Friday, Sep 26, 2025

صفحه نخست » دیپلماسی با دیکتاتورها: تجربه‌ای که بارها نتیجه نداده است، نگار کرامتی

negar_keramati.jpgدیپلماسی همواره به‌عنوان راهی برای رسیدن به صلح معرفی می‌شود. اما وقتی پای دیکتاتورها در میان باشد، ماجرا متفاوت است. مذاکره با رژیمی که از ابتدا دشمنی خود را آشکار کرده است، نه تنها بی‌طرف نیست، بلکه به آن مشروعیت می‌بخشد و مردمی را که در برابرش ایستاده‌اند، تضعیف می‌کند.

چند روز پیش، خامنه‌ای که خود را «رهبر» می‌نامد بار دیگر موضع خود را روشن کرد. وی مذاکرات مستقیم با آمریکا را «بن‌بست خواند و مطالبات آمریکا را زورگویی توصیف کرد. این سخنان تازگی نداشت، اما زمان‌بندی آن قابل توجه بود درست هنگامی که نیروهای نیابتی‌اش حملات به اسرائیل را تشدید کرده‌اند، او همزمان درِ گفت‌وگو را بسته است. این همان الگوی همیشگی رژیم است؛ با سراب دیپلماسی زمان می‌خرد، اختلاف ایجاد می‌کند و تجاوزات خود را گسترش می‌دهد.

از سوی دیگر، نشست اخیر سازمان ملل نیز نشان داد که حتی در صحنه رسمی دیپلماسی هم اوضاع پرتنش است. دیپلمات‌های ایرانی که به نیویورک سفر کرده بودند، با محدودیت‌های جدید آمریکا مواجه شدند. محدوده تردد آنان به چند خیابان اطراف سازمان ملل محدود شد. تهران به سرعت اعتراض کرد و آن را مغایر با عرف دیپلماتیک دانست. اما اصل موضوع این است تعامل با جمهوری اسلامی حتی در سطح بین‌المللی هم آمیخته با بی‌اعتمادی و فشار سیاسی است.

عادی‌سازی رابطه با چنین رژیمی صرفاً به زیان مردم تمام می‌شود. رژیمی که صادراتش ترور است، صدای مخالفان را خاموش می‌کند و دشمنی دائمی با اسرائیل را پرچم خود ساخته است. بدتر از همه، این کار خیانتی است به مردم ایران، به‌ویژه زنانی که برای آزادی همه‌چیز خود را به خطر انداخته‌اند. هر بار که جامعه جهانی با تهران همچون یک دولت عادی برخورد می‌کند، صدای این زنان بیشتر به حاشیه رانده می‌شود. جهان فراموش می‌کند که ایران واقعی، کاخ وفاداران خامنه‌ای نیست، بلکه میلیون‌ها مردمی است که زمانی در خیابان‌ها فریاد «زن، زندگی، آزادی» سر داده‌اند.

این مقاومت خاموش نشده است. تنها چند هفته پیش، ایرانیان در سراسر جهان برای «روز مهسا» گردهم آمدند و سالگرد مرگ مهسا امینی را گرامی داشتند. این تظاهرات، عمدتاً به رهبری زنان و با حمایت اپوزیسیون سازمان‌یافته در خارج از کشور برگزار شد و نشان داد که مبارزه برای آزادی همچنان زنده است. این تجمع‌ها صرفاً نمادین نیستند؛ بلکه همچون شریان حیاتی برای کسانی عمل می‌کنند که هنوز در داخل ایران مقاومت می‌کنند، و به جهان یادآوری می‌کنند که سلطه رژیم مطلق نیست.

از دیدگاه من، به‌عنوان یک زن ایرانی ساکن ایالات متحده، هم رنج و هم افتخار را تجربه کرده‌ام. رنج، زیرا از خشونت این رژیم آگاه هستم. افتخار، زیرا می‌بینم مردمم، به‌ویژه زنان، با شجاعت در برابر آن ایستاده‌اند. مذاکره با تهران بدون قید و شرط، عملگرایی نیست؛ بلکه مماشات است. این کار بی‌رحمی را پاداش می‌دهد و شجاعت را مجازات می‌کند.

اسرائیل، که در خط مقدم دشمنی ایران قرار دارد، بهتر از هر کس می‌داند که رژیمی ایدئولوژیک با لبخند و گفت‌وگو رام نمی‌شود. هر امتیاز در تهران نه به‌عنوان حسن‌نیت، بلکه به‌عنوان ضعف تعبیر می‌شود. هر دست دادن در صحنه جهانی، پیروزی تبلیغاتی برای آنان در داخل است.

این بدان معنا نیست که دیپلماسی هیچ جایگاهی ندارد. گفت‌وگو می‌تواند برای اهداف محدود و قابل‌راستی‌آزمایی مانند بازرسی‌های هسته‌ای یا تبادلات بشردوستانه مفید باشد، اما تنها تحت شرایط سخت و نظارت دائمی. آنچه نباید رخ دهد، تبدیل تهران به یک «شریک عادی» است، در حالی که رهبرش آشکارا مذاکره را بیهوده می‌خواند و نیروهایش در منطقه ترور می‌پراکنند.

انتخاب پیش روی غرب روشن است: یا مشروعیت‌بخشی به رژیمی که آزادی را در داخل انکار می‌کند و در خارج جنگ به‌راه می‌اندازد، یا ایستادن محکم در کنار اسرائیلی‌های تحت حمله، زنان ایرانی در حال مقاومت، و اپوزیسیون جهانی که برای مهسا راهپیمایی می‌کنند و تجسم مبارزه واقعی برای کرامت و صلح هستند. تاریخ پیش‌تر نشان داده است که مماشات چه نتیجه‌ای دارد. تکرار دوباره آن جایز نیست.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy