پنجشنبه 27 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نقدی بر "آيا کناره‌گيری آقای خاتمی يک پيام اخلاقی بود؟" نوشته احمد فعال، الف. احمدپور

ahmadpour.as@gmail.com
http://pejvak-kh.com

بدون مقدمه: آقای فعال در مقاله (آيا کناره‌گيری آقای خاتمی يک پيام اخلاقی بود؟) که در سايت گويا منتشر شد،پيرامون اخلاق و سياست آقای خاتمی نوشته اند.
در اين مقاله آقای خاتمی به نداشتن شجاعت متهم شده است و در نتيجه محکوميت وی به نداشتن اخلاق!.
اگر چه منهم خاتمی را در مواردی خيلی شجاع نميدانم اما معتقدم اين چيزی از ارزشهای اخلاقی ايشان نميکاهد چرا که اخلاق هميشه توام با شجاعت نيست و شجاعت در سياست هميشه پيروزی در پی ندارد بلکه گاهی انسانی يا جامعه ای و يا نظامی را تا مرز نابودی ميکشاند. اما اينرا هم باور ندارم که صرفا اخلاق در کناره گيری خاتمی نقش داشته است تا بياييم بررسی کنيم که کار خاتمی اخلاقی بوده يا نه!؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مواردی چون تاکتيکهای سياسی و دست رقيب را خواندن بعنوان ابزاری برای مبارزات سياسی نقش بيشتری داشته است تا اخلاق! همانطور که جناب آقای فعال در متن مقاله خويش نوشته اند، مواردی چون تهديد و احتمال ترور خاتمی و تبعات بعدی تهديد در کناره گيری ايشان نقش داشته است،ميتوان خرد و درايت خاتمی را نيز به اين امر اضافه نمود.
همانطور هم که خود خاتمی گفته اند. کناره گيری ايشان بيش از هر چيز بخاطر «پيشگيری از تشتت آرای اصلاح طلبان» و ختثی کردن توطئه های پشت پرده
احتمالی و از سويی پذيرفتن احتمال شکست بر فرض وجود ۳ نامزد اصلاح طلب بوده است! و اين ميتواند سياستی باتدبير توام با اخلاق باشد و خيلی هم نياز به شجاعتی که آقای فعال معتقد است نبود.
اما اخلاق سياسی توام با تدبير خاتمی زمانی بر جسته تر ميشود که خاتمی در جريان کناره گيری مشخصا از هيچ نامزدی حمايت نکرد و فقط به دو نامزد اصلاح طلب سفارش کرد تا در نهايت يکنفر از آنان در عرصه بمانند و مشخصا از ميرحسين نيز گلايه ای نکرد.(هر چند به اعتقاد نويسنده با توجه به سخن قبلی خاتمی که گفته بود «يا من يا ميرحسين ميآيد» اين سخن از جانب خاتمی يک اشتباه راهبردی بود)
پس جنبه اخلاقی کناره گيری خاتمی از گلايه نکردن و سفارش به جلوگيری از تشتت آراء فهميده ميشود اما از سويی ديگر عمل غير اخلاقی را از اين حرکت مير حسين برداشت ميشود که ايشان با ورود خويش تقريبا شکست اصلاح طلبان را حتمی کرد که با درايت خاتمی و کناره گيری وی ضريب شکست اصلاح طلبان کاهش يافت. از اينرو خاتمی عملی اخلاقی انجام داد که خيلی هم شجاعت نمی خواست بلکه به درايت نياز بود که خاتمی داشت .اما با توجه به حرکت آقای مير حسين موسوی که اگرخاتمی کناره گيری نميکرد ضريب شکست اصلاح طلبان افزايش چشمگيری پيدا ميکرد کاملا حرکتی غير اخلاقی و بدور از تدبير بود چرا که حرکتی کرد که خواسته يا ناخواسته موجب کناره گيری و يا بهتر بگويم موجب «برکناری» خاتمی از عرصه رقابت شد و بدينگونه دقيقا همان کاريرا کرد که رقيب اصلاح طلبان ميخواست يعنی «نبود خاتمی!» بدينگونه اينکار ِ ميرحسين موسوی را اگر نگوييم همنوايی با رقيب که حداقل غير اخلاقی بوده است!؟
حال آقای ميرحسين با چگونه تدبير و اخلاقی ميخواهد دولت را (بر فرض پيروزی)اداره کند،خدا ميداند...!؟
در ضمن در مقاله آيا کناره‌گيری آقای خاتمی يک پيام اخلاقی بود؟آمده است:«اخلاق منهای سياست، مساوی است با ماکياوليسم»که بنظر من عکس آن صادق است يعنی:
«سياست منهای اخلاق، مساويست با سياست ماکياوليسم».





















Copyright: gooya.com 2016