حذف ارز ترجیحی دارو را نمیتوان صرفاً یک "خطای اقتصادی" یا "اشتباه اجرایی" از طرف دولت و حاکمیت دانست.
در شرایطی که سیاستگذار میبیند شرایط اقتصادی اسفبار، نظام بیمهای فروپاشیده و قدرت خرید مردم سقوط کرده است و به خوبی میداند دارو کالایی حیاتی و غیرقابل جایگزین است و با این حال حمایت ارزی از دارو را حذف میکند، با یک تصمیم صرفا اقتصادی مواجه نیستیم، بلکه با انتقال عامدانه هزینهی یک بحران اقتصادی به مردم و بازی با جان و سلامت آنان روبهرو هستیم؛ بحرانی که علت تام و تمام آن اتفاقا خود حاکمیت است.
دفاع از حذف ارز ترجیحی نیز، معمولاً پشت واژههایی خوش رنگ و لعابی چون "اصلاح ساختار"، "مبارزه با رانت" و "واقعیسازی قیمتها" پنهان میشود. مفاهیمی که البته در یک حاکمیت معمولی و اقتصاد نرمال معنا دارند، اما در شرایط امروز ایران، بیش از آنکه ابزاری برای تحلیل باشند، پوششی برای شانه خالی کردن از مسئولیت و بازی با سلامت و جان میلیونها انسان است.
رانتی هم اگر هست نه در نسخه دارویی بیماران دردمند، که در سیستم تصمیمگیری و ساختار قدرتی ریشه دارد که طی چند دهه اخیر با توهمات موشکی، هستهای و نیابتی خود دمار از روزگار مردم به در آورده، در عین نادرستی همچنان بر ادامه خود اصرار دارد.
از طرفی عواید حاصل از حذف این ارز ترجیحی نیز بلافاصله به بخشی از حاضران سیری ناپذیر نشسته بر سفره انقلاب واگذار خواهد شد تا برای ورود کالاهای غیرضروری یا نوسانگیری و حسابسازی یا ... خرج شود.
به همین خاطر به عنوان یک پزشک با صدای بلند نسبت عواقب شوم و کشنده این تصمیم به همه مسوولان امر هشدار میدهم تا جایی برای بهانهجویی باقی نماند.
هرچند بعید میدانم که حضرات از این واقعیتها آگاه نباشند که گزارشهای رسمی، هشدارهای پزشکان، بیانیههای انجمنهای علمی و ...بارها و بارها در این مورد منتشر شدهاند.
پس بدین ترتیب هر گونه آسیب به سلامت مردم که در جریان اجرای این طرح رخ دهد نه پیامد ناخواسته که نتیجه قابل پیشبینی و پذیرفتهشده این تصمیم از نظر مسوولان امر خواهد بود.
به همین ترتیب ادعاهای پرشمار درمورد نیت خیر پشت این تصمیمها نیز به یک دروغ بزرگ و فریبکارانه تبدیل میشود و اساسا وقتی سیاستی اجرا میشود که نتیجه آن افزایش شدید قیمت دارو، کمبود اقلام حیاتی و ناتوانی بیماران در ادامه درمان است، چطور میتواند"نیت خیر" داشته باشد.
بنابراین اینجا با تصمیمی مواجهیم که مستقیماً به افزایش مرگهای قابل پیشگیری منجر میشود که صرفاً سوءمدیریت نبوده بیاعتنایی آشکار و برنامهریزی شده نسبت به سلامت و جان انسانها است.
استدلال دیگر حامیان این سیاست، وعده جبران مابهالتفاوت از طریق بیمهها یا دولت است. وعدههایی که در خوشبینانهترین حالت، فریب افکار عمومی است. دولتی که خود در کار ناترازیهای پرشمار خودساختهی خود مانده و نظام بیمهای که سالها است به دلیل فساد و ناشایستهسالاری به ورشکستگی افتاده است و با بدهی انباشته، تأخیر در پرداخت، پوشش ناقص و ناتوانی در پاسخ به شوکهای قیمتی دست به گریبان است، چگونه میتوانند چنین تفاوتی را جبران کنند.
بنابراین واقعیت تلخ این است که دولت، در شرایط کسری بودجه و بحران ارزی و انرژی که خود مسبب آن است، سادهترین مسیر را انتخاب کرده که طبق معمول صرفهجویی کردن از جیب مردم است.
به این ترتیب برنامه حذف ارز ترجیحی دارو صرفا یک تصمیم سیاسی مرگبار است که ثبات مالی کوتاهمدت و ایجاد حیات خلوتهای جدید برای آقازادهها را بر سلامت عمومی ترجیح میدهد. طرحی که هرگز به دنبال هیچ گونه اصلاحی نبوده و نیست و نباید فراموش کرد که این همان حاکمیتی است که در مقیاس بزرگتر و با نوسان گرفتن از قیمت ارز و بیچاره کردن مردم کسب درآمد میکند، تا مثلا حقوق ثابت ریالی به کارمندان، کارگران و بازنشستگانی را تامین کند که باید کالاهای اساسی مورد نیاز خود را در شوکهای ارزی که به روز و ساعت رسیده هر لحظه گرانتر از قبل بخرند.
وقتی بیمار به دلیل ناتوانی مالی درمان را قطع میکند، وقتی داروی حیاتی نایاب میشود، و وقتی مرگ زودرس بهعنوان "هزینه جانبی" معمول جراحی اقتصادی توصیف میشود، تصمیمی ضدانسانی گرفته شده که با هیچ بهانه و توضیحی قابل توجیه نیست.
برای شکوفایی اقتصادی واقعی، اصلاح ساختار و از بین بردن رانت هم دهها مرحله و صدها راهحل قبل از واقعی کردن قیمت دارو و بنزین وجود دارد که شما حضرات مسوول از قضا خوب میدانید و عامدانه انجام نمیدهید.
پس بدانید که این دم خروس شما و شعارهای توخالیتان، دیر زمانی است که از پشت قسمهای غلیظ حضرت عباستان بیرون زده است و لطفا به شعور ملت بیش از این توهین نکنید.

















