Thursday, Sep 25, 2025

صفحه نخست » از دختران مدرسه ی شین آباد چه خبر! جعفر بخشی بی نیاز

biniaz.jpg🌐 در این وانفسای روزگار با چاشنیِ تلخِ گرانیِ دلار ؛ بالا رفتن سکه ؛ سیر صعودی طلا و تورم کمر شکن و دنیایی از ناامیدی و یاس در این جامعه ی کوفتی و عصبانی ؛ چه کسی جز ساکنان همان روستای شین آباد و خانواده هایی که سراسیمه برای نجات جان‌بچه هایشان در یکی از روستاهای شهر پیرانشهر دوان دوان خود را به مدرسه رساندند ؛ واقعه ی آن روز شوم را به یاد دارند و هنوز پس از این همه سال فراموشش نکرده اند. چه کسی هنوز صورت سوخته با پوست های جمع شده ی دخترانِ کوچک دانش آموز را به یاد دارد که با آتش گرفتن بخاری نفتی تا آمدند از کلاس بگریزند حادثه یقه هایشان را گرفت و جان و تن شان را با آتش سوزاند. چه کسی روز چهارشنبه ساعت ۸ و نیم صبح در روز پانزدهم آذر ماه سال ۱۳۹۱ را به خاطر دارد که ۲۹ دختر معصوم کوچک در آتش سوختند و دو نفر از هم کلاسی هایشان بر اثر جراحاتِ شدید آتش جان باختند. دخترانی که بارها زیر تیغ جراحی رفتند. بیهوش شدند. درد کشیدند. و هنوز مداوا نشده اند و جای سوختگی ها در تن شان به شدت آزارشان می دهد.

🌐 دخترانِ رنج کشیده ی شین آبادی که سوخته از آتش بی تدبیری مسئولان شدند ؛ هنوز تمام تن شان می سوزد. نه از آتش. که از وعده های تو خالی کسانی که می گفتند تمام تلاش مان را می کنیم که شما خوب شوید‌. سهمیه دانشگاه بگیرید‌. برای درمان تان کمک حال تان باشیم و حتی برای مداوایتان شما را به خارج از کشور بفرستیم. سهمیه ی کنکور بگیرید و وارد دانشگاه شوید. هر چند گفتند باد هوا بود‌. شین آبادی های سوخته بعدها فهمیدند که با چه شیادانی طرف اند. نه قول هایشان قول بود و نه حرف هایشان حرف. این همه سال گذشت و دختران روستای شین آباد حالا برای خود کسی شده اند‌. چهره و ظاهرشان سوخته اما همچنان به زندگی متصل اند و دارند تلاش می کنند تا خودشان راهی برای نجات از رنج هایشان بیابند. وکیل دانش‌ آموزان شین‌ آبادی ماجرای تفاضل دیه ی سیران و عسرین دو دختر فوت شده ی این حادثه را این طور روایت می کند که گفته بود داستان پرداخت این دیه تا سال ۹۶ ادامه داشت و اولیای دو دختر فوت‌ شده نامه‌ای به حسن روحانی رئیس‌ جمهور وقت نوشتند که هنوز علی‌ رغم وعده‌های داده‌ شده تاکنون نصف دیه بچه هایشان که فوت‌ شده پرداخت نشده است.

🌐 دخترانی که بعد از وقوع حادثه آتش‌ سوزی در مدرسه ؛ صدمات روحی و روانی بسیاری دیدند و مسیر زندگی شان به کل تغییر کرد. دخترانی که هر بار تصویر سوخته ی صورت هایشان را در آیینه می دیدند می گریستند و اندوه تمام وجودشان را پر می کرد. به‌ طوری‌ که چهار نفر از آنها اقدام به خودکشی کردند. دخترانی که در گذر زمان بزرگ و بزرگ تر شدند و قد کشیدند و هم زمان غم ها و رنج هایشان هم با آنها قد کشید. اقدامات درمانی شان درست و به موقع انجام نشد و هرگز به چیزی که به آنها وعده داده شده بود نرسیدند. حتی سهمیه ی کنکور را هم از آنها دریغ کردند. هم چنان که واقعه ی مرگ بار قطار نیشابور فراموش شد‌. حادثه ی کشتی سانچی از یاد رفت. اتفاق تلخ اسکله ی بندر شهید رجایی در بندر عباس از حافظه ها پاک شد و بسیاری دیگر از وقایع و رخدادها در ضمیر شلوغ آدمها در این موطنِ بی وفا خط خورد اتفاق وحشتناک روستای شین آباد هم از یادهای به هم ریخته دور شد و امروز کمتر کسی ست که بداند در روز چهارشنبه ی پانزدهم آذر در شین آبادِ پیرانشهر برای دختران کوچکِ دانش آموز چه اتفاقی افتاد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy