دکان هرالد: آخرالزمان در خلیج فارس: اکنون یا هیچوقت
یورونیوز - بهادرا کومار، دیپلمات سابق هندی در روزنامه هندی «دِکان هرالد» تحلیلی منتشر کرد که میخوانید: «آرامش شکنندهای از زمان آتشبس فوری که جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران را در ژوئن پایان داد، بر منطقه خلیج فارس حاکم شده است. اما بازیگران اصلی بیدرنگ برای دور دومی آماده میشوند که هر دوطرف را آخرالزمانی میدانند. برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، این آخرین فرصت برای تحقق رویای ۲۵ سالهاش برای تغییر رژیم در ایران است، حتی در حالی که انزوای بینالمللی اسرائیل عمیقتر میشود، سایه تشکیل دولت فلسطین در افق دیده میشود و ایران به طور پیوسته توان بازدارندگی خود را افزایش میدهد.
عضویت ایران در گروه بریکس به این کشور دسترسی دیپلماتیک بیسابقهای داده است و روابط آن با روسیه و چین به نوعی "دوستی صمیمانه" تبدیل شده است. پیمان همکاری جامع راهبردی روسیه و ایران در ۲ اکتبر به اجرا درآمد؛ تنها یک هفته پس از آنکه اعضای اروپایی برجام، با هدایت آمریکا، تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کردند. این توافق امنیتی، با تاکید بر همکاری نزدیک در عرصههای چندجانبه و تقویت ثبات و امنیت منطقهای، نشان میدهد که مسکو ناظر بیطرفی در حمله احتمالی اسرائیل به ایران نخواهد بود. روابط روسیه و اسرائیل اخیرا به دلیل شواهدی از همکاری موساد با امآی۶ بریتانیا در حملات تروریستی اوکراین به خاک روسیه به شدت تیره شده است.
ایران نیز سیاست دیرینه خود را در عدم پذیرش کمک خارجی برای دفاع ملی بازنگری کرده است. اکنون توازن نظامی در غرب آسیا در حال تغییر است. روسیه و چین مشروعیت بازاعمال تحریمهای برجام توسط غرب را زیر سوال بردهاند، به ویژه همزمان با ریاست روسیه بر شورای امنیت سازمان ملل از ۱ اکتبر. ایران و روسیه در اقدامی جسورانه، هفته گذشته قراردادی ۲۵ میلیارد دلاری برای ساخت چهار نیروگاه هستهای در سیریک امضا کردند، که گسترش همکاریهای دوجانبه در انتقال فناوری هستهای را نشان میدهد. این اقدام بهویژه در شرایطی انجام میشود که مذاکرات هستهای متوقف شده و موجودی اورانیوم غنیشده نامعلوم است و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی دسترسی ندارند.
در این شرایط تغییر یافته، اوضاع پیرامون ایران میتواند آمریکا و روسیه را به یک تقابل نظامی بکشد، تقابلی که هیچیک از ابرقدرتها تمایل به آن ندارند. به صورت اصولی، این تضاد باید ترامپ را از پیوستن به هر حمله اسرائیل باز دارد، اما در واقعیت، با پروندههای اپستین که همچون شمشیر داموکلس بر آینده سیاسی او آویزان است و نفوذ قوی لابی یهودیان در کنگره و واشنگتن، نتانیاهو است که فرمان را در دست دارد. از منظر راهبرد جهانی، روسیه با تقویت روابط نظامی با ایران، به آزمایش سیستم مبتنی بر قواعد تحمیلشده توسط آمریکا در غرب آسیا میپردازد و نشان میدهد که نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم، تنها با قدرت آمریکا حفظ میشود و شکننده و مصنوعی است. خبرگزاری نورنیوز ایران این پیمان را بخشی از معماری نوین روابط بینالملل و نمادی از تحولات ساختاری نظم جهانی دانسته است، که در آن استقلال سیاسی و اقتصادی جایگزین سلطهپذیری خواهد شد.
شکی نیست که حفظ "نظام مبتنی بر قواعد" به منظور تضمین امنیت اسرائیل در آینده به کاری پرچالش تبدیل شده است. اکوسیستم منطقه دیگر برای اسرائیل مساعد نیست و واشنگتن نیز توان بازگرداندن وضعیت پیشین را ندارد. اسرائیل ممکن است بار دیگر حملهای غافلگیرانه انجام دهد، اما ایران برای جنگ آماده است. این بار استراتژی "قطع سرِ مار" کارساز نخواهد بود؛ سامانههای حیاتی سلاح در سراسر کشور پراکنده شدهاند و توان پدافند هوایی نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است. ایران لزوما این بار از خود محدودیت نشان نخواهد داد و از همه ابزارهای موجود برای دفاع استفاده خواهد کرد، زیرا این نبرد، نبردی تا سر حد پایان است و شامل مسدود کردن تنگه هرمز و حمله به پایگاههای آمریکا نیز خواهد بود.
در این شرایط، ترامپ در ۲۹ سپتامبر یک پیمان امنیتی استثنایی بین آمریکا و قطر اعلام کرد، کشوری که مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در آن قرار دارد، که شباهتهایی به اتحاد ناتو دارد. در نگاه نخست، این اقدام ترامپ ممکن است به عنوان علامتی برای تغییر دینامیک شکننده و آتشگیر منطقه تلقی شود.
با این حال، به گفته دن شاپیرو، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، توضیح سادهتر این است که این فرمان اجرایی بیشتر به منزله "جایزهای ویژه" برای خاندان حاکم آل ثانی است، در حالی که واشنگتن تلاش میکند با دریافت یک "مبادله متقابل" از امیر، رهبری حماس در دوحه را به حمایت از طرح غزه ترغیب کند. تصادفی یا نه، حماس و اسرائیل از روز دوشنبه مذاکرات غیرمستقیم خود را در شرمالشیخ، مصر، آغاز کردهاند.
همزمان، تقویت گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس، شامل استقرار هواپیما، مهمات، موشک، قابلیت سوخترسانی و بازتخصیص کشتیها، هشداردهنده است. نگه داشتن نیروهای مسلح در حالت آمادهباش طولانی مدت عملی نیست؛ پنتاگون باید زودتر تصمیم بگیرد، وگرنه مجبور خواهد شد که عقبنشینی کند. اما اگر دست نگه دارند، لحظه سرنوشتساز وفرصت تغییر بنیادین در ژئوپلیتیک ایران برای آمریکا و اسرائیل از دست میرود.»
کانترپانچ: غزه و دومینوی ایرانی
رسانه آمریکایی کانترپانچ، تحلیلی به قلم میرعلیخان درباره تشدید درگیریهای خاورمیانه، نقش ایران، و پیوند آن با سیاستهای آمریکا و اسرائیل منتشر کرد که چکیده آن بدین شرح است: «با بمباران تاسیسات هستهای ایران در نطنز، اصفهان و فردو، ایالات متحده خود را وارد یکی از شدیدترین مناقشات جهانی کرد. از نگاه اسرائیل و آمریکا، ایران محور تهدیدات منطقهای است و اقداماتش علیه نیروهای آمریکایی یا متحدانش به منزله حملهای "غیرمجاز" تلقی میشود. این رویکرد، با هدف مهار ایران، در عمل موجب تشدید تنشها و تحریک احتمالی جمهوری اسلامی برای پیشبرد برنامه هستهای خود شده است.
استراتژی اسرائیل در غزه و منطقه شامل "کنترل نظامی کامل" و اعمال فشار بر حماس و سایر گروههای مقاومت است، که با حمایت ضمنی و مستقیم آمریکا انجام میشود. اقدامات اسرائیل از محاصره غزه تا حملات مستقیم به زیرساختها و جمعیت غیرنظامی، و نیز برنامههای توسعهطلبانه برای الحاق بخشهای بیشتری از کرانه باختری، نشاندهنده تداوم سیاستهای اشغال و تسلط است، نه صرفا اقدامات دفاعی یا انسانی.
ایران در این معادله نقش "دومینوی منطقهای" را ایفا میکند؛ با وجود فشارهای بینالمللی و محدودیتهای اقتصادی، تهران همچنان محور حمایت از گروههای مقاومت، از جمله حماس، حزبالله و شبهنظامیان شیعه در عراق است. این شبکه مقاومت، هرچند محدود و تحت فشار است، اما نشاندهنده استمرار نفوذ و استراتژی بازدارندگی ایران در منطقه است و هرگونه درگیری تازه میتواند باعث بازگشت این دومینوی حساس شود.
افکار عمومی جهانی و نظرسنجیها نشان میدهد که حمایت از اقدامات نظامی اسرائیل و حملات آمریکا علیه ایران کاهش یافته و بحران انسانی غزه توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است. با این حال، فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و اسرائیل همچنان ادامه دارد و امکان بازنگری در سیاستهای منطقهای تنها در صورت تغییر اساسی در محاسبات قدرت و راهبردهای طرفین میتواند محقق شود.»

سرمایهگذاری در حیفا، پیام روشن پکن به تهران

انتشار نامه امیرحسین موسوی از زندان اوین