گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
27 دی» در ديدار خاتمی با رهبر انقلاب چه گذشت؟ آينده27 دی» جزئيات بيشتر از ديدار محمد خاتمی با رهبر جمهوری اسلامی، آفتاب 24 دی» رهبر جمهوری اسلامی: بايد از خريد و فروش کالا و معاملات به نفع اسرائيل، خودداری شود، ايسنا 29 آبان» رهبر جمهوری اسلامی: بايد در ايستگاههای مترو، قطار و اتوبوس های بين شهری مسجد لحاظ شود، فارس 15 آبان» ناخرسندی شديد رهبر جمهوری اسلامی از فضای تبليغاتی و مطبوعاتی کشور، ايلنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رهبر جمهوری اسلامی: اوباما در موضوع فلسطين به همان کژراهه بوش میرود، آفتابآفتاب: حضرت آيتالله خامنهای با تاکيد بر اينکه انرژی عظيم امت اسلامی میتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطين را حل کند، فرمودند: «مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت و کمک همهجانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شيطانی غصب فلسطين را بشکند». به گزارش سرويس سياسی آفتاب، متن کامل سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهای در اجلاس بينالمللی «فلسطين نماد مقاومت، غزه قربانی جنايت» بدين شرح است؛ بسم الله الرّحمن الرّحيم به شما ميهمانان گرامی، علما و متفکران و سياستمداران و مجاهدان که در چهارمين گردهمائی برای دفاع از فلسطين به جمهوری اسلامی ايران آمدهايد خوشآمد میگويم. در فاصله اين اجلاس با اجلاس قبلی که در روزهای ۱۵ تا ۱۷ ربيعالاول سال ۱۴۲۷ هجری قمری در تهران تشکيل شد حوادث مهم و تعيينکنندهای اتفاق افتاده است که افق آينده را در قضيه فلسطين روشنتر و وظايف ما را درباره اين مسئله همچنان اصلی دنيای اسلام آشکارتر میسازد. از جمله اين حوادث مهم، شکست شگفتآور نظامی و سياسی اسرائيل در برابر مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۱۴۲۷ هجریقمری و ناکامی خفتآور رژيم صهيونيستی در جنگ ۲۲ روزه جنايتکارانهاش با مردم و دولت قانونی فلسطين در غزه است. اکنون رژيم غاصب که چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانی نظامی و سياسی امريکا، چهرهای مهيب و شکستناپذير نشان میداد، دو بار از نيروهای مقاومت که با اتکاء به خدا و مردم، بيش از اتکاء به سلاح و تجهيزات میجنگيدند، شکستخورده و با وجود تمرينها و آمادهسازیهای نظامی و سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی و حمايت بیدريغ آمريکا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم کفايت خود در برابر موج نيرومند بيداری اسلامی را ظاهر ساخته است. از سويی ديگر جناياتی که در حادثه تاريخی غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ کشتار وسيع مردم غيرنظامی، ويران کردن خانههای بیدفاع، سوراخ کردن سينه کودکان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، بهکارگيری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهای اوليه مردم در مدتی نزديک به دو سال، و بسی جنايات ديگر، ثابت کرد که غريزه وحشيگری و جنايت در سران دولت جعلی صهيونيست، با دهههای آغازين فاجعه فلسطين هيچ تفاوتی نيافته و همان سياست و همان خوی درندگی و بیرحمی که فاجعههای دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلمانی اين طاغوتهای زمان حاکم است که البته امروز با بهرهگيری از پيشرفت فناوری، دايره جنايت بسی گستردهتر و فاجعهبارتر است. چه آنان که با توهم شکستناپذيری رژيم صهيونيست، شعار «واقعبينی» سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز کردند، و چه کسانی که به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستی سالم در کنار آنان را در دل پروراندند، اکنون بايد به خطا خود پی برده باشند. اولا: با موج بيداری امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامی، آن هيئت دروغين فرو ريخته و نشانههای ناتوانی و درماندگی در رژيم غاصب آشکار گشته است، و ثانياً خوی تجاوزگری و بیشرمی از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است که در دهههای اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند که میتوانند، از هيچ جنايتی رويگردان نيستند. اکنون ۶۰ سال از اشغال فلسطين میگذرد. در اين مدت همه ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سياسی و ديپلوماسی، و تا شبکه عظيم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی. بهرغم اين تلاش شيطانی گسترده و حيرتآور، غاصبان و حاميان آنان نه تنها نتوانستهاند مسئله مشروعيت رژيم صهيونيستی را حل کنند، بلکه اين مسئله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است. عدم تحمل رسانههای غربی و صهيونيستی و دولتهای حامی صهيونيزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقيق درباره هولوکاست که بهانه غصب فلسطين بود، يکی از نشانههای اين تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژيم صهيونيستی از هميشه تاريخ سياه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دليل پيدايش آن جدّیتر است. اعتراض بیسابقه و خودجوش جهانی از شرق آسيا تا امريکای لاتين عليه آن رژيم و تظاهرات مردمی در ۱۲۰ کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگليس که خاستگاه اصلی اين شجره خبيثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ ۳۳ روزه، نشان میدهد که يک مقاومت جهانی عليه صهيونيزم پديد آمده که در ۶۰ سال گذشته هرگز تا اين حد، جدی و حجيم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطين توانسته است وجدان جهانی را بيدار کند. اين درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواستهاند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمايشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعيتی انکارناپذير تبديل کرده و چنين تحميل ظالمانهای را در جهان اسلام، عادیسازی کنند و هم برای امت اسلامی و بويژه جوانان غيور و وجدانهای بيدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پايمالشده، هرگز ضايع نمیشود و وعده خداوند راست است که فرمود: أُذِنَ لِلَّذِينَ يقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بغَيرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ ببَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يذْکرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ کثِيراً وَ لَينْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِيزٌ. و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا يخْلِفُ الْمِيعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ يخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا يخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا يعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ و کدام وعده از اين وعده الهی صريحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيمَکنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَيبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يعْبُدُونَنِی لا يشْرِکونَ بی شَيئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ. مغالطه بزرگی که در قضيه فلسطين بر ذهن برخی از دستاندرکاران چنگ انداخته اين است که کشوری بنام اسرائيل يک واقعيت ۶۰ ساله است و بايد با آن کنار آمد. من نمیدانم اينها چرا از واقعيتهای ديگری که در برابر چشم آنان است درس نمیگيرند؟ مگر کشورهای بالکان و قفقاز و آسيای جنوب غربی پس از ۸۰ سال بیهويتی و تبديل به بخشهايی از شوروی سابق، بار ديگر هويت اصلی خود را باز نيافتند؟ چرا فلسطين که پاره تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامی و عربی خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطينی که در شمار باهوشترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند اراده خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟ مغالطه بزرگ ديگر آن است که گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاکره است! مذاکره با چه کسی؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهی که جز به زور، به هيچ اصل ديگری معتقد نيست؟ آنان که به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرفنظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانتبار آن، اولاً با هزينه سنگينِ اعتراف به مالکيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حکومت نيمبند و دروغين را هم با بهانههای واهی در مواردی زير پای خود لگد کوب کردند؛ محاصره ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رامالله و انواع تحقير و تذليل او حادثهای نيست که فراموش شود. ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بهويژه پس از او با مسئولان حکومت خودگردان مانند رؤسای کلانتریهای خود رفتار کردند که وظيفهشان تعقيب و دستگيری مجاهدان فلسطينی و محاصره اطلاعاتی و پليسی آنهاست، و بدين صورت تخم کينه را در ميانه گروههای فلسطينی پاشيدند و آنها را به جان يکديگر انداختند. و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط به برکت جهاد مجاهدان و مقاومت غيور مردان و زنان تسليمناپذير بود. اگر انتقاضهها رخ نمیداد صهيونيستها با وجود تنازل پیدرپی رؤسای سنتی فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نمیدادند يا مذاکره با آمريکا و انگليس که بزرگترين گناه را در ايجاد و حمايت از اين غده سرطانی مرتکب شدهاند؟ و خود پيش از آنکه ميانجی باشند طرف دعوايند؟ دولت آمريکا هيچگاه حمايت بیقيد و شرط خود از رژيم صهيونيست و حتی از جنايتهای آشکار آن از قبيل ماجرای اخير غزه را متوقف نکرده است. حتی رئيسجمهور جديد آمريکا هم که با شعار تغيير در سياستهای دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بیقيد و شرط به امنيت اسرائيل دم میزند، يعنی دفاع از تروريسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطينی در ۲۲ روز، اين يعنی همان کژ راهه دوران بوش و نه چيزی کمتر. مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم يک رويکرد عقيم ديگر است. سازمان ملل شايد در کمتر نمونهای همچون مسئله فلسطين، مورد آزمون افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد. شورای امنيت، يک روز اشغال فلسطين به وسيله گروههای تروريست جرّار را سريعاً به رسميت شناخت و نقشی اساسی را در پيدايش و تداوم اين ظلم تاريخی بازی کرد، و پس از آن چندين دهه همواره در برابر نسلکشیها، آوارهسازيها، جنايتهای جنگی و انواع جرايم گوناگون ديگر آن رژيم، سکوت رضايتآميز کرد، و حتی هنگامی که مجمع عمومی رأی به نژادپرست بودن صهيونيسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل ۱۸۰ درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضويت دائم در شورای امنيتاند از اين مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میکنند. نتيجه آنکه نه تنها اين شورا به کار امنيت در جهان کمکی نمیکند بلکه هرجا که قرار است مفاهيمی همچون حقوق بشر يا دموکراسی و امثال آن، وسيله زيادهطلبی و سلطه بيشتر آنان گردد، به کمک ايشان میشتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فريب و دروغ میافکند. نجات فلسطين با دريوزگی از سازمان ملل يا از قدرتهای مسلّط و به طريق اولی از رژيم غاصب به دست نمیآيد، راه نجات فقط ايستادگی و مقاومت است، با توحيد کلمه فلسطينيان و کلمه توحيد که ذخيره بیپايان حرکت جهادی است. ارکان اين مقاومت، از سويی گروههای مجاهد فلسطينی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سوئی ديگر، دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان، بويژه عالمان دينی و روشنفکران و نخبگان سياسی و دانشگاهيان. اگر اين دو رکن مستحکم در جای خود قرار گيرند، بیشک وجدانهای بيدار و دلها و انديشههايی که افسون تبليغات امپراتوری خبری استکبار و صهيونيزم، آنها را مسخ نکرده، در هر نقطه عالَم به ياری ذیحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد. نمونه اين حقيقت را طی روزهای اخير مقاومت پرشکوه غزه همه ديديم. گريه رئيس غربی يک سازمان خدماتی بينالمللی در برابر دوربين رسانهها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهای بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صميمی مردم در قلب پايتختهای اروپايی و شهرهای امريکا، اقدام شجاعانه رؤسای چنددولت در امريکای لاتين، همه و همه نشانه آن است که دنيای غيرمسلمان نيز هنوز به دست نيروهای شرآفرين و فسادآفرين ـ که نام قرآنی آنها شيطان است ـ به طور کامل تسخير نشده و هنوز ميدان برای جولان حقيقت، باز است. آری، مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت وکمک همهجانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شيطانی غصب فلسطين را بشکند. انرژی عظيم امت اسلامی ميتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطين را حل کند. اکنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نيز به همه وجدانهای بيدار از هر کشور و ملت همت کنيد و طلسم مصونيت جنايتکاران صهيونيست را بشکنيد. سران سياسی و نظامی رژيم غاصب را که در فاجعه غزه نقشآفرين بودند به پای ميز محاکمه بکشانيد و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانيد. اين اولين قدمی است که بايد برداشته شود. سران سياسی و نظامی رژيم غاصب بايد محاکمه شوند. اگر جنايتکار مجازات شود، راه جنايت برای آنان که انگيزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنايتهای بزرگ، خود عامل و مشوق جنايتهای ديگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان و آن فاجعهآفرينیهای دهشتناک، مجازات صهيونيستهای فاجعهآفرين را بجدّ مطالبه میکرد، اگر اين مطالبه بحق پس از به خاک و خون کشيدن کاروانهای عروسی در افغانستان و پس از جنايات بلکواتر در عراق و پس از رسوايیهای سربازان آمريکايی در ابوغريب و غير آن صورت میگرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمیبوديم. ما دولتها و ملتهای مسلمان در آن قضايا وظيفهای را که قانون عقل و عدل بدان حکم میکرد انجام نداديم و نتيجه آن چيزی است که امروز شاهد آنيم. جای تأسف عميق است که برخی از دولتها و سياستمداران جهانی، از مقولات اخلاقی و قضاوت وجدانی بشری، سخت بيگانهاند. برای آنها قتلعامِ بيشاز ۱۳۵۰نفر و زخمی کردن حدود ۵۵۰۰ نفر مردم بیسلاح و بسياری کودک در ظرف ۲۲ روز در غزه، هيچ حساسيتی برنمیانگيزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمیشوند، که پاداش هم میگيرند. امنيت رژيم سفاک يک امر قدسی که بايد در هر حال از آن دفاع کرد به شمار میآيد و طرف مظلوم، چه دولتی که با رأی قاطع مردم بر سر کار آمده و چه مردمی که آن دولت را بر سر کار آوردهاند، متهم و محکوم میشوند. اين است حکم ديوان سياستی که با اخلاق و وجدان و فضيلت، نسبتی ندارد و آبش با آن به يک جو نمیرود. اين دولتها هنگامی که نفرت عميق افکار عمومی را از خود مشاهده میکنند، بی آنکه علت آشکار آن را ببينند، به سراغ باز هم سياستورزی میروند و اين چرخه معيوب همچنان ادامه میيابد. برادران و خواهران عزيز در همه جهان اسلام ! از تجربهها درس بگيريم. امت بزرگ ما امروز به برکت بيداری اسلامی، دارای قدرت عظيمی است. کليد حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و يکپارچگی اين مجموعه شگرف است، و مسئله فلسطين، فوریترين مسئله جهان اسلام است. گاهی شنيده میشود که کسانی میگويند: فلسطين يک مسئله عربی است. اين سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خويشاوندانهتری دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشتری تقديم کند، اين چيز پسنديدهای است و ما به آن تبريک میگوييم. ولی اگر معنی اين سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای يا للمسلمين مردم فلسطين کمترين توجهی نکنند و در قضيه مهمی مانند فاجعه غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر ديگران که ندای وظيفه، آرامشان نمیگذارد فرياد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنيد. در اين صورت هيچ مسلمانی و هيچ عربی غيور و با وجدانی اين سخن را نمیپذيرد و گوينده آن را از سرزنش و تقبيح معاف نمیسازد. اين همان منطق اخزم است که پدر خود را کتک میزد و اگر کسی دخالت میکرد بر سر او فرياد میکشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و کتک میگرفت و اين در زبان عربی مَثَل شد که: انَّ بَنی رمّلونی بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم . کمک همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت کامل از آنان واجب کفايی بر همه مسلمانان است. دولتهايی که به جمهوری اسلامی ايران و برخی ديگر از کشورهای مسلمان به خاطر کمک به فلسطين خرده ميگيرند، خود متحمل اين کمک و حمايت شوند تا تکليف اسلامی از ديگران ساقط شود، و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگيری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه ديگران باشند. حضار محترم شما که در اين گردهمايی حضور يافتهايد، در مسئله فلسطين صاحبنظر و انديشهوريد. وظيفه تاريخی امروز ما تکرار سخنان و تئوريهای ناتوانِ گذشته نيست، بلکه ارائه راهکاری است که فلسطين را از زير ستم رژيم صهيونيستی آزاد کند. پيشنهاد ما يک راهکار کاملاً منطبق بر مردمسالاری است که میتواند منطق مشترک همه افکار جهانی باشد. آن پيشنهاد اين است که همه صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحی و يهودی در يک همهپرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه فلسطينی هايی که سالها مشقت آوارگی را تحمل کرده اند نيز در اين همهپرسی شرکت کنند. دنيای غرب بايد بداند که نپذيرفتن اين راه حل نشانه پايبند نبودن به دموکراسی است که پيوسته از آن دم ميزنند و اين آزمون افشاگر ديگری بر عليه آنان خواهد شد. آزمون قبلی آنان نيز در فلسطين بود که نتيجه انتخابات کرانه باختری و غزه را که روی کارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذيرند. کسانی که دموکراسی را تا جايی می پذيرند که نتايج آن مطلوب آنان باشد، جنگطلب و ماجراجويند و اگر از صلح دم ميزنند جز دروغ و فريب نيست. اکنون مسئله بازسازی غزه يکی از فوریترين مسائل فلسطين است، دولت حماس که منتخب اکثريت قاطع فلسطينيان است و حماسه مقاومتش در ناکام گذاشتن رژيم صهيونيستی،درخشانترين نقطه در تاريخ صد ساله اخير فلسطين است، بايد مرکز همه فعاليتهای مربوط به بازسازی قرار گيرد. شايسته است که برادران مصری راه کمکها را باز کنند و بگذارند که کشورها و ملتهای مسلمان به وظيفه خود در اين مهم عمل کنند. در پايان ياد شهيدان جنگ ۲۲ روزه را که با خون خود غزه فلسطين را به عزت اسلام و عرب مبدل کردند گرامی ميدارم و برای آنان طلب مغفرت و رحمت میکنم. و نيز به همه شهيدان فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان و همه شهيدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظيم الشأن درود میفرستم. والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته Copyright: gooya.com 2016
|