مقدمه
بنا به نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بسیاری از رژیمهای استبدادی مانند رژیم ولایی بر پایه راهبرد هزینه - فایده فرار به جلو و مقاومت در مقابل اصطلاحات را ترجیح میدهند . پرسش محوری بنا به این نظریه این است که چرا اصلاحات یا عقب نشینی در مقابل افکار عمومی برای این رژیمها غالباً گزینهای نامطلوب به شمار می آید؟ این چه سازوکارهایی است که رژیمهای اقتدارگرا را قادر میسازد تا هزینههای مقاومت را بر دوش مردم بگذارند و منافع را برای خود مصادره کنند. منظور از بقا بنا به تعریف، همانا ادامه سیطره براهرم های قدرت سیاسی و گفتمانی، حفظ ساختار مرکزی قدرت، ثروت، منزلت و جلوگیری از فروپاشی یا انتقال قدرت خارج از چارچوبهای تعریفشده توسط رژیم ولایی است. نظریه اقتدارگرایی مقاوم (Authoritarian Resilience) بر این انگاره استوار است که رژیمها ابزارها و استراتژیهایی دارند که به آنها امکان میدهند نه فقط در برابر اعتراضات و فشارها بایستند، بلکه غالبا آنها را مدیریت و خنثی کنند، حتی اگر هزینه این اقدام به قیمت گزافی تمام شود.
راهبرد سود-زیان در رژیم های استبدادی و رژیم ولایی
رژیمهای اقتدارگرا- نظیر رژیم ولایی-، به ویژه آنهایی که وابسته به منابع رانتی و شبکههای وفاداری محدود هستند، در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی، اغلب مقاومت را به جای عقبنشینی انتخاب میکنند. نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بخصوص رژیم ولایی توضیح میدهد که این مقاومت، اگرچه پرهزینه است، اما برای رژیم "عقلانی" تلقی میشود، زیرا بقای کوتاهمدت و حفظ هسته سخت قدرت و الیگارشها را تضمین میکند. در همین راستا، تصمیمات سیاسی نه بر اساس منافع اکثریت بلند مدت جامعه بلکه با هدف حفظ موقعیت رهبر و حلقههای مرکزی و سخت قدرت اتخاذ میشوند. در همین راستا، مبنای عقلانیت رژیم ولایی راهبرد هزینه - فایده عقب نشینی در مقایسه با مقاومت در مقابله با اصلاحات است.
هزینه عقبنشینی
عقبنشینی و اصلاحات برای رژیم ولایی - بر خلاف رژیم های دمکراتیک- به معنای تهدیدی ساختاری و فروپاشی است. چون نخست، جایگاه ولایی و قدرت مطلق رهبر به چالش کشیده میشود و اعتبار گفتمان او سقوط می کند. دوم، شبکههای اقتصادی و سیاسی وابسته به سپاه و بنیادها، که بر پایه رانت و انحصار شکل گرفتهاند، با عقبنشینی از منابع مالی کلان محروم میشوند و ممکن است به فروپاشی دچار شوند. سوم، رهبر و نزدیکانش در معرض خطر محاکمه و حذف شخصی قرار میگیرند. و در نهایت، عقبنشینی بنیاد گفتمان و مشروعیت نظام را بهطور اساسی متزلزل میکند. بنابراین، در راهبرد بقا به هر قیمت، عقبنشینی تقریباً معادل «خودکشی » برای رژیم است. حاکمیت ولایی اما مرگ را به «خودکشی » ترجیح میدهد.
هزینه مقاومت
مقاومت نیز البته هزینههایی دارد، اما این هزینهها عمدتاً بر دوش جامعه و اقتصاد ملی تحمیل میشوند، نه بر هسته مرکزی و سخت قدرت. فشار اقتصادی، تحریمها، تورم و سقوط ارزش پول، نارضایتی عمومی و انزوای بینالمللی از جمله پیامدهای مقاومت در مقابل افکار عمومی و اصلاحات است. با این حال، مزیت اصلی این مقاومت برای رژیم این است که قدرت رهبر و حلقههای وفادار حفظ میشود و شبکههای اقتصادی و امنیتی همچنان به منابع سیاسی-اقتصادی خود دسترسی دارند و رژیم هر چند کج دار و مریز به حیاتش ادامه میدهد. به عبارت دیگر، هزینهها به مردم منتقل میشود و منافع در میان هسته سخت و بسته قدرت باقی میماند.
سازوکارهای بقا در استبداد ولایی
رژیم ولایی چند ابزار کلیدی برای حفظ بقا در اختیار دارد. نخست، سیطره گفتمانی و مشروعیتبخشی که از طریق ترویج گفتمان آخرالزمانی، تبلیغات موسسات مذهبی، سرکوب نرم بوسیله رسانه های گوناگون موازی و روایت دشمن خارجی یا داخلی صورت میگیرد. این مجموعه باعث میشود هزینههای مقاومت به عنوان ضرورت توجیه شوند. دوم، تمرکز قدرت در دست رهبر و حلقه وفاداران و ایجاد نهادهای موازی مانند سپاه و بنیادها، رسانه های حکومتی تضمین میکند که شبکههای کلیدی قدرت دوام داشته باشند. سوم، سرکوب انتخابی و هوشمندانه مانع از شکلگیری اعتراضات گسترده میشود. چهارم، انعطاف نهادی و مدیریت اقتصادی مانند اصلاحات ظاهری و جزئی و پروژههای رفاهی مانند توزیع کالابرگ و یارانه نقدی که نارضایتی ها را پنهان میکند. و در نهایت، انتقال هزینهها به مردم و انباشت منافع توسط الیگارشهای ولایی که به سود هسته سخت قدرت تمام میشود.
جمعبندی
نظریه بقا در رژیم ولایی نشان میدهد که خودداری این رژیم از اصلاحات و مقاومت در مقابل مردم، گزینهای عقلانی برای این رژیم تلقی میشود. چه این مقاومت با انتقال هزینهها به جامعه و انباشت منافع برای هسته سخت قدرت و الیگارشهای ولایی همراه است. در همین راستا، عقبنشینی در مقابل مردم، و تن دادن به افکار عمومی اگرچه ممکن است فشارهای اجتماعی و اقتصادی را برای مردم کاهش دهد، اما برای رژیم تقریباً غیرقابل پذیرش است، زیرا خطر فروپاشی قدرت، تهدید جایگاه رهبر و کاهش مشروعیت گفتمان حاکم را به همراه دارد.

بیانیه تحلیلی جمعی از پادشاهی خواهان درون کشور