احمد زید آبادی تقریبا هرروز و تقریبا در باره خیلی از مسائل اظهار نظر می کند و البته حق ایشان و هر شهروندی است که در یک جامعه آزاد و دموکراتیک چنین کند، اما اگر کسی بنای سیاست ورزی دارد در کنار این حق بدیهی تکلیف بدیهی نیز باید برای خود در نظر داشته باشد و آن پاسخگویی است.
درست است عدم التزام به پاسخگویی برای کسانی که در قدرت هستند بسیار بد است و دامنه تاثیر گذاری آن بر سرنوشت مردم قابل قیاس با کسانی که همین روحیه را دارند و در قدرت نیستند یکی نیست اما به گمان من از نقش مخرب سیاست ورزانی که در قدرت نیستند اما مسئولانه رفتار نمیکنند نباید به آسانی عبور کرد.لطفا چوب برندارید که من و هم فکرانم دیواری کوتاهتر از دیوار روزنه گشایان پیدا نکرده ایم ، خیر ما به قدر وسعمان به دیوارهای بلند و ستبر استبداد دینی و اندیشه و عملکرد طالبان مستقر در تهران تاخته ایم . در این مسیر هم بیش و کم هزینه دادیم و من شرمنده خانواده های داغداری هستم که ازهزینه سخن می گویم و قصدم امر دیگری است.
بارها تاکید کرده ایم که شوربختانه و به رغم میل باطنی مسیر اصلاح در جمهوری اسلامی مسدود است و حرکت به سمت فروپاشی ساختار مستقر به جای اصلاح آن، خواست قلبی ما نیست و به ما تحمیل شده است و به همین جهت باید همه تلاشها را به سمت فروپاشی ساختار استبدادی مستقر که گذشته از حال و آینده کشورساحت تمدنی ما را نیز در شرایط کنونی به خطر انداخته است، جهت دهی کرد.از نظر من روزنه گشایی حتی با نیت خالص و نه نشستن بر سفره انقلاب، چیزی جز خوشبینی نزدیک به بلاهت برای کسانی که حتی آگاهی مختصری از وضعیت سیاسی ایران امروز دارند نبود و نیست.
آن بخشی از مردمان عادی مستاصل و تحت ستم که با کورسویی از امید به پزشکیان رای دادند را می فهمم و گله ای ندارم اما کسانی که برای پزشکیان به اسم روزنه گشایی« یقه درانی» کردند و به ما با «چشم عاقل اندر سفیه » نگریستند کاش درجه ای از پاسخگویی را به نمایش بگذارند. بیائید باهم بخشی از یاداشت یک روزنه گشا برادرگرامی احمد زید آبادی که درآن مسعود پزشکیان را به تامل فراخوانده است با هم بخوانیم:
دکتر مسعود پزشکیان با وعدۀ رفع تحریمهای اقتصادی آمریکا نامزد ریاستجمهوری شد و اقشاری از مردم نیز به همین دلیل به او رأی دادند.حالا به هر علت و دلیلی، آن وعده محقق نشده و علاوه بر تحریمهای آمریکا، تحریمهای سازمان ملل نیز بازگشتهاند.نمیخواهم او را مقصر این وضعیت جلوه دهم، چون اغلب مؤلفههای دخیل در این ماجرا در کنترل او نبوده است. با این حال، او لازم است صریح و صادقانه به مردم توضیح دهد که الان دقیقاً برنامهاش چیست و چه میخواهد بکند؟ نمیدانم متوجه این نکته هست که از این به بعد شرایط بخصوص برای شخص او بینهایت سخت و طاقتفرسا خواهد شد یا خیر؟ من از صمیم قلب آرزو میکنم که او گرفتار چنین شرایطی نشود، اما سیاست است و سرشت تراژیک و بیرحم خود را دارد!
چندی پس از شروع به کار کابینه پزشکیان و انتقادات پیرامون آن در بهمن ۱۴۰۳ یاداشتی نوشتم تحت عنوان «لالمانی روزنه گشایان»
(https://news.gooya.com/2025/02/post-95232.php) و سوالاتی پرسیدم. تیتر را هم عمدا کمی تیز انتخاب کردم با این تصور که حتما جوابی خواهم گرفت چون روزنه گشایان پیش از انتخابات خوب نطق می کردند و پرسیدم چرا نطقشان کور شده است؟هیچ کس پاسخی نداد اما روند رفتار سیاسی این جماعت نشان میدهد آنان دچار عوارض متعددی دیگری از جمله ناشنوایی نیز هستند.
زید آبادی با اجرای مکانیزم ماشه وبازگشت تحریم ها به زبان بی زبانی میگوید پزشکیان هیچ کاره است ، هیچ قدرتی ندارد و عملا در حال اجرای برنامه های سعید جلیلی است که بخشی از مردم از جمله خودش به ترس از او به پزشکیان رای دادند. تنها ویژگی مثبت پزشکیان که بارها انگشت تاکید برآن گذاشت این بود که من برنامه ای ندارم و برنامه من اطاعت بی چون و چرا از رهبری و اجرای فرامین ایشان است. همه هم در ایام انتخابات این را دیدند و شنیدند. پزشکیان هم عملا همان کرده که رهبری از ایشان خواسته است.غشی هم در معامله ایشان با رای دهندگان نیست. اینها را به صراحت گفته است. اینکه زید آبادی و سایر روزنه گشایان منویات خودشان را داشتند ربطی به این بنده خدا که از اول گفته کارگزار آقای خامنه ای و منصوبان ایشان است ندارد. زید آبادی و هم فکرانش به جای اینکه صادقانه دررفتار سیاسی خودشان تامل کنند و پاسخگو باشند، پزشکیان را به تامل و پاسخگویی فرا می خوانند. ایشان اگر اهل تاملات این چنینی بود در این عرصه از ابتدا ورود نمیکرد ولی اگر زید آبادی و دوستانش اهل پاسخگویی هستند ما گوش شنوایی داریم.

فَتأمل! احمد زیدآبادی