گیری از این پارادایم نو و همبستگی شهروندان مستقل می‌تواند از سطح شعار فراتر رود و در عمل نیز به نهادی کارآمد بدل شود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy