Tuesday, Dec 9, 2025

صفحه نخست » رهبری و دولت، بحران مرکب درسیاست خارجی، جلیل مقدم

moghadam.jpgاعمال نظر رهبری در امور داخلی قابل کتمان نبوده ونیست اگر چه که این امر می تواند توسط دست اندرکاران نظام به موجب پذیرش اصل 110 والتزام به ان توجیه یا تکذیب شود و موجب اعتراض هم نباشد .

اما در عرصه بین الملل که دولتهای خارجی و سازمانهای بین المللی سمت مقابل ما هستند هیچگاه ماجرا به صورتی که در داخل مدیریت می شود نبوده ونخواهد بودو اعمال نظر که هیچ , ابراز نظرها هم می تواند با بهانه وبی بهانه موجب اختلال در روابط خارجی شده وهزینه سازگردد.

بعد از جنگ 12 روزه که در حالت عدم حضور مردم ونبود همبستگی ملی می توانست سرنوشت دیگری را برای هیات حاکمه رقم بزند بسیاری از فعالان ارشد سیاسی وابسته به حکومت از پذیرش تغییر الگو( پارادایم شیفت ) توسط رهبری خبر دادند که برای خودشان هم نوید بخش بود و می توانست باعث التیام دردها وسختیهای بی حساب وکتاب مردم شده وگشایش در امور تلقی شود . البته این پذیرش را نمی توان پای پیشنهاد خیرخواهانه جبهه اصلاحات ایران و یا سایرین گذاشت بلکه به زعم بنده تحت تاثیر فشارهای داخلی وخارجی وبا اکراه صورت گرفت که در ادامه توضیح خواهم داد.

به نظر من مهمترین مساله ایران بعد از جنگ 12 روزه با فرض موثق بودن اصل پارادایم شیفت تغییر رویکرد در سیاست خارجی بود و حکومت پذیرفت که به جای پرداختن به میدان ( که البته میدانی هم برای حضور نیابتی ویا مستقیم باقی نمانده بود) راه متعارف دیپلماسی را در پیش گیرد و فشارهای داخلی و خارجی انقدر زیاد شده بود که بالضروره باید این اتفاق می افتاد.

جنگ 12 روزه درسهای اموزنده ای برای نظام حکمرانی که چشم خود را بر واقعیتهای خارجی بسته بود به همرا ه داشت .

خلاصه ای از پیام ها ودرسهای جنگ 12 روزه به شرح زیر بود :

1- پایان دیپلماسی ، آغاز جنگ و پایان جنگ ، آغاز دیپلماسی است .

2- خیر مردم و مملکت در جدی گرفتن مسیر دیپلماسی است. ودر شرایط و اوضاع کنونی ایران راهی جز دیپلماسی نیست.

3- بروز جنگ بر اثر نا اگاهی از کارکرد دیپلماسی بود.

4- تحمیل جنگ و بستن راه دیپلماسی ورویکرد میدانی خواست کاسبان داخلی تحریم و دشمنان سودجوی خارج بود.

5- قبول زیانهای از دست دادن زمان و اجبار دررفتن به سمت دیپلماسی ولو فرض که نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد.

اما داستان خیلی کوتاه و نا امید کننده تمام شد !

- شاید اولین اتفاق مهم بعد ازجنگ 12 روزه ، سفررییس جمهور به سازمان ملل بود

برخی از سیاسیون کشور در توصیه به پزشکیان، از وی خواستند از فرصت ارتباط رودررو با مسئولان ارشد آمریکایی غفلت نکند. به زعم ایشان، چنین اقدامی به فرض وقوع، بر وضعیت اقتصادی کشور، هم اثر عینی داشت و هم اثر روانی.

حامیان این ایده معتقد بودنداگر پزشکیان بتواند حتی به‌طور محدود باب گفت‌وگو را بگشاید، یک «یخ‌شکنی تاریخی» رقم خواهد خورد و به تصور انها (با توجه به دریافت تحلیل و تفسیرها پیرامون تغییر راهبرد های حکمرانی )پزشکیان با داشتن اختیار کامل می توانست چراغ سبز را نشان دهد.

- اقدام دیپلماتیک قابل توجه دیگر ، ارسال پیام از سوی ایران برای بن سلمان ولیعهد عربستان در استانه دیدار وی با ترامپ رییس جمهور امریکا بود که تحلیل گران داخلی وخارجی بر این باور بودند این پیام در جهت تسریع روند مذاکرات مستقیم بین ایران وامریکاست و در واقع پیام غیر مستقیم به ترامپ بود . که البته ان هم از سمت ایران تکذیب شد.

- نشستهای مشتر ک ایران با طرفهای اروپایی در مقر سازمان ملل ، ژنو و... که بی نتیجه بود وحکایت از همان ماجرای نوش داروی بعد از مرگ سهراب داشت .

- حضور نماینده عربستان و وزیر خارجه ترکیه در ایران و رایزنیهای میانجیگرانه که از نتیجه ان اطلاعی در دست نیست.

همه این تحرکات سیاسی و خوش بینیها ی دستگاه دیپلماسی نشان از باور مندی دولت به تقویت راهکارهای سیاسی در تعامل با جهان است .

اما این تلاشها زمانی اهمیت وتاثیر خود را از دست داده ومی دهد که رهبری هم زمان به موازات اتفاقات فوق به صورت ویدیو کنفرانسی ویا درسخنرانیهای خود بر ادامه سیاستهای قبلی جمهوری اسلامی واهمیت ان تاکید کرد.

رهبری به عنوان عالیتیرین مقام کشور که معمولا سخنشان فصل الخطاب هم هست ، قبل از سخنرانی رییس جمهور در سازمان ملل در پیام ویدیو کنفرانسی خطاب به مردم که البته معلوم بود مخاطب ان چه کسی یا کسانی هستند ، نکات لازم الذکر رابیان کرد که محوراصلی ان نفی ارتباط با امریکا بود . ایشان دربخشی از پیام تلویزیونی 1-7-1404 می گوید :

- در وضع کنونی مذاکره با دولت آمریکا هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.

- قبول مذاکره‌ای که با تهدید همراه است را هیچ ملت با شرفی انجام نمی‌دهد.

رهبری بعد ها در دیدار با بسیجیان و سخنرانیهای دیگر خود مواضع تندتری را پیش گرفت که همه حکایت از تداوم سیاست استکبار ستیزی و ارمان گرایانه دارد وعلیرغم گمانه زنیهای بعد از جنگ 12 روزه نشانی از تغییررویکرد حکومت در ان دیده نمی شود.

بدیهی است که با رویکرد فوق معلوم می شود نظام حاکم ، درسها وپیامهای جنگ 12 روزه را جدی نگرفته و اوضاع مملکت نیزدستخوش تغییرات روبه بهبود نخواهد شد.

دستگاه دیپلماسی هم اگر بخواهد برای تنش زدایی و توسعه روابط خارجی اقدامی داشته باشد تحت تاثیر نگاه ثابت ، رهبری والزامی که به اجرای منویات ایشان است ، عقیم می ماند .

طرفهای خارجی بر این موضوع به خوبی واقفند و مجبورند سیاستها و برنامه های خود را بر اساس گفتمان رهبری که همچنان رادیکال است ، تنظیم کنند .

ممکن است تلقی برخی ها از وضع موجود تقسیم کار و سیاستگذاری بین رهبرودستگاه دیپلماسی باشد در حالیکه تحلیل گفته ها و رویکردها نشان ازتداوم سیاستهای بحران زا دارد وتصمیمات ترکیبی دولت ورهبری در عرصه بین الملل در جهت بحران زدایی پیش می رود .

نکته پایانی اینکه :

اگر مطالب فوق را کنار خواست جناح تمامیت خواه و کاسبان تحریم ونقش و نفوذ انها در حکومت بگذاریم ، متاسفانه باید اذعان کنیم ادامه وضع موجود ، مطلوب دستگاه حاکمیت است وبا توجه به دامنه فساد ورقمهای نجومی منتفعان از این وضع نباید منتظر اتفاق یا اتفاقات خوش بینانه ای در اینده نزدیک بود. والسلام . جلیل مقدم - روزنامه نگار



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy