Thursday, Dec 4, 2025

صفحه نخست » نمونه ای از منطق سازمان مجاهدین در برخورد با افکارِ مخالف، حنیف حیدرنژاد

Hanif-HIDARNEJAD2.jpegحنیف حیدرنژاد- حسن حبیبی از وابستگان سازمان مجاهدین خلق در فرانسه است. او به لحاظ ایدئولوژیک «مجاهد» نیست، اما به لحاظ سیاسی از سیاست های سازمان مجاهدین حمایت و آن را تبلیغ می کند. او با حمایت این سازمان تریبونی در یوتیوب راه اندازی کرده، تا مواضع و سیاست های مجاهدین را به نام یک فرد غیر مجاهد، بطور روتوش شده، تبلیغ کند. او قبلا عضو «شورای ملی مقاومت» بوده، اما آنچنان که برخی مطلعین اظهار کرده اند، به دلیل رابطه اش با یک زنِ مامورِ سفارت جمهوری اسلامی، از این شورا اخراج می شود. در سال های اخیر، تلاش های او در دفاع از سیاست های سازمان مجاهدین در شبکه های اجتماعی متمرکز شده است.

او در یک ویدئو با عنوان «انقلاب ۵۷ از سرتان هم زیاد است»، به اسفندیار منفرد زاده آهنگساز و یک چهره فرهنگی کشورمان که در «برنامه کامبیز حسینی- گفت و گوی ملی با حضور اسفندیار منفرد زاده» در تلویزیون «ایران اینترنشنال»، بخاطر انقلاب 57 معذرت خواهی کرده بود، حمله می کند. حبیبی همچنین با پخشِ بخشی از گفته های چند نفر که با این برنامه تماس گرفته و نظر داده اند، به آنها فحاشی می کند.

در سخنان او منطق و چیزی به نام احترام به آزادیِ عقیده و بیان دیده نمی شود. آنچه در فریادهای او موج می زند توهین، فحاشی و پرخاشگری است.

اسفندیار منفردزاده مانند بسیارانی که در گذشته از انقلاب 57 دفاع می کردند، امروز صادقانه از مردم بخاطر همراهی اش با آن انقلاب معذرت خواهی می کند و این، دقیقا همان «خط سرخی» است که سازمان مجاهدین نمی تواند آن را تحمل کند.

«نقد» گذشته و محکوم کردن انقلاب 57، نقد یک گفتمان است؛ گفتمان امپریالیسم ستیزی و ضدیت با فرهنگ و تمدن غربی. گفتمان اسرائیل ستیزی و یهود ستیزی. گفتمان ضدیت با «فردیت»، لیبرالیسم و حقوق بشر. گفتمانی که خشونت و جنگ مسلحانه را تقدیس می کند و رفرم، مصالحه و سازش و دیپلماسی را برابر «خیانت و تسلیم» می داند. گفتمانی که در آن «منافع ملّی» به راحتی فدای منافع ایدئولوژیک می شود.

سازمان مجاهدین نمی تواند محکوم کردن انقلاب 57 را بپذیرد، زیرا با پذیرش آن، باید قبول کند که اشتباه کرده است. در اصرار بر همین سیاست است که سازمان مجاهدین با رضا پهلوی ضدیت دارد. زیرا اگرچه رضا پهلوی هیچ نقش و مسئولیت رسمی و حقوقی در قبال سیاست های حکومت محمدرضا شاه نداشته و در سخنرانی ها و گفتگوهای متعددی، نقدهای خودش بر آن دوران را هم بیان کرده است، اما سازمان مجاهدین در ادامه ی همان دشمنی کور با نظام پهلوی، با رضا پهلوی نیز ضدیت می کند. این سازمان بخوبی می داند که در بین بخش های بزرگی از مردم ایران مورد تنفر است و برعکس، رضا پهلوی از سوی بخش های بزرگی از مردم ایران حمایت می شود. سازمان مجاهدین برای آنکه مسئولیت خود در رقم زدن انقلاب 57 و همه پیامدهای خونبار و ویرانگش را که بعد از آن بر سر مردم و میهن آوار شد، نبپذیرد، همچنان بر ضدیت با خاندان پهلوی اصرار می کند. به بیان دیگر سازمان مجاهدین ادامه رژیم حاکم را بر یک ایران دموکراتیک که «شاید» توسط رضا پهلوی رهبری شود، ترجیح می دهد. این، ادامه همان سیاست فدا کردن منافع ملّی، بر پای منافع ایدئولوژیک و سازمانی می باشد.

حسن حبیبی، چهره «تعدیل شده» مجاهدین است. سازمان مجاهدین که از نفرت مردم نسبت به خود آگاه است، تلاش دارد تا با چنین «عربده کشی» هائی، به مخالفان خود «حالی کند»؛ اگر با من مخالفت کنید، بجای کلماتی که امروز و در اروپا با نفرت نثارتان میکنم، فردا «آتش و سُربِ مُذاب»، یعنی ترور و حذف فیزیکی تقدیمتان خواهم کرد.

سازمان مجاهدین درک نمی کند نسل جدید ایران که در خیابان های شهرهای کوچک و بزرگ کشور با پاسداران پنجه در پنجه شده اند، برای اینچنین تهدیدها اصلا اهمیتی قائل نیستند. این رفتارها فقط ماهیت این سازمان را برای مردم بهتر و بیشتر روشن می کنند.

آنان که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را می شناسند، بخوبی می دانند که اعضای این شورا و وابستگانی همچون حس حبیبی، همچون نیروهای استخدام شده، بطور منظم از سوی سازمان مجاهدین تامین مالی می شوند.

ویدئو: نمونه ای از تبلیغات حسن حبیبی برای سازمان مجاهدین خلق



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy