روابط ایران با ونزوئلا در دهه ۱۹۶۰ بهعنوان یک همکاری اقتصادی محدود آغاز شد. آن زمان ایران و ونزوئلا بهعنوان عضو مؤسس اوپک در بازار جهانی نفت همکاری میکردند. اما پس از ۱۳۵۷، این روابط بهطور کامل دگرگون شد. تهران در این كشور و تمام امريكاى لاتين فرصتی استراتژیک برای شکستن تحريم ها و گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی دید و از وجود لبنانیها ، سوريه اى ها و فلسطينى ها كه از قرن نوزدهم در سراسر كشورهاى امريكاى لاتين نشيمن داشته و شهروندان با نفوذ در سياست و اقتصاد اين كشورها هستند استفاده ببرد.
در اين زمينه نقش حزب الله لبنان در پايه ريزى و گسترش نفوذ جمهورى اسلامى بسيار مهم بود. به اين ترتيب شبکههای اولیه تأمین مالی و جذب نیرو را در مناطقی مانند مثلث مرزی بين آرژانتین-برزیل-پاراگوئه با مديريت عناصر حزب الله آغاز شد. در اين ميان نيروهاى وابسته به حزبالله و سپاه پاسداران در دهه ۱۹۹۰ با اجرای بمبگذاری در سفارت اسرائیل در بوئنوسآیرس (۱۹۹۲) و مرکز همیاری یهودیان آرژانتین (آمیا ۱۹۹۴) كه دهها کشته بر جای گذاشت، توانایی خود را در انجام عملیات هاى مشترك تروريستى به نمايش گذاشتند.
در این چارچوب، ونزوئلا پس از به قدرت رسیدن هوگو چاوز در سال ۱۹۹۹ به دروازه اصلی ایران تبدیل شد. چاوز ایران را شریک ایدئولوژیک ضدآمریکایی خود میدانست. نتیجه آن شراكت امضای دهها توافق نظامی و اقتصادی بود: تأسیس بانک مشترک توسعه ایران-ونزوئلا در سال ۲۰۰۷ که متهم به تأمین مالی حزبالله است. استفاده از خطوط هوایی کنویاسا برای انتقال بدون بازرسی تروريست هاى سپاه و سلاح.
احداث کارخانههای موشک و پهپاد در مناطق صنعتی نزدیک کاراکاس. -آموزش مشترک حزبالله و شبهنظامیان چاویستا در جزیره مارگاریتا که به پادگان آموزشی و مرکز جعل اسناد تبدیل شده بود. در اين ميان صدها عضو سپاه پاسداران و حزب الله با پاسپورت ونزوئلایی به آمریکا و اروپا سفر میکردند.
اين نفوذ مشترك حزب الله و جمهورى اسلامى همزمان به دیگر کشورهای اتحاد آلبا گسترش یافت.
براى نمونه مثلا:
بولیوی: کمک ایران به اکتشاف اورانیوم و تأسیس مراکز عقيدتى و شيعه سازى مانند «انجمن فرهنگی اسلامی بولیوی» برای جذب بومیان و تبلیغات جهادی.
نيكاراگوئه: امضای توافق تبادل فناوری نظامی و برپایی پایگاههای مخفی اطلاعاتی نزدیک مرز کاستاریکا.
کوبا: همکاری در انرژی هستهای و تبدیل شدن به مرکز پولشویی از طریق شرکتهای پوششی مرتبط با قاچاق کوکائین که حزبالله آن را به کارتلهای کلمبیایی به هم وصل میکند.
برزیل: سلطه حزبالله بر تجارت اسلحه و مواد مخدر در مثلث مرزی از طریق فروشگاههای الکترونیک و صرافیها که سالانه صدها میلیون دلار براى جمهورى اسلامى پولشویی میکنند.
آرژانتین: ادامه شبکههای مخفی با تکیه بر جامعه شیعه لبنانیالاصل و علوى هاى سوريه اى الاصل كه در چندين روستاى اطراف بوئنوس آيرس بيشتر متمركز هستند.
اکوادور، اروگوئه و شیلی: سفارتخانهها و دفاتر تجاری برای انتقال فناوری، پولشويى، جاسوسى درباره مراكز ديپلماسى امريكا. پاناما و کلمبیا: تمرکز بر قاچاق دریایی از بندرهای کولون و بوئناونتورا برای رساندن سلاح ایرانی به ونزوئلا.
تمام این پایگاهها و شبکهها بهصورت هرمی توسط سپاه پاسداران از طریق واحد ۸۴۰ (متخصص عملیات برونمرزی) اداره میشود و حزبالله بهعنوان عامل میدانی، با درآمد حاصل از مواد مخدر و طلای غیرقانونی منطقه اورینوکو صدها میلیون دلار در سال برای دور زدن تحریمهای غربی تأمین میکند.
هدف استراتژیک جمهورى اسلامى از گسترش نفوذ در امريكاى لاتين ایجاد هسته هاى ضد امريكايى در نزديكى اين كشور است. ایران همچنين پالایشگاههای ونزوئلا را در ازای اجازه تأسیس پایگاه نظامی تعمير كرد و از شبکه تلویزیونی هیسپانتیوی برای پخش تبلیغات ضداسرائیلی و ضدآمریکایی در ۱۶ کشور استفاده کرد. اما این نفوذ کاملاً شکننده است و اكنون به بقای رژیم مادورو وابسته است که پوشش سیاسی و لجستیکی براى جمهورى اسلامى فراهم میکند. با تغییر رژیم در ونزوئلا (چه با سقوط و چه با انتقال مسالمتآمیز قدرت) فوراً این شبکهها را از هم میپاشد.
جمهورى اسلامى با تغيير رژيم در ونزوئلا دروازه اصلی خود به امريكاى لاتين را از دست میدهد، انتقال سلاح و جاسوسان مختل میشود و حزبالله مجبور به عقبنشینی به مثلث مرزی یا بولیوی بهعنوان جایگزینهای بسیار ضعیفتر خواهد بود.
اگر حزبالله در خود لبنان نیز به دلیل فشارهای اسرائیل یا فروپاشی اقتصادی بيشتر تضعیف شود، بازوی عملیاتی ایران در آمریکای لاتین کاملاً فرو میپاشد و توانایی تأمین مالی عملیات جهانیاش به شدت محدود میشود و ناچار به تغییر اولویت به سمت آسیا یا آفریقا (جايى كه قرن هاست محل نفوذ شيعيان لبنان كه بازار طلا در قاره سياه را در دست دارند) خواهد شد. در نتیجه، سقوط همزمان ونزوئلا و تضعیف حزبالله ضربه استراتژیک دوگانهای به جمهورى اسلامى وارد میکند.
از دست دادن منبع حیاتی ارز خارجی و حمایت دیپلماتیک در سازمان ملل (با رأی ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه)، شتاب گرفتن فرسایش مشروعیت داخلی رژیم، باز شدن راه برای فشارهای بینالمللی شدیدتر و بازسازی توازن منطقهای به نفع ایالات متحده و متحدانش در آمریکای لاتین مى انجامد. مجموعه اين حوادث مى تواند به تسريع انزواى بيشتر جمهورى اسلامى و سقوط آن بسيار كمك كند.

















