دوران شکوفائی مشرق زمين چه زمانی فرا می رسد؟ ناصر مستشار

چرا کشورهای منطقه خاورميانه قبل از جنگ جهانی دوم با يک وديگر جنگی نداشتند بلکه اين کشورهای امپرياليستی بودند که مستقيما به کشورهای منطقه خاورميانه لشگر می کشيدند تا منافع خود را حفظ نمايند ـ اما بلافاصله بعد از پايان جنگ جهانی دوم ،کشور های امپرياليستی با تقسيمات جديد مرزهای سياسی خاورميانه و به رسميت شناختن موجوديت کشور اسرائيل وپاکستان که با تحريک ودخالت در امور سياسی کشورهای خاورميانه همراه بود ـ همه آن دخالت ها ی امپرياليستی در منطقه خاورميانه باعث جنگهای متعدی شده است و در همين راستا قاره اروپا خود را از جنگ دور نگاه داشته است و به عبارتی ديگر اروپائی ها همه جنگهای خود را به خاورميانه ثروتمند انتقال داده اند تا به سرمايه های هنگفت دست بيابند.در بحران مالی بزرگی که در سال ۲۰۰۸ در اقتصاد کشور های امپرياليستی بوجود آمد تنها ۳ تريليون دلار ضرر ببار آورد و همگان شاهد بوديم که چگونه وضعيت اقتصادی و مالی و سياسی جهان در سايه آن بحران دستخوش تحولاتی بنيادی تا مرحله ورشکستگی و نابودی کشانده شد.اگر بحران مالی ۳ تريليون دلاری می تواند چنين بحرانی را بوجود بياورد آنگاه در مقايسه با مبلغی بيش از دوازده تريليون دلاری ، تا چه اندازه می تواند بحران سهمگين باشد؟

"يک مؤسسه تحقيقات استراتژيک با پشتيبانی مالی چهار کشور نروژ٬ سوئيس٬ قطر و ترکيه برای نخستين بار٬ تحقيقات ويژه‌ای درباره ميزان خسارت وارده به کشورهای خاورميانه بر اثر درگيری‌ها از سال ۱۹۹۱ تاکنون به انجام رسانده است.روزنامه «الشرق‌الاوسط» در شماره امروز خود بر پايه اين تحقيقات٬ ميزان خسارات وارده به کشورهای منطقه خاورميانه در اين مدت را دوازده هزار ميليارد دلار برآورد کرده است."همينکه شاه ايران هيچگاه به جنگ عليه عراق که خواست غرب بود تن نداد، يک جرم برای او محسوب ميشد و بهمين خاطر اومی بايستی سرنگون ميشد و بجای او کسی می آمد که شعار می داد:جنگ يک نعمت الهی است . اگرجنگ ايران و عراق ۲۰ سال هم طول بکشد ما ايستاده ايم(امام خمينی)
با آمدن خمينی به اريکه قدرت در ايران ،منطقه خاورميانه آنچنان در بحران های پی در پی و جنگهای متمادی گرفتار گشته است که پايان آن در دوران نزديک در چشم انداز نمی باشد وتا کنون برابر ارزيابی ها بيش از ۲۰ تريليون دلار به منطقه خسارت وارد آمده است که لابد برای جبران همه آنها ـ مردم کشورهای خاورميانه بايد بيش از اين مبلغ بپردازند! پس براحتی مشاهد می کنيم که غرب يکبار خراب کردن منظقه تلاش می ورزد وبا فروش اسلحه و ديگر تجهيزات سود می برد و بارديگر در بازسازی همه خرابی ها منفعت فراوانی کسب می کند!آيا اسرائيل و حماس ،قبل از جنگ و کشتار و خرابی نمی توانستند به آتش بس يکساله دست بيابند؟

درتمام دوران موجوديت دولت اسرائيل اگر هرچه سريعتر درمنطقه خارميانه، يک صلح دائم حاکم می شد و کشورهای منطقه با همکاری يک وديگر و با دوری جستن از ستيزهای بيهوده ـ براحتی می توانستند تمام نيروها و ثروت های خود را بجای خريد سلاح از آنها جهت عمران و آبادی به مصرف برسانند که در همين راستا فقر فزاينده در اين ممالک از بين می رفت و شانسی برای رشد جنبش های ارتجاعی و اسلامی بوجود نمی آمد .اگر پروژه صلح منطقه هرچه سريعتر به واقعيت می پيوست ديگر جائی برای تجارت های بيشمار وپردر آمد برای غرب بوجود نمی آورد . تاکنون در طول تاريخ و همواره يهوديان بدست اروپائی ها آواره وکشتار شده اند نه بدست همسايگان سامی نژاد خود که همين می تواند دليلی منطقی باشد تا بدين موضوع پی برد که اروپای ضد يهود همه نفرت خود به قوم يهود را به منطقه خاورميانه صادر کرده است تا منطقه در شعله های جنگ بسوزد و در تفرقه بماند. در همينجا بايد نتيجه گرفت ، آنروزيکه خاورميانه به صلح دائم برسد روز مرگ اقتصادی و آقائی غرب فرا می رسد ومشرق زمين می تواند به دوران شکوفائی گذشته خود بازگردد.ماداميکه دولت های منطقه خود را دستاويز غرب نمايند ،هيچگاه نخواهند توانست به ملتهای خود خدمت نمايند.مبارزه ضدامپرياليستی کور و ارتجاعی نيز تاکنون هيچ دستاوردی نداشته است به جژء انزاوای اقتصادی و سياسی که همه شيرازه اقتصادی کشوری که دست به مبارزه ارتجاعی غرب ستيزی زده است از هم پاشيده می شود.باغرب بايد با تخصص و علم و دانش کافی برخورد و رقابت کرد وگرنه ضديت کور هيچ موفقيتی ببار نمی آورد. رويکرد چين در آغاز دهه هشتاد با سياست های مدبرانه تنگ شياپينگ نمونه بسيار موفقی از اين دست می تواند باشد که قبلا ژاپن نيز در قرن ۱۸ ميلادی با پشت سر گذاشتن عصر فئواليسم ،توانست دروازه های ترقی را بگشايد.اميرکبير قبل از ژاپنی های به فکر اصلاحات افتاده بود تا ايران را به آستانه ترقی برساند اما دسيسه های انگليس همانطور که قائم مقام فراهانی را از پای در آورد ه بود اميرکبير را نيز از ميان برداشتند تا بطور کامل در امور ايران دخالت نمايند.امير کبير برای نجات ايران از دخالت های روسيه تزاری و انگليس تا آنجا پيش رفت که در سال ۱۸۵۰ ميلادی بدستور او از طريق سفير ايران در استانبول با نماينده امريکا تماس گرفته شد تا ايران در آن روزگار بتواند درهای خود را بسوی جهان نوين بگشايد تا ازچنگ روس و انگليس رهائی يابد اما انگليسی ها مانع شدند.در حال حاضر نيز روسها بسيار خرسند هستند که ايران همچنان در انزوای سياسی و اقتصادی بماند تا گاز ايران به اروپا نرسد و خود روسيه تنها فروشنده گاز با هرقيمتی به ارو پائی ها بماند.