Friday, Nov 21, 2025

صفحه نخست » ردپای ایران در پرونده (مالی-سیاسی-جنسی) جفری اپستین

epstein.jpgعطا محامد - ایران وایر

در زندگی «جفری اپستین»، میلیاردر مرموز آمریکایی که نامش با رسوایی‌های مالی، سیاسی و جنسی گره خورده، تا کشورهای مختلف نیز وجود دارد ازجمله ایران که او از دور یا نزدیک خود را با این کشور مرتبط کرده است. پیوند میان اپستین و جمهوری اسلامی نه مستقیم است و نه گسترده، اما در سه نقطه تلاقی به آن گره میخورد و روایتی را شکل می‌دهد؛ از اجاره یک ملک دیپلماتیک مصادره‌شده در نیویورک گرفته تا حضور در شبکه مالی دلالان تسلیحاتی دهه ۱۹۸۰ و تلاش‌های پشت‌پرده برای فشار بر ایران در دهه ۲۰۱۰.

خانه‌ای متعلق به دولت ایران که به اپستین رسید

نخستین نقطه تلاقی در اسناد رسمی دولت آمریکا دیده می‌شود. ساختمان ۳۴ خیابان ۶۹ شرق منهتن، که اقامتگاه رسمی معاون کنسول ایران تا سال ۱۹۸۰ بود. پس از قطع روابط دیپلماتیک، وزارت خارجه آمریکا طبق «قانون مأموریت‌های خارجی» ملک را در اختیار گرفت.در سال ۱۹۹۲، این ملک به‌طور رسمی به اپستین اجاره داده شد؛ قراردادی که در اسناد فدرال و پرونده قضایی United States v. Epstein (1998) ثبت شده است. اپستین طبق قرارداد اجازه نداشت بدون اجازه کتبی وزارت خارجه ملک را به فرد دیگری واگذار کند.

اما در سال ۱۹۹۶، اپستین ملک را به وکیل مشهور «ایوان فیشر» به مبلغ ۲۰ هزار دلار در ماه اجاره داد؛ اقدامی که وزارت خارجه به‌طور رسمی ممنوع کرده بود. دولت آمریکا شکایت کرد، و دادگاه فدرال در سال ۱۹۹۸ حکم داد که اپستین قرارداد را نقض کرده و باید تخلیه شود. این تنها باری است که نام اپستین و «دارایی‌های ایران» در یک سند رسمی کنار هم قرار می‌گیرد: اپستین مستأجر خانه‌ای بود که هنوز به‌عنوان اموال دولت ایران شناخته می‌شد.

ارتباطات تسلیحاتی؛ سایه ایران-کنترا

adnan.jpg

نقطه دومی که او را با ایران مربوط می‌کند در دهه ۱۹۸۰ است. اپستین به‌عنوان مشاور مالی برای «عدنان خاشقچی»، روزنامه‌نگار و شخصی که در آن روزها به خاطر دلایلی اسلحه مشهور شده بود، کار می‌کرد. خاشقچی یکی از بازیگران ماجرای ایران-کنترا بود؛ کانالی که ایالات متحده از طریق اسرائیل، سلاح را به ایرانی که تحت تحریم‌ها قرار داشت منتقل می‌کرد.

چند گزارش ازجمله اسناد رسانه‌ای و شرح‌های منتشرشده در پرونده‌های مالی مربوط به خاشقچی، اشاره کرده‌اند که اپستین در این دوران پشتیبانی مالی-لجستیکی ارائه می‌داد؛ نقشی که شامل مدیریت نقل‌وانتقال‌های مالی و پوششی بود که به جریان ارسال سلاح کمک می‌کرد. هیچ سند رسمی اپستین را به‌عنوان «عامل» در ایران-کنترا معرفی نمی‌کند، اما حضور او در شرکت‌های مالی مرتبط با خاشقچی و هم‌زمانی فعالیت‌هایشان، او را در حاشیه یکی از مهم‌ترین پرونده‌های ایران در دهه هشتاد قرار می‌دهد.

مشارکت در تلاش برای فشار بر ایران

سومین نقطه‌ای که اپستین را به ایران مرتبط می‌کند، دهه‌ها بعد و در فضای ژئوپولیتیکی کاملاً متفاوت شکل می‌گیرد. مجموعه‌ای از ایمیل‌های فاش‌شده میان اپستین و «ایهود باراک» نخست‌وزیر پیشین اسرائیل که توسط گروه‌های افشاگر بین‌المللی منتشر شد، نشان می‌دهد که اپستین در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ در تلاش برای هماهنگ‌سازی فشارهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران نقش‌آفرینی کرده است.

در این مکاتبات، اپستین ابراز نگرانی می‌کند که دولت اوباما در «مهار تهران» ناکام است و باراک را تشویق می‌کند که از طریق کانال‌های واشنگتن و مسکو، سیاستی سخت‌گیرانه‌تر علیه ایران پیش ببرد. در برخی پیام‌ها، حتی بحث حمله هوایی آمریکا به ایران برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته‌ای مطرح شده است. نقش اپستین در این شبکه، یک «تسهیل‌گر سیاسی» بود که ارتباطات دیپلماتیک را پیوند می‌زد و می‌کوشید مسیر نفوذ ایران در منطقه محدود شود.

ایران نه یک حاشیه، بلکه مرکز کنجکاوی فکری و امنیتی اپستین بود

آنچه بین او و باراک رخ داد و همچنین انتشار هزاران ایمیل و سند نشان می‌دهد که ایران برای جفری اپستین صرفاً یک «موضوع خبری» نبود؛ ایران یکی از موضوعاتی بود که او در گفتگوهای مختلفی به عنوان اهرمی برای فهم قدرت جهانی به آن پرداخته است.

کمیته نظارت مجلس آمریکا اسنادی را منتشر کرده است که نشان می‌دهند اپستین ایران را به‌عنوان یک «گره ژئوپولیتیکی» می‌دید؛ چیزی که از آن می‌توانست برای تحلیل، پیش‌بینی و یا حتی اعمال نفوذ استفاده کند. او بارها مقالات مربوط به ایران را برای افرادی چون «لری سامرز»وزیر پیشین خزانه‌داری و « سلطان بن سلیم» تاجری در امارات یا «علیرضا اتحادیه» یک تاجر ایرانی، می‌فرستاد، از انتخابات ایران گرفته تا تحولات هسته‌ای.

گفت‌وگوی او با «نوآم چامسکی» فیلسوف سیاسی درباره ویزا و تبعیض علیه مسافران ایران، یا خشمش از تمایل «دانلد ترامپ» رییس‌جمهور آمریکا، برای انجام توافق جدید با تهران، نشان می‌دهد ایران برای او صرفاً موضوعی برای فرستادن مقاله نبود، بلکه معیاری برای سنجش عقلانیت تصمیم‌گیران آمریکایی بود. حتی در اختلاف با اتحادیه، بحث بر سر این بود که چه کسی درباره ایران تحلیل «ارزشمندتر» دارد و چه کسی باید بابت این تحلیل پول بگیرد.

به‌این‌ترتیب رابطه اپستین با ایران نه یک ارتباط پنهان، نه مالی و نه امنیتی مستقیم است؛ بلکه نشان‌دهنده جایگاهی است که ایران در ذهنیت نخبگان مالی-سیاسی اطراف اپستین داشته: نقطه‌ای که آینده منطقه و توازن قدرت را تعیین می‌کند. او از ایران به عنوان شاخصی که با نگاه به آن، می‌توانست بسنجد چه کسی می‌فهمد، چه کسی بازی را می‌برد، و چه کسی از گردونه سیاست جهانی عقب مانده نگاه می‌کرده است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy