بازداشت نرگس محمدی در حاشیه مراسم یادبود خسرو علیکردی یک اقدام اتفاقی یا امنیتی معمول نبود. این بازداشت باید نقطه عزیمت تحلیل قرار بگیرد، زیرا ماهیت بحران حاکمیت را بهروشنی آشکار میکند. حکومتی که از حضور یک کنشگر مدنی در یک مراسم سوگواری هراس دارد، در واقع به گسست عمیق خود از جامعه اعتراف میکند. این ترس نه از اخلال در نظم عمومی، بلکه از معناست؛ معنایی که چنین حضورهایی با خود حمل میکنند.
نرگس محمدی بازداشت شد، زیرا حضور او یادآور یک واقعیت ساده اما خطرناک برای قدرت است: مشروعیت اجتماعی امروز از دل جامعه میجوشد، نه از نهادهای رسمی. حکومت بهخوبی میداند که چهرههای مدنی مستقل، که بدون تکیه بر ساختار قدرت اعتبار یافتهاند، از هر سازمان و نهاد رسمی برایش تهدیدآمیزترند. بازداشت او تلاشی برای شکستن وزن نمادین مراسم بود، اما همان دستگیری، به سندی عینی از هراس حاکمیت تبدیل شد.
همزمان با این بازداشت، آنچه فضا را برای حکومت غیرقابل تحمل کرد، فقط حضور یک فعال مدنی نبود، بلکه صدایی بود که از دل جمعیت برخاست. شعارهایی که در این مراسم شنیده شد، نه تصادفی بودند و نه واکنشی لحظهای. مردم، آگاه از هزینه و زیر نگاه نیروهای امنیتی، انتخاب کردند که صدا شوند. این انتخاب، خود یک کنش سیاسی بود.
در میان شعارها، فریاد نام شاهزاده رضا پهلوی جایگاهی ویژه داشت:
رضا پهلوی برگرد
این است شعار ملی، رضا رضا پهلوی
رضاشاه، روحت شاد
این شعارها نه حاصل فراخوان سازمانی بودند و نه محصول برنامهریزی حزبی. دقیقاً همین خودجوش بودن است که آنها را معنادار میکند. در فضایی که هر کنش جمعی با سرکوب مواجه است، تکرار نام شاهزاده رضا پهلوی به نشانهای از جستوجوی جامعه برای یک نماد ملی فراگیر بدل شده است؛ نمادی که بیرون از ساختار قدرت حاکم و بیرون از چرخه ایدئولوژیهای فرقهای قرار دارد.
نکته مهم این است که این صداها همزمان با بازداشت نرگس محمدی شنیده شدند. این همزمانی تصادفی نیست. جامعه با این رفتار نشان داد که از یکسو سرکوب چهرههای مدنی مستقل را نمیپذیرد و از سوی دیگر، در حال آزمودن زبان تازهای برای بیان همگرایی ملی است. این پیوند، برای حکومتی که بقایش بر تفرقه، چندپارگی و فقدان نماد مشترک بنا شده، تهدیدی واقعی محسوب میشود.
واکنش حکومت به این وضعیت، یورش و بازداشت بود؛ نه از موضع اقتدار، بلکه از سر درماندگی. نظامهایی که از پشتوانه اجتماعی برخوردارند، نیازی به حمله به سوگواری ندارند. این حکومتهای لرزاناند که از هر تجمع انسانی، تهدید سیاسی میسازند و با بازداشت، میکوشند معنا را خفه کنند.
بازداشت نرگس محمدی و فریاد نام شاهزاده رضا پهلوی در یک قاب واحد، تصویری روشن از وضعیت کنونی ایران ارائه میدهد: از یکسو قدرتی که برای حفظ خود به سرکوب نمادهای اجتماعی متوسل میشود، و از سوی دیگر جامعهای که در دل همین فشار، در حال بازتعریف زبان، نماد و مسیر خود است. این مسیر شاید آرام پیش برود، اما نشانههای آن دیگر قابل انکار نیست.
ویدیویی از شعارهای مردم در مراسم خسرو علیکردی در مشهد؛
https://www.youtube.com/
جواد علیکردی، برادر خسرو علیکردی در یک لایو اینستاگرامی گفت تا ساعت ۲۴ جمعه به مسئولان ایران فرصت میدهد تا نرگس محمدی و دیگر بازداشتشدگان مراسم هفتم برادرش را آزاد کنند، و در غیر اینصورت «متن محرمانهای» را منتشر خواهد کرد.
https://www.instagram.com/p/
دکتر جواد علیکردی، ساعاتی قبل در لایو اینستاگرامی اعلام کرد که تا ساعت ۱۲ امشب به سرکوبگران جمهوری اسلامی فرصت میدهد تا بازداشتشدگان را آزاد کنند و در غیر این صورت متن محرمانهای را منتشر خواهد کرد.
او هشدار داد اگر نرگس محمدی و فعالان مدنی بازداشتشده را هر چه سریعتر آزاد نکنند، ساعت ۱۲ شب متنی را که آنها نمیخواهند منتشر شود،

جاوید شاه! بهروز فتحعلی
















