شنبه 25 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تئوری توطئه، عطاالله مهاجرانی، ایسرائیل امانوئل و حسین اوباما، بابک فرزان

انتخاب رام (یا رم) ایسرائیل امانوئل به سمت رئیس کارکنان کاخ سفید نه تنها در اسرائیل و کشورهای عربی بلکه در خود امریکا واکنش های زیادی به دنبال داشت و طبیعی است که در ایران نیز توجهات را به خود جلب کند. در همین زمینه آقای مهاجرانی در مطلبی که در سایت دیپلماسی ایرانی منتشر شده این انتخاب را صرفا به رابطه با اسرائیل نسبت داده و با اشاره به یهودی بودن، اسرائیلی بودن و صهیونیست بودن امانوئل، چشم بر بدیهیات سیاسی در ارتباط با این انتصاب بسته است.

متاسفانه بیماری تئوری توطئه گریبان همه اهل قلم و سیاست را در ایران گرفته است. همه نکته های مطلب آقای مهاجرانی (که در زیر می خوانید) درست است و اینکه بالاخره رابطه با اسرائیل هم در سیاست آمریکا حیاتی است ولی چند نکته مهم که اتفاقا مهمترین بخش شخصیت اقای رام ایسرائیل امانوئل است از قلم ایشان افتاده تا به نتیجه دلخواهشان برسند (هرچند شاید ناخوداگاه): رام امانوئل قبل از همه آنچه ارتباطش با یهودیت و صهیونیسم را اثبات می کند یکی از مهمترین چهره های حزب دمکرات است. یکی از مهمترین نمایندگان مجلس آمریکاست. یکی از مهمترین نامزدهای پست ریاست مجلس نمایندگان بوده است و سابقه کارش با کلینتون در کاخ سفید او را به مناسب ترین گزینه برای این پست تبدیل کرده بود. یعنی اتفاقا تنها نکاتی که این انتخاب را توجیه پذیر می کند همین دلایل است و نه ارتباط ایشان با اسرائیل. فردی قوی و سختگیر که می تواند مجری سیاست تغییر در روش اداره کشور باشد و در نخستین قدم مانع ورود لابی گرها به کاخ سفید شود.

باراک اوباما در این انتخاب لزومی نداشت که به این شکل خیال اسرائیل را راحت کند. ضمن اینکه اسرائیلی ها از ماه ها قبل با اشتیاق نه تنها از انتخابش ابراز خشنودی می کردند بلکه آماده انتخاب او بودند. این انتخاب به دلیلی که آقای مهاجرانی می گویند هیچ مشکلی را از جلوی پای اوباما یا اسرائیلی ها بر نمی دارد. اوبامایی که با دقت و وسواس سعی دارد از نفوذ لابی گرها به حیطه دفتر و کارکنانش پرهیز کند، چطور به این وضوح شبهه انتصاب لابی گر اسرائیل را ایجاد کند؟

چشم بستن بر واقعیات برای اثبات فرضیه ای سیاسی خود گول زنی است و ظاهرا رویه ای متداول در بین ما ایرانیان.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


متن کامل يادداشت اختصاصى عطاالله مهاجرانى براى ديپلماسى ايرانى

باراک اوباما یک نام میانه دارد-حسین- که از آن استفاده نمی کند. دلیلش هم روشن است آن نام ریشه و سابقه ی مسلمانی او را به یاد می آورد. رم امانوئل که توسط اوباما به عنوان رئیس اداره ی کاخ سفید انتخاب شده است، او نیز یک نام میانه دارد: اسرائیل!
هر چه اوباما می کوشد نام میانه اش را پنهان کند، نام میانه رم مثل شتر بر بالای مناره آشکار است.
چرا اوباما در نخستین انتخاب چنین نشانه ای را به آمریکا و اسرائیل و مسلمانان و همه جهان نشان داد؟ چه ضرورتی داشت که او موقعیت کلیدی مدیریت کاخ سفید را به یک یهودی صهیونیست واگذار کند؟

پدر رم در بیت المقدس متولد شده است. او از اعضای گروه تروریستی " ایرگون" بوده است. نام" رم اسرائیل" به خوبی نشانه گرایش و ارمان اوست. نکته قابل توجه این بود؛ پس از انتصاب رم( که دوستانش او را؛ به دلیل تندی وتیزی اش رمبو می نامند) پدرش در مصاحبه با روزنامه اسرائیلی معاریو گفت:" او می تواند بر رئیس جمهور تاثیر بگذارد و رئیس جمهور از اسرائیل حمایت کند. او که عرب نیست! به کاخ سفید برای تمییز کردن کف زمین که نرفته است!"

می بینید چه تحقیر و کینه ای در همین عبارت موج می زند.
بی سبب نبود که روزنامه " ها ارتص" تیتر زد که:" آدم ما در کاخ سفید!"
انتخاب رم اسراییل امانوئل کاملا با محاسبه و سنجیده صورت گرفته است. در 20 سپتامبر سال 2005 نشست معنی داری در واشنگتن بر گزار شد. نشست در مورد کمک به بیمارانی بود که صرع دارند. قرار بود افراد به این منظور جمع شوند و کمک کنند. از سوی دیگر این نشست در باره رم امانوئل هم بود تا به اصطلاح او را وسط بگذارند و با نکته و طنز مسخره اش کنند. آمریکایی ها از اصطلاح" سرخ کردن" در این مورد استفاده می‌کنند. نکاتی که هیلاری کلیتون و اوباما در باره رم در آن جلسه گفتند، گرچه به زبان طنز و تمسخر بود اما حقایقی را در بر داشت. هیلاری اشاره کرد که رم در کاخ سفید دوست داشت به کلینتون زبان عبری یاد بدهد! و برای آموختن استفاده از سلاح یوزی به اسراییل می رفت.
نکته های اوباما فراتر بود. البته همان صحبت اوباما به تنهایی گواه است که ما با چه هوش سرشار و پر جرقه‌ای روبرو هستیم نکته محوری سخن اوباما این بود:

" شاید بسیاری ندانند، رم سال ها تمرین کرده تا رقص باله بیاموزد. او به خوبی یاد گرفته که شهریار ماکیاول را با باله برقصد! بجهد، چرخ بزند و با سرانگشت پاها جوری حرکت کند که کسی سر در نمی آورد می خواهد به چپ برود و یا به راست!
ببینید اصلا می شد تصور کرد که یک نفر با یک اسم عوضی مثل او- رم امانوئل- نماینده کنگره بشود!"
او نه تنها به ده فرمان تورات باور دارد؛ بلکه با آن ها زندگی می کند. تورات می گوید:" کسی را به قتل مرسان" رم خودش یک هدف است. تورات می گوید:" طمع نداشته باش" حقیقتا این دستور برای رم ضرورت دارد."

پس از ان اوباما دقیقا به خانواده رم و پدرش اشاره می کند. پیداست آن ها را از نزدیک و به دقت می شناسد. به عبارت دیگر می خواهم بگویم انتخاب رم به عنوان یک یهودی صهیونیست کاملا سنجیده صورت گرفته است. اوباما یکی از مواضع مهمش در نقد بوش، انتقاد از اشغال عراق بوده است. رم از اشغال عراق حمایت کرد.
حتی فراتر از آن، زمانی که کلینتون بر دولت اسراییل فشار می آورد تا حقوق فلسطینی ها را آن هم اندکی بپذیرند، ماجرای مونیکا لوینسکی پیش آمد. یکی از کارگردانان پشت صحنه آن ماجرا رم امانوئل بود. در آغاز لوینسکی را به عنوان همکار افتخاری و بدون پرداخت حقوق به کاخ سفید آوردند و مدتی بعد کارمند کاخ سفید شد. سخن بر سر این بود که اسراییل مکالمات تلفنی کلینتون را شنود می کرد...

هنوز هم برخی باور دارند که رم برای موساد کار می کند. با توجه به تمامی این نکات و البته بسیاری از نکته ها و اطلاعاتی که در اختیار ما نیست، چرا اوباما در نخستین انتخاب همکار درجه اول خود رم را برگزیده است؟
پاسخ روشن است. اسراییل آن چنان در مغز استخوان دولت و حکومت امریکا نفوذ کرده است، وقتی جمهوری خواهان و نئوکان ها حاکم شدند، شاهد حضور بسیار پررنگ یهودیان صهیونیست در دولت بوش بودیم. اوباما هم که با شعار تغییر آمده است. در نخستین انتصاب رم امانوئل را بر گزیده است.

آن نکته ای که اوباما در باره رابطه رقص باله و سیاست و شهریار ماکیاول گفت؛ بیش از این که در مورد رم امانوئل صادق باشد؛ در باره ی خود اوباما مصداق دارد.
بینننده سرشار از شگفتی از رقص بالرینی ست که نمی داند می خواهد به کدام سو برود. به قول فردوسی: چپ آوازه افکند و از راست شد!

رم امانوئل در باره رابطه آمریکا و اسراییل تعبیر مهمی دارد. نمی گوید رابطه استراتزیک است و یا آمریکا و اسراییل متحدند. می گوید رابطه آمریکا و اسراییل" رابطه حیاتی" است. مثل مغز و قلب انسان که با هم رابطه حیاتی دارند و دوام هر یک بدون دیگری در بدن یک انسان متصور نیست. مگر زندگی نباتی.
پیداست در دولت اوباما ما با قرائت تازه ای از شهریار ماکیاول روبرو هستیم. این بار اداره اوباما در یک رقص باله شهریار را نمایش می دهند.





















Copyright: gooya.com 2016