شنبه 18 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


سازمان افسران حزب توده، دکترمصدّق و رويداد ۲۸ مرداد ۳۲ (بخش دوّم)، علی ميرفطروس

علی ميرفطروس
دکتر مصدّق: "بودجهء دولت، با کسری حدود چهارصد ميليون تومان روبرو است و فقر و آشوب در سراسر کشور، گسترده است. معلّمين مدارس، حقوق ماهيانه‌ای به مبلغ يکصد تومان ـ که معادل ۲۵ دلار است ـ دريافت می‌کنند، اين مبلغ به دشواری هزينهء پرداخت اجارهء يک اطاق را در ماه کفايت می‌کند، در نتيجه: بسياری از معلّمين، هوادار و متمايل به کمونيسم شده‌اند، و اين افکار را در سراسر مدارس کشور ترويج می‌دهند" ... [ادامه مطلب]

باز خط برخورد و باز ديو توقيف، علی کلائی

علی کلائی
شهروند امروز به دستور همان خط برخوردی که سال ۷۹ به قتل عام مطبوعات در ايران پرداخت تعطيل شد. احتمال پليسی شدن فضا و خط برخورد با بقيه جريانات فعال از قانونی، از ديدگاه جمهوری ولايی، تا غير قانونی، و از صاحب نشريه تا غير آن می رود ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روايت فرار خاتمی از دست کلينتون از زبان محسن امين زاده، معاون وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات، نوانديش

نوانديش: به عنوان يک نمونه علاقمندم موقعيت و رفتار دو رئيس جمهورايران را در رابطه با گفتگو با آمريکا مطرح می کنم. يکی از جدی ترين انتقادهايی که دوستان آقای خاتمی به ايشان در زمينه سياست خارجی وارد می کردند، پرهيز آقای خاتمی از مواجهه با کلينتون و عکس نگرفتن با رهبران جهان در سال ۲۰۰۰ ميلادی در اجلاس هزاره در نيويورک بود. شايد انتقاد بجايی هم بود اما واقعيت اين بود که ايشان نگران از فشارهای داخلی و مشکلاتی که ممکن است با آن در داخل مواجه شود از مواجهه با کلينتون و حتی يک تماس کوتاه و تشريفاتی نيز گريزان بود. بعد از سخنرانی آقای خاتمی درسازمان ملل که با حضور کلينتون انجام شد، وقتی ايشان شنيد که ممکن است کلينتون به طرف محل استراحت او درسازمان ملل برود محل را ترک کرد. کلينتون راهروهای مسير حرکت آقای خاتمی را طی کرده بود تا شايد به صورت اتفاقی با ايشان مواجه شده و گفتگويی بکند. وی وقتی آقای خاتمی را پيدا نکرده بود حتی به اطاقی استراحت ايشان در سازمان ملل هم سرزده بود که بجای ايشان با محافظ ايشان مواجه شده بود و با وی دست داده بود.

به گزارش نوانديش ، دکتر محسن امين زاده معاون وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات که در نشست ماهانه حزب جوانان ايران اسلامی با موضوع نقد سياست خارجی دولت نهم سخن می گفت با مقايسه سياست خارجی دولت اصلاحات و دولت نهم اظهار داشت:سال ۸۴ که دولت نهم سياست خارجی را تحويل گرفت،‌ بهترين دوران پس از انقلاب بود در حالی که دولت اصلاحات سال ۷۶ در اوج بحران دولت را تحويل گرفت و با حفظ اصول وارزش های نظام، هنگامی که دولت را تحويل داد موقعيت ايران در سطح بين المللی، به بهترين وضعيت پس از انقلاب اسلامی ارتقا يافته بود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


وی افزود:سال ۸۳ و ۸۴ مطلوبترين سال برای سياست خارجی ما بود و سال ۸۵ بدترين سال و بحرانی ترين سال سياست خارجی ايران، پس از انقلاب بود. به دليل عملکرد غلط سياست خارجی در اين سال کشور به موقعيت بسيار بدی در عرصه بين المللی رسيد و اين وضعيت در سال ۸۶ و ۸۷ ادامه يافت.

امين زاده با اشاره به پرونده هسته ای ايران گفت: سال ۸۳، ما سانترفيوژ می ساختيم اما فعاليت هسته ای ايران به سمت بحران نرفت اما در سال ۸۵ پرونده ما از آژانس به شورای امنيت رفت. بزرگترين شکست سياست خارجی ايران اتفاق افتاد و ما را با مشکلات عظيمی مواجه کرد.

وی ادامه داد:هيچ تحريمی در دوره خاتمی عليه ايران شکل نگرفت و پرونده ايران به شورای امنيت نرفت و سياست خارجی دولت خاتمی به گونه ای بود که توانست در حين رسيدگی به پرونده هسته ای رابطه اش را با دنيا حفظ کند.

معاون وزير امور خارجه دولت اصلاحات تصريح کرد:برای اولين بار بزرگترين اجماع جهانی در تاريخ سازمان ملل که عليه يک کشور بود بر عليه ايران صورت گرفت و برای اولين بار در تاريخ ، ايران به عنوان متهم به شورای امنيت رفته است.شورای امنيت سازمان ملل يک مرجع بين المللی است و رای آن در دنيا به عنوان قاضی ارشد سازمان ملل قاطع است.


وی اضافه کرد:چون سياست خارجی ما در دولت نهم نا بخردانه بوده است باعث شد که اين وضعيت بحرانی برای ما به وجود آيد.

امين زاده با مقايسه سهم دولت ها در پرونده هسته ای گفت:اگر بخواهيم در پيشبرد صنعت هسته ای کشور به دولت ها سهم بدهيم به نظرمن ۶۵ تا ۷۰ درصد متعلق به دولت خاتمی است و ۲۰ تا ۲۵درصد متعلق به دولت های قبل از خاتمی و ۱۰ درصد هم متعلق به دولت احمدی نژاد است . اين ۱۰ درصد را هم به اين علت به دولت نهم اختصاص دارد که اين دولت توانسته در اين ۳ سال خط توليد سانترفيوژهايی را که از دولت قبل تحويل گرفته روشن نگه دارد.

وی افزود:وقتی خاتمی دولت را تحويل داد هيچ تحريمی عليه ايران وجود نداشت و تحريمها حاصل سياست خارجی دولت نهم است واگر بخواهيم سهم دولت های مختلف را در بروز اين بحران هم تعريف کنيم، در مقابل عملکرد ۱۰درصدی سهم، ۷۰ درصد اين بحران هسته ای متعلق به دولت احمدی نژاد است و اين دولت به صورتی عمل کرد که کشورهای موثر دنيا به اتفاق آرا تصميم گرفتند که پرونده ايران به شورای امنيت برود.

اين استاد دانشگاه خاطر نشان کرد:در زمان دولت خاتمی اروپايی ها خيلی به ما اصرار کردند که نگذاريد پرونده تان به شورای امنيت برود چون ما در شورای امنيت نمی توانيم در مقابل آمريکا به ايستيم .

وی متذکر شد:در طول تاريخ سازمان ملل ، تنها دو قطعنامه مصوب مجمع عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا، به نام دو رئيس جمهور ايران ثبت شده است. قطعنامه اول درخصوص پيشنهاد خاتمی مبنی برتعيين سال ۲۰۰۱ ميلادی به عنوان سال تمدن ها بود. به دليل اعتبار و اهميت و جهان شمولی پيشنهاد، همه کشور های جهان، حتی مخالفان ايران، از پيشنهاد خاتمی حمايت کردند و بازتاب زيادی داشت و قطعنامه دوم عليه اظهارات رئيس جمهور ايران و درمورد هولوکاست و به منظوربه رسميت شناخته شدن هميشگی هولوکاست پس از سخنان احمدی نژاد بود.همه کشورهای جهان از جمله دوستان ايران برعليه نظر رئيس جمهور ايران رای دادند و بزرگترين پيروزی برای صهيونيست ها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد محقق شد.

امين زاده ياد آور شد:سياست خارجی خاتمی توسعه گرا بود و به همين خاطر آمريکا در مساله تحريم ها تنها بود و ما توانستيم با حفظ اصول نظام هم به دانش هسته ای دست يابيم و هم راه های توسعه را باز کنيم.

وی ادامه داد:اثر تحريم ها در دوره خاتمی کاهش يافت اما سياست خارجی دولت فعلی ماجراجوست. بجای حل بحران، و يا به خيال خود برای حل يک بحران، بحران ديگر ايجاد می کند. آگاهانه به سمت بحران سازی رفت و بحران های جديدی درست کرد تا مساله هسته ای را تحت الشعاع قرار دهد. نتايج اين سياست ماجراجويانه برای کشور فاجعه بار بوده است.

معاون وزير امور خارجه دولت اصلاحات با اشاره به سفرهای خارجی احمدی نژاد گفت:در سه سال گذشته رييس جمهور بدترين سفرهای تمامی روسای جمهور پس از انقلاب را انجام داده است. سفرهايی که باعث تحقير و بی عزتی کشور بوده است. برخی از اين سفرها بدون دعوت انجام شده است، مثل سفرهای سرراه سريلانکا به هند و پاکستان، يا به زور سفر ها به ميزبان تحميل شده است،مثل سفر اول و چهارم ( سفر زيارتی) رئيس جمهور به عربستان سعودی، يا سفر به قطر برای شرکت تاسف بارش در اجلاس سران کشورهای خليج فارس، يا سفرهای مکرر بدون پاسخ کشور ميزبان انجام شده است، يا سفرهای با تشريفات تفريحی بوده است مثل سفر برای افتتاح بازی های المپيک به قطر و چين يا سفر به ترکيه .

وی با اشاره به سفر سال گذشته احمدی نژاد به نيويورک اظهار داشت:تا کنون هرگز سابقه نداشته که فردی که مهمان سازمان ملل است تا اين حد مورد توهين و تحقير رسانه ها و نهادهای رسمی آمريکايی قرارگيرد. کاری که با رئيس جمهوز ايران پيش از شروع سفر کردند، و همزمان با حضور او در آمريکا ادامه دادند واز جمله در دانشگاه کلمبيا به احمدی نژاد توهين بسيار کردند .

وی ادامه داد:قبل از سفر سال گذشته رييس جمهور به نيويورک اکثر مديران وزارت خارجه معتقد بودند که سفر او به نيويورک درست نيست و برخی به رييس جمهور گفتند که نرود و نپذيرفت. در نيويورک برخی از مديران وزارت خارجه به او توصيه کردند که به دانشگاه کلمبيا نرويد اما او گوش نکرد رفت و آن اتفاقات تحقير کننده و بی عزتی ها و بی حرمتی ها اتفاق افتاد و وقتی هم که از نيويرک برگشت همه مديرانی را که به او توصيه کردند به دانشگاه کلمبيا نرود از کار برکنار کرد.

اين پژوهشگر با بيان اينکه هيچ تصوير روشنی در سياست خارجی دولت نهم برای حل بحران های ايران در سطح بين المللی و بخصوص بحران هسته ای نيست گفت:سياست خارجی احمدی نژاد يک سياست ماجراجو و بحران ساز است برای حل بحرن بحران جديد ايجاد کرده است و اين سياست به طرز فاجعه باری شکست خورده است. دولت وقتی بحث هولوکاست را مطرح کرد می خواست بحران هسته ای را تحت الشعاع قرار بدهد اما اوضاع خيلی بدتر شد .

وی اضافه کرد:اين دولت هميشه دوست دارد تيتر رسانه های دنيا باشد. همه رسانه های مخالف ايران هم استقبال می کنند. رسانه آمريکايی آنقدر سخنان احمدی نژاد را با دقت و گستردگی منتشر می کنند که سخنان هيچ مقام ايران پس از انقلاب را منتشر نکرده اند. آنان با استفاده از اين سخنان متاسفانه تصوير نازيبا، بحران ساز، ماجراجو و صلح ستيزی را از ايران به نمايش گذاشته اند.

امين زاده با اشاره به اختلاف ديرينه ايران و آمريکا گفت:اختلاف ايران و آمريکا بايد به سمتی برود که تمام شود. البته برخی معتقدند بدون دشمن نمی شود در کشوررا اداره کرد و برخی هم می گويند که حداکثر بايد در خارج از ايران با آمريکا رابطه و تماس های محدود داشته باشيم .

وی ادامه داد:در زمان دولت خاتمی آمريکا درخواست کرد که در ايران دفتر کنسولگری بزند و ايران پاسخ نداد. اما اين بار بدون درخواست رسمی دولت آمريکا، دولت ايران به دنبال گشايش دفتری با پرچم آمريکا به هرنام و در هر سطحی می دود. گاه مسوولان اين دولت مذاکره و ارتباط با آمريکا را گدايی می کنند. او گفت به عنوان يک نمونه علاقمندم موقعيت و رفتار دو رئيس جمهورايران را در رابطه با گفتگو با آمريکا مطرح می کنم. يکی از جدی ترين انتقادهايی که دوستان آقای خاتمی به ايشان در زمينه سياست خارجی وارد می کردند، پرهيز آقای خاتمی از مواجهه با کلينتون و عکس نگرفتن با رهبران جهان در سال ۲۰۰۰ ميلادی در اجلاس هزاره در نيويورک بود. شايد انتقاد بجايی هم بود اما واقعيت اين بود که ايشان نگران از فشارهای داخلی و مشکلاتی که ممکن است با آن در داخل مواجه شود از مواجهه با کلينتون و حتی يک تماس کوتاه و تشريفاتی نيز گريزان بود. بعد از سخنرانی آقای خاتمی درسازمان ملل که با حضور کلينتون انجام شد، وقتی ايشان شنيد که ممکن است کلينتون به طرف محل استراحت او درسازمان ملل برود محل را ترک کرد. کلينتون راهروهای مسير حرکت آقای خاتمی را طی کرده بود تا شايد به صورت اتفاقی با ايشان مواجه شده و گفتگويی بکند. وی وقتی آقای خاتمی را پيدا نکرده بود حتی به اطاقی استراحت ايشان در سازمان ملل هم سرزده بود که بجای ايشان با محافظ ايشان مواجه شده بود و با وی دست داده بود. فارغ از اينکه کار آقای خاتمی درست بوده يا نه ، اما حتما هرکس اين ماجرا را می شنيد در مورد عزت نفس و موقعيت با عزت رئيس جمهور ايران در برابر رئيس جمهور آمريکا ترديد نمی کرد فقط خيلی ها گريزان شدن آقای خاتمی بخاطر مخالفت های داخلی و تندروها را اشتباه می دانستند. اين موضوع را مقايسه کنيد با رفتار آقای احمدی نژاد. من واقعا وقتی مصاحبه آقای احمدی نژاد را با لری کينگ ديدم از اين منظر تکان خوردم. رئيس جمهور ايران در يک مصاحبه يک ساعته نه يک بار بلکه چهار يا پنج بار، گفتگوی با آمريکائيان را تمنا و درخواست نمود. در پاسخ هرسوال با ربط و بی ربطی به سراغ تمايل خودش برای گفتگو با آمريکائيان رفت و تمنای مذاکره باآمريکا را بيان کرد. هرچند من با مذاکره دولت کنونی با آمريکائيان موافق بوده و هستم و معتقدم شکستن اين تابو توسط اين دولت به هرميزان که وسيعتر باشد بهتر است. اگراز سفر آقای مشايی به نيويوک هم چيزی در اين رابطه دربيايد خوبست، اما تکرار اين همه تمنا و خواهش و حتی التماس بی پاسخ از سوی رئيس جمهور ايران، شکستن عزت و کرامت ملت ايران و نظام جمهوری اسلامی است. من واقعا نمی توانم بپذيرم که رئيس جمهور ايران، به خاطر ترميم سياست خارجی خسارت بارش، به چنين حقارت هايی که البته بی حاصل هم هست، تن بدهد .

وی در خصوص رابطه با رژيم صهيونيستی نيز افزود:ظلم اسرائيل به فلسطين آشکار است ما نيز بايد از فلسطينيها حمايت کنيم اما اشکال ما اين است که گاه دولت ايران می خواهد شاگرد اول اين بحران باشد وازتندترين فلسطينی ها هم تند شود. مواضع خاتمی در حمايت از فلسطين خيلی محکم تر از احمدی نژاد بود و حتی وقتی تونی بلر بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر با خاتمی تماس گرفت تا بر سر مساله مبارزه با تروريست ايران به جامعه بين المللی کمک کند، خاتمی هم برای بلر شرط گذاشت و گفت ما به شرطی می توانيم کمک کنيم که لبنانی ها و فلسطينی ها را کنار گروه های تروريستی مثل القاعده نگذاريد چرا که اينها برای دفاع از حقوق انسانی و سرزمين خود و زندگی شان می جنگند و اين موضوع با جنايات طالبان و القاعده بسيار متفاوت است. ايران قدرتمند و البته بدون ماجراجويی بايد از فلسطين حمايت کند و اين مساله به منافع و امنيت ملی ما نيز مربوط می شود.

معاون وزير امور خارجه دولت اصلاحات در ادامه نشست حزب جوانان ايران اسلامی، تصريح کرد:در چارچوب سياست خارجی می توان روی اصول پا فشاری کرد ولی ماجراجويی با اصولی بودن در سياست خارجی متفاوت است و ماجراجويی به سياست خارجی ما ضربه می زند.

وی ادامه داد:با اعتمادسازی می توان به توان هسته ای دست يافت اما بايد طوری تدبير می کنيم که با عمل خود نشان دهيم که انرژی هسته ای ما صلح آميز است و هيچ انگيزه نظامی از آن نداريم. بايد اين مسئله را برای جهان باورکردنی کنيم.

امين زاده تاکيد کرد:با رويکردی که دولت نهم در پرونده هسته ای داشت، به ارجاع اين پرونده به شورای امنيت سازمان ملل کمک کرد و با اين کار، مديريت اين پرونده را دو دستی به آمريکا تحويل داد و اين سياست ما خيلی به تندروهای آمريکايی کمک می کند .

وی افزود:سياست ماجراجويانه دولت نهم سياستی است که در سطح جهان بی اعتمادی بوجود می آورد و اين امر باعث اتحاد و اجماع ديگر کشورها بر عليه ما شده و می شود.

اين استاد دانشگاه اظهار داشت:سياست خارجی ايران بايد مدبرانه باشد. دولت قوی می تواند با تدبير مشکلات را حل کند اما امروز وزارت خارجه ضعيف ترين دوران پس از انقلاب را طی می کند. سياست خارجی جنجالی غير قابل اعتماد است. اينکه هميشه تيتر اخبار دنيا شويم فرصت نيست بلکه غالب اوقات نشان دهنده بحران و خطرو تهديد شوندگی است.

معاون وزير امور خارجه دولت اصلاحات در خصوص اينکه اگر خاتمی به عنوان رييس جمهور آينده انتخاب شود چه اتفاقی خواهد افتاد گفت:اگر خاتمی بيايد و رئيس جمهور شود، فقط نفس آمدنش باعث يک تغيير عمده در موقعيت بحرانی ايران در جهان می شود و حتما با حضور خاتمی وضع ما از وضعيت فعلی بهتر خواهد شد. بودن آقای خاتمی در راس قوه مجريه ايران، بارديگر زمينه اعتماد سازی با جامعه بين المللی را فراهم خواهد کرد و تمايل ايران برای پرهيز از بحران سازی را باور کردنی خواهد نمود. آمدن خاتمی می تواند به حل مشکلات بين المللی ايران سرعت بدهد و يک تغيير اساسی در سياست خارجی ما رخ خواهد داد.





















Copyright: gooya.com 2016