قانون فیزیک حاکم بر منظومه شمسی و کره زمین چند میلیارد سال طول کشید که تا عناصر ساده و عناصر ترکیبی مختلف را بر روی زمین بوجود آورد و رشد و تکامل ژنتیک تاریخی بدهد، سپس صدها میلیون سال دیگر طول کشید که تا از تکامل عناصر ترکیبی نیز آب، هوا، گیاهان و جانوران دریایی و خشکی همراه با رشد و تکامل ژنتیکی منحصر به فرد خود بوجود آیند.نقش حواس پنجگانه، عقل و احساس در مسیر تکامل:
گیاهان عناصر ترکیبی هستند و می توانند نوع رابطه خود را با عناصر ترکیبی محیط زیست هماهنگ کنند. اما جانوران، بخصوص انسانها به غیر از عناصر ترکیبی مواد غذایی، آب و هوا از طریق حواس پنجگانه هم با محیط زیست ارتباط بر قرار می کنند.
حواس پنجگانه از طرفی در ارتباط با ذهن، روح و ارگانیسم ما و از آنها تاثیر می گیرند و از طرفی دیگر در ارتباط با واقعیات محیط زیست و اجتماع هستند و از آنها هم تاثیر می گیرند. به میزان توانایی های خود نیز روی آنها هم تاثیر می گذارند که بحث پیچیده تر از ترکیبات شیمیایی دارد و وارد بحث آن نمی شوم.
عناصر، نور، رنگها و موجودات گیاهی و جانوری، بخصوص انسان دارای خواص و خصوصیات هستند که به صورت خوب، بد، زشت، زیبا، بودار، بی بو، خوش بو، بدبو، تلخ، شیرین، رنگ و وارنگ، نرم، سخت، بی خطر، پر خطر، با حرکت، بی حرکت، ظریف، خشن و غیره جلوه می کنند. همگی آنها در درجات مختلف بر حواس پنجگانه ما تاثیرات عقلی و احساسی می گذارند.
در ابتدا به ساکن حواس پنجگانه ( حس بویایی، چشایی، بینایی، شنوایی و لامسه) با آزمایش و خطا همه آنها را بنابر تشخیص درست و یا غلط خود ورانداز و امتحان می کنند. از دل این نوع برخوردهای ما با آنها شناختها و تجارب عقلی و احساسی درست یا غلط به دست می آیند. آنها در مغز تجزیه تحلیل و مدل سازی شده و تاثیرات خودشان را بر روی مغز، ذهن، روح و جسم ما می گذارند. متقابلا مغز، ذهن، روح و جسم ما بررسی می کنند که با این واقعیات بیرونی مختلف اثر گذار چه برخورد عقلی و احساسی باید کرد. آیا باید از بعضی از اتفاقات، چیزها، گیاهان، حیوانات، بوها، رنگها و مواد شیمیایی فاصله گرفت؟ آیا باید به بعضی دیگر نزدیک و از آنها استفاده درست و بجا کرد ؟ در نهایت فرمانی برای حواس پنجگانه صادر می کنند برای برخورد با آنها ، برای مثال حواس پنجگانه بچه خردسال با آزمایش و خطا محیط اطراف خود را لمس می کند و می آزماید که ممکن است آنها برایش خطرناک باشند و باید مواظب بچه بود. همین برخورد آزمایش و خطای پر از ریسک بچه را انسانهای اولیه و امروزی با واقعیات مختلف اجتماعی و محیط زیست داشته و دارند. این آزمایش و خطا ها منشأ عقلی و احساسی دارند.
تفکیک بده و بستانهای انسانها با اجتماع و طبیعت:
بخشهایی از این بده و بستان انسان با اجتماع و محیط زیست ، مثل بوی خوب و بد، رنگهای مختلف، رقص، آواز، خنده، گریه، درد دل و غیره بیشتر با احساس سر و کار دارند. احساس بیشترین تاثیر پذیری و تاثیرگذاری خوب و بد را با آنها دارد. از طریق احساس نیز تاثیرات خوب و بدی هم روی عقل دارند و عقل تا همان حد برخورد می کند.
بعضی مواقع برداشت احساسی ما از آن چیزهایی که لطیف و ظريف بروز می کنند درست نیست و برخوردهای ما با آنها نا درست است. یا ممکن است که آن چیزها تا زمانی ظریف و لطیف بوده باشند، ولی به مرور رشد کرده و در خفا واقعیت دیگری پیدا بکنند و در مرحله ای نه فقط دیگر ظریف نیستند، بلکه خیلی هم خطرناک جلوه می کنند و ضربه به احساس و عقل ما می زنند، مثلا ناز کشیدن بچه توسط والدین لطیف و احساسی است. اما اگر از یک حدی فراتر رود در دراز مدت برای آن بچه ضرر دارد و بچه را لوس و نُنُر بار می آورد. اگر به خواسته های بی جای او پدر و مادر جواب بدهند بیشتر لوس می شود. اگر جواب ندهند بلایی سر خود و یا خانواده می آورد. چرا؟، چون نرم و لطیف برخورد کردن با بچه حدی دارد. با ناز کشیدن بیش از حد احساس یک طرفه زیادی رشد می کند. اما عقل بچه با زیادی ناز کشیدن نه فقط رشد نمی کند، بلکه ضعیف تر و زیر سلطه احساس بچه لوس می رود. عقل بچه هم باید همراه با احساس او رشد کند. با رشد درست آنها در رابطه با هم واقعیت درونی بچه، یعنی ذهن، روح و جسم او توسط عقل و احساس درست تنظیم می شوند و واقعیت بیرونی، یعنی اجتماع و محیط زیست بچه هم توسط عقل و احساس درست تنظیم می شوند و بچه با واقعیات درونی خود و بیرونی اجتماع و محیط زیست برخورد عقلی و احساسی درست تری دارد.
این مثال بچه ننر در باره اجتماع هم صادق است. افراد ایدئولوژیک زده، بخصوص مذهبی های افراطی در طی چندین قرن مشکلات زیاد داشته و عقل آنها رشد نکرده و در نبود کنترل عقلی احساس آنها در برخورد با واقعیات با دروغ، توجیه گرایی و سرهمبندی ذهن، روح و جسم آنها را بطور کاذب تنظیم و رشد داده است. خود احساس در نبود عقل و کنترل عقلی به احساسکور ضد عقل تبدیل شده.
از همه بدتر مذهبی ها، بخصوص آخوندها طی چندین قرن تحت تاثیر احساسکور مذهبی افراطی حاکم بر ذهن، روح و جسمشان به بچه های بزرگ لوس، ننر، بی عقل، ضد عقل و خرابکار تبدیل شده اند.
رخدادها و واقعیاتی که بیشتر با عقل سر و کار دارند:
رخدادها و واقعیاتهایی وجود دارند که ظریف و لطیف نیستند و یا ظاهری ظریف و لطیف دارند، ولی خیلی خطرناک، سخت، پیچیده، خشن و پر از فراز و نشیب هستند. آنها در درجه اول روی عقل و سپس روی احساس تاثیرات زیاد و چه بسا خطرناک می گذارند. با آنها نمی توان احساسی، نرم و لطیف برخورد کرد. بیشترین برخورد با آنها عقلی است. در چنین مواقعی فرد و افراد باید با زیرکی، هشیاری، اندیشه ورزی، درایت، جدیت، قاطعیت و حساب شده با آنها برخورد کنند که این برخوردها بیشتر عقلی هستند و کمتر احساسی.
در بالا گفته شد که اگر احساس بدون یاور عقلی کاری انجام دهد کور می شود و بچه را بی عقل و گرفتار احساسکور و لوس و ننر بار می آورد. در ادامه آن مطلب گفته شد که در اجتماع همین احساسکور از مذهبی های افراطی و آخوندها بچه های بزرگ لوس و ننر بی عقل بار می آورد که گرفتار احساسکور مذهبی و دشمن عقل و خطرناکند.
بر عکس آن هم صادق است. عقل هم نباید به تنهایی بدون یاور احساسی کاری انجام دهد، مثلا سرمایه داران میلیاردر بی احساس گرفتار عقلکور هستند. این بچه های بزرگ لوس، ننر و خطرناک به فرمان عقلکور حاکم بر ذهن، روح و جسم خود پای روی احساس خود و مردم گذاشته تا بتوانند با غارت و چپاول و کشتار ثروتمند شوند.
از همه بدتر عقلکور میلیاردر های بی احساس کشورهای ثروتمند و احساسکور ایدئولوژی ها، بخصوص مذهبی های بی عقل کشورهای فقیر در تضاد و دشمنی با هم هستند و تا به حال جنگهایی را به مردم کشورها تحمیل کرده اند، نمونه اش آخوندیسم گرفتار احساسکور مذهبی بی عقل در ایران و اربابان عقلگرای کور بی احساس شرق و غرب هر دو دشمن همدیگر و در جنگهای خود مردم ایران، منطقه را جانی و مالی قربانی کرده و می کنند.
اما اگر مردم آگاه شوند و زیر بار جنگهای عقلکور و احساسکور نروند و بخواهند عقل سلیم و احساس سالم خود را تقویت کنند. این دو دشمن با تمام دشمنی که با هم دارند هوای هم را دارند. آنها با تبانی، نیرنگ و ترفند و اگر بتوانند با جنگ روانی، گرانی، بی نانی، بی آبی، قحطی و جنگ داخلی با عقل سلیم و احساس سالم مردم ایران، منطقه و جهان در می افتند تا اجازه ندهند عقل و احساس مردم با کمک علم و با کمک همدیگر درست رشد و با واقعیات اجتماعی و محیط زیست همخوانی پیدا بکنند. اما اگر مردم با هم همفکری و همکاری بکنند و هوای هم را داشته باشند عقل سلیم و احساس سالم مردم تقویت و عقلکور سرمایه داری و احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی افراطی را شکست می دهند، ولی نه یک شبه.
بطور مشخص چه باید کرد؟
۱) برای آشتی عقل و احساس، برای آشتی خودمان ذهنی، روحی و جسمی، برای آشتی مردم با واقعیات بیرونی، مثل اجتماع و محیط زیست باید یاد بگیریم کجاها عقلی و کجا ها احساسی و کجا ها از هر دو استفاده درست بکنیم تا تعادل نسبی بین عقل و احساس ما در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست بوجود آید.
۲) امروزه بی نانی، بی آبی، فقر، بیکاری، بی خانمانی و تورم در ایران گسترده و همه گیر و مشکلات جمعی ایجاد کرده اند که راه حل فردی ندارند و باید با هم بر علیه آنها مبارزه جمعی کنیم.
۳) عامل بزرگ تمام این بد بختی ها آخوندیسم و مذهب افراطی و اربابانش هستند. باید باجمهوری اسلامی و احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی و اربابان عقلگرای کور آنها حساب شده بجنگیم.
۴) امروزه علم در حال پیشرفت است و بدون علم درست در هیچ سطحی نمی شود کار عقلانی و احساسی در خور انجام داد.
۵) باید به خود متکی باشیم و از هیچ بیگانه و نوکران آنها کمک نخواهیم.
۶) برای اتکای به خود باید دو نفره، سه نفره و چند نفره به هم اطمینان کرده و با هم هسته های تشکیلاتی دو، سه و یا چند نفره درست کنیم و با هم مشورت و مشکلات فردی و جمعی را تا آن حدی که می توانیم با هم حل کنیم.
۷) امروزه مشکلات جمعی است و وجوه مشترک بین افراد زیاد است و بهتر می توان همفکر، همکار، همدرد و همدل پیدا کرد، ولی نه با هر کس. باید با احتیاط قدم برداشت و فرد و افراد مطمئن تر را پیدا کرد.
۸) امنیت از اطمینان اهمیت بیشتری دارد. فرد مؤرد اطمینان شما ممکن است خطرناک نباشد. اما اگر خودش و یا فامیلش زیر نظر باشند نوع رابطه ها هم زیر نظر و لو می روند. از طرفی دیگر موقعیت محله، کوچه و خیابان و یا تجمع در جاهای مشخص و هر چیز دیگری که ممکن است امنیت ما و هسته های چند نفره ما را به خطر بیندازد باید از آنها پرهیز کرد. در هر کاری مرتب باید جاهای خودمان را حساب شده عوض کنیم تا رد پایی از خود بر جای نگذاریم.
۹) اگر ما مردم ایران از تشکلهای هسته ای مردمی و از تجارب و شناختهای تلخ زمان شاه و بخصوص زمان آخوندیسم استفاده درست کنیم و با هم همفکری و همکاری کنیم. ما می توانیم به رشد عقل و احساس خودمان در برخورد با رخدادها و واقعیات سخت و پیچیده اجتماعی و محیط زیست کمک بزرگی بکنیم، مثلا با تقسیم کار های خانه بین خانواده می توان همفکری، همکاری، دلگرمی، همدلی، احساس و عقلانیت را بین خانواده درست تر رشد دهیم. خانواده تشکل هسته ای پویا است.
۱۰) تشکل هسته ای در جامعه هم ادامه روند تکاملی هسته ای در خانواده است که به جامعه سرایت می کند اگر بدانیم کجاها از عقل، کجاها از احساس و کجاها از هر دو درست استفاده کنیم. به تمام اینها اگر درست و بجا باشند بسیج اجتماعی و مردمی می گوییم، برای نمونه با هم مشورت و همکاری کردن، به همدیگر کمک مالی و درسی کردن، مددکاری اجتماعی، فعالیت محیط زیستی، مشارکت در اعتصابات، تجمعات و تظاهرات، چون امروزه بی نانی، بی کاری، گرانی، تورم، بی خانمانی و قحطی و احتمالا جنگ دیگری توسط دشمنان ایران در خانه همه را زده و می زنند.
۱۱) با رشد درست عقلی و احساسی در تشکل هسته ای چند نفره هشیاری، درایت و اتحاد ما مردم ایران بالا می روند. ما مردم با عقل سلیم و احساس سالم خود جلوی جنگ داخلی و جلوی جنگ اسرائیل، آمریکا و جمهوری اسلامی مفلوک را خواهیم گرفت، این یعنی رد و پس زدن احساسکور مذهبی آخوندیسم و عقلکور اربابانش توسط مردم، نمونه اش جنگ ۱۲ روزه اسرائیل، آمریکا و جمهوری اسلامی که مردم فرمان شورشی لجن نتانیاهو را زیر پا له کردند و اتحاد و خود آگاهی خود را حفظ کرده و در یک شورش و جنگ داخلی نتانیاهو و جمهوری اسلامی شرکت نکردند. این جنگ ۱۲ روزه با تمام تلفات سنگین برای مردم یک اتحاد یک پیروزی عقلی و احساسی برای مردم به ارمغان آورد و شکستی بود برای جمهوری اسلامی و اربابانش، بخصوص نتانیاهو. از این به بعد هر شورش و حرکتی باید توسط مردم و با اتحاد و همبستگی مردمی و میلیونی باشد تا جواب درست بدهد.
۱۲) دشمن مردم ایران بخصوص جمهوری اسلامی درجا زده هم کار تشکیلاتی هسته ای مخرب دارد، ولی در برابر حرکت و کار تشکیلاتی هسته ای میلیونی درست مردم کاری از پیش نمی برد و نهایتا مثل تمام دیکتاتور ها در طول تاریخ از مردم شکست خورده و نابود می شود.
پیروز و سر فراز باشید. پاینده و جاویدان ایران عزيز ما
اکبر دهقانی ناژوانی
مطلب بعدی...

سمرقند، رضا فرمند

سمرقند، رضا فرمند
















