سازمان افسران حزب توده، دکترمصدّق و رويداد ۲۸ مرداد ۳۲ (بخش دوّم)، علی ميرفطروس
دکتر مصدّق: "بودجهء دولت، با کسری حدود چهارصد ميليون تومان روبرو است و فقر و آشوب در سراسر کشور، گسترده است. معلّمين مدارس، حقوق ماهيانهای به مبلغ يکصد تومان ـ که معادل ۲۵ دلار است ـ دريافت میکنند، اين مبلغ به دشواری هزينهء پرداخت اجارهء يک اطاق را در ماه کفايت میکند، در نتيجه: بسياری از معلّمين، هوادار و متمايل به کمونيسم شدهاند، و اين افکار را در سراسر مدارس کشور ترويج میدهند"
*هندرسون (سفير آمريکا در ايران):« ما باور داريم که مصدّق با روحيهء کنونیاش، هرج و مرج و انقلاب را به راحتی بر آنچه که وی به مفهوم «تسليم به انگليس» تلقّی میکند، ترجيح میدهد.».
* در تظاهرات عليه هريمن، فرستادهء مخصوص دولت آمريکا به تهران (۲۳ تيرماه ۱۳۳۰) حدود ده هزار تن از هواداران حزب توده در تهران شرکت داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن عدهء زيادی گرديد.
***
اشاره:
نقش حزب توده و خصوصاً سازمان افسران آن در جريانات منجر به ۲۸ مرداد ۳۲ از نکات بسيار مهم و در عين حال مبهمی است که هنوز بطور شايسته به آن پرداخته نشده است.نگارنده در کتاب «دکترمحمّد مصدّق؛آسيب شناسی يک شکست»به گوشه هائی از اين مسئله پرداخته است.بعبارت ديگر: يکی از محوری ترين يا مهمّ ترين بخش های اين کتاب، توجهء نويسنده به نيروی حيرت انگيز «سازمان افسران حزب توده» و نقش آن در رويدادهای ۲۵-۲۸ مرداد ۳۲ می باشد (از جمله دستگيری غير منتظرهء سرهنگ نصيری توسّط يکی از اعضای «سازمان افسران حزب توده» بهنگام ابلاغ فرمان شاه مبنی برعزل مصدّق و نيز، تهیّه و تکميل نقشه ها و کروکی های پادگان های مهمّ تهران برای يک کودتای احتمالی).
نگارنده، در بخش ِ «نقش و نقشهء ديگر ِ مصدّق در ۲۸ مرداد »، نشان می دهد که دکتر مصدّق - با هوشياری، خِرَدمندی و وطن پرستی بسيار – پس از ديدار با هندرسون(سفير آمريکا ) ، ضمن خالی کردن ميدان در روز۲۸مرداد۳۲ ، انتصاب خواهر زادهء خود (سرتيپ محمّد دفتری) به سِمتِ رئيس شهربانی کل کشور و نيز فرماندار نظامی تهران، و با فراخواندن هواداران خود برای تَرک تهران يا ماندن در خانه های شان در روز ۲۸ مرداد، و يا با انفعال و عدم درخواست کمکِ مردمی از طريق راديو (با وجود اصرار و پافشاری دکتر فاطمی و ديگر ياران مصدّق)، کوشيد تا ايران را از يک جنگ داخلی برَهانَد و يا از افتادن ايران به چنگ ِ«سپاه ِ عظيم و رزم ديدهء توده ای ها» (بقول بابک امير خسروی) جلوگيری کند و...
چاپ اوّل کتاب «دکتر محمّد مصدّق؛آسيب شناسی يک شکست» در مدّتی کوتاه به پايان رسيده و اينک چاپ دوّم آن در تيراژی چشمگير، بزودی توسّط انتشارات «شرکت کتاب» (در آمريکا) منتشر خواهد شد. ترجمهءانگليسی اين کتاب نيز در دست تدارک و انتشار است.
در زير، بخش دوّم مربوط به سازمان افسران حزب توده و قدرت حيرت انگيز آن در آستانهء رويداد ۲۸ مرداد ۳۲ را می خوانيم.
***
به نظر بعضی از محقّقان، سلطهء «وحشت سرخ بر ايران» و کـّم و کيف قدرت و نفوذ حزب توده، خالی از اغراق نبود، امـّا، گزارشهای مستندی که در صفحات آينده خواهيم ديد و نيز تهديدها و تلقينهای شخص ِ دکتر مصدّق (در مذاکره با مقامات دولت آمريکا) و هم تظاهرات و اقدامات راديکال حزب توده ـ بعنوان بزرگترين و برجستهترين سازمان کمونيستی در خاورميانه ـ احتمال تسلّط حزب توده بر ايران را تقويت میکرد و اين امر، دولت آمريکا را بشدّت نگران نموده بود. در اين باره کافی است بدانيم که در تظاهرات عليه هريمن، فرستادهء مخصوص دولت آمريکا به تهران (۲۳ تيرماه ۱۳۳۰) حدود ده هزار تن از هواداران حزب توده در تهران شرکت داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن عدهء زيادی گرديد. در شمار کشتهشدگان، چهار تن از نيروهای انتظامی بودند . رهبری حزب توده در بارهء سفر هريمن به تهران و حادثهء ۲۳ تير معتقد بود:
«جبههء ملّی، عوامفريبانه کبـّادهءمبارزه با شرکت نفت را میکشَد... و دکتر مصدّق، مقصد و منظوری جز تسليم ِ منابع نفتی کشور به امپرياليستهای آمريکائی ندارد... دولت ضد ملّی دکتر مصدّق در راه ملّتکُشی، فاشيسم، دروغگوئی و اطاعت از سياست استعماری آمريکا گام نهاده است» .
همچنين در فاصلهء ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲، دهها اعتصاب و تظاهرات مهـّم کارگری و شهری در ايران ـ عموماً ـ تحت رهبری و هدايت حزب توده بود . از اين گذشته، حضور افراد راديکالی مانند علی شايگان، زيرکزاده، احمد رضوی و حسين فاطمیدر کابينهء مصدّق باعث تشديد نگرانیهای دولت آمريکا بود چرا که مثلاً: دکتر شايگان از يک سابقهء «تودهای» و پيوند با محافل شوروی برخوردار بود، بطوريکه حسين مکـّی مینويسد:
«بيشتر ِ بدبختیها را دکتر شايگان و فاطمی برای مصدّق ايجاد کردند .... شايگان زمانی که در شيراز محصّل بود، مقالاتی برای روزنامهء «طوفانِ» فـّرخی يزدی مینوشت و با سفارت شوروی هم ارتباط داشت. اين مطلب را دکتر انور خامهای در کتاب «از انشعاب تا کودتا» نوشته است. اين ارتباط نه به وسيلهء حزب توده، بلکه مستقيماً با سفير روس بود، بهمين دليل در محاکمهء سران حزب توده، دکتر شايگان وکالت آنها را قبول کرد ...»
به نظر ريچارد کاتم (کارشناس برجستهء امور ايران)، آمريکائیها تا سر حدّ ِ جنون از کمونيسم وحشت داشتند و مصدّق ترجيح میداد تا از حضور حزب توده ـ بعنوان «مترسک» يا «لولوی ِ سر ِخرمن» ـ استفاده کند .
در مورد تهديدها و تلقينهای شخص ِ دکتر مصدّق دربارهء خطر کمونيسم، يادآور میشويم که مصدّق در ديدار از آمريکا و گفتگو با ترومن (رئيس جمهور) و اچسن (وزير امورخارجهء آمريکا) در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۱ ضمن اشاره به اوضاع بسيار بـَد ِ اقتصادی ايران، تأکيد کرد:
«نيروهای مسلّح و پليس ايران مدّت ۲ ماه است که هيچگونه حقوقی دريافت نکردهاند و خودِ اين امر، به تنهائی خطر مهمّی بشمار میرود. بودجهء دولت، با کسری ِ حدود چهارصد ميليون تومان روبرو است و فقر و آشوب در سراسر کشور، گسترده است. معلّمين مدارس، حقوق ماهيانهای به مبلغ يکصد تومان ـ که معادل ۲۵ دلار است ـ دريافت میکنند، اين مبلغ به دشواری هزينهء پرداخت اجارهء يک اطاق را در ماه کفايت میکند، در نتيجه: بسياری از معلّمين، هوادار و متمايل به کمونيسم شدهاند، و اين افکار را در سراسر مدارس کشور ترويج میدهند .»
مصدّق در مذاکرات متعـّدد با هندرسون (سفير آمريکا در ايران) نيز چنين وانمود میکرد که: دولت آمريکا بين دولت او (مصدّق) و استقرار کمونيسم در ايران، بايد يکی را انتخاب کند، مثلاً: در تاريخ ۱۳ ژانويهء ۱۹۵۲ (۲۳ دی ماه ۱۳۳۱) مصدّق، ضمن ديدار با هندرسون، درخواست کمک مالی ِ فوری آمريکا برای ترميم کسر بودجهء جاری دولت ـ به ميزان تقريبی ماهی ده ميليون دلارـ را به سفير آمريکا تسليم کرد. مصدّق در اين ديدار با لحنی تهديدآميز گفت:
ـ «بدون اين کمک مالی، به فاصلهء سی روز، ايران سقوط خواهد کرد و چه بسا حزب توده قدرت را بدست گيرد.» مصدّق افزود:«هرگاه او از دريافت کمک آمريکا ـ فوراً ـ اطمينان نيابد، پس از ۵ روز، وی ناچار به شوروی متوسـّل خواهد شد.»
هندرسون در برابر اين «اولتيماتوم»ِ مصدّق، در گزارش مفصّل خود به وزارت امورخارجهء آمريکا نوشت:
«۱ ـ ما نسبت به مسئله و اوضاع کنونی ايران ـ که سريعاً در حال فروپاشی است ـ به ويژه دربارهء سخنان مصدّق که بدون دريافت کمک مالی خارجی در ۳۰روز ِ آينده، ايران با انقلاب مواجه خواهد شد، توجّه و تأمـّل بسيار کرده ايم. ما معتقديم که مصدّق اينک دست به بزرگترين قمار ِخويش زده است که يا برندهء همه چيز يا بازندهء همه چيز میگردد. مصدّق میگويد اين اميد را دارد که اگر بتواند از آمريکا کمک مالی دريافت کند، تبديل به يک قهرمان ملّی ـ حتّی بزرگتر ـ شود و يک بار ديگر بر انگليس پيروز گردد... اگر هيچ کمک خارجی دريافت نشود، وی ممکن است در لحظات آخر توسط يک مجلس، مرعوب و يا بر اثر نوعی کودتا ساقط گردد، و يا ممکن است ايران به سوی هرج و مرج و بینظمیبرود و امکان دارد که اين بینظمیبه پيدايش رژيمهای مختلفی که به احتمال قوی تحت کنترل اتحاد شوروی باشند، بيانجامد. مصدّق مشغول پروراندن اين فکر در سر است تا در صورت عدم کمک مالی آمريکا يا عدم توافق با انگليس، روسها را برای کمک به ايران ترغيب نمايد... مصدّق تشخيص میدهد که روسها ـ بدون هزينه و صرف هيچ منابعی ـ فرصت و شانس خوبی برای تسلّط بر ايران را دارند، با اين حال، اگر مصدّق اميد دريافت فوری کمکهای مالی آمريکا را از دست بدهد، صرفنظر از عواقب نهائی آن، احتمالاً در انجام معامله با روسها ـ که بتوانند دولت وی را برای مدتی سر ِ پا نگهدارند ـ ترديدی نخواهد کرد.
...........................
۳ ـ ما باور داريم که مصدّق با روحيهء کنونیاش، هرج و مرج و انقلاب را به راحتی بر آنچه که وی به مفهوم «تسليم به انگليس» تلقّی میکند، ترجيح میدهد. خواستههای او در طول زمان به سرعت ازحـّد خود فراتر رفته است و به نظر نمیرسد که او عقب نشينی نمايد، بلکه درست برعکس، ما عقيده داريم که وی بيشتر از پيش به اقدامات ضدانگليسی و ضدبيگانه به منظور برانگيختن احساسات و منحرف ساختن توجـّة مردم از نقاط ضعف دولت ِ خود، روی میآوَرَد.
........................
۱۰ـ ما ترديد داريم که وزارت امور خارجه [آمريکا] در فاصلهء ۵ روزِ اعلام شده توسط مصدّق بتواند پاسخی کامل و اساسی تهیّه کند... اگر مصدّق هيچ پاسخی در فاصلهء ۵ روز دريافت ندارد، ما نمیتوانيم اين احتمال را که وی دست به يک اقدام نسنجيدهء غيرقابل برگشت بزند، نديده بگيريم...»
ادامه دارد...
زيرنويس ها:
۱- نگاه کنيد به: موحّد، ج۱، صص۲۲۰-۲۲۱
۲ - نگاه کنيد به: بسوی آينده، شمارهء ۲۷۵، ۳۱/۲/۱۳۳۰؛ صلح پايدار (بجای بسوی آينده)، شمارهء ۳، ۲۲/۴/۱۳۳۰؛ بسوی آينده، شمارهء ۳۳۱، ۹/۵/۱۳۳۰؛ بسوی آينده، شمارهء ۳۵۷، ۱۰/۶/۱۳۳۰ (سرمقاله)، به نقل از: گذشته، چراغ راه آينده، صص۶۱۰، ۶۱۶
۳- برای شرح دقيقی از چند اعتصاب مهم کارگری در اين دوران، نگاه کنيد به: ارسلان پوريا (عضو کميتهء ايالتی حزب توده)، صص ۴۰۲-۴۰۶، ۴۶۸-۴۷۴ و صفحات ديگر.
۴ـ مکـّی، ج۱، ص۱۹۷؛ متينی، ص۳۶۴
۵ – Cattem,Richard
۶ – ناسيوناليسم در ايران،ص۲۷۴
۷ – صورت جلسهء مذاکرات در کاخ سفيد به تاريخ ۲۳ اکتبر ۱۹۵۱، سند شمارهء ۲۳۵۱-۱۰/۸۸۸.۲۵۵۳ ؛ همچنين نگاه کنيد به صورت جلسهء مذاکرات ۲۸ اکتبر ۱۹۵۱، به شمارهء ۲۸۵۱-۱۰/۸۸۸.۲۵۵ ؛ يادداشت ج.اس ايرمن (Earman, S.J) دستيار مدير سازمان سيا، بتاريخ ۱۸ ژانويه ۱۹۵۲ به نقل از: اسناد سخن میگويند، ج۱، سند شمارهء ۱۴۷، ص۵۲۳
۸ – در بارهء امکانات نظامی و سازمانی حزب توده ـ خصوصاً توان «سازمان افسران حزب توده» در آستانهء ۲۸ مرداد ۳۲ ـ در صفحات آينده سخن خواهيم گفت.
۹ - Henderson to the Department of State, January 15, 1952, telegram 2640-888,10/1-1552
http://www.mirfetros.com