سه شنبه 8 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تضاد بيانيه نويسان با مواضع اصلی نامزدها، احمد فعال

عبدی و کروبی
اکنون آقای عباس عبدی بدون اين که کوچک ترين توضيحی درباره نگاه‌ها و انديشه ساختاری خود در باره اصلاحات ارائه دهد، نه تنها سر از منزل آقای کروبی در آورده است، بلکه بدون هماهنگی با مواضع او برای او بيانيه صادر می‌کند. حقيقت اين است که وقتی بيانيه آقای کروبی را از مطالعه می‌گذراندم، نيک می‌دانستم که هم اين بيانيه توسط آقای عبدی نوشته شده است و هم آن که مواضع بيانيه‌نويس با مواضع آقای کروبی به کلی زمين تا آسمان متفاوت است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


Ahmad_faal@yahoo.com
www.ahmadfaal.com

۱- تا آنجا که به خاطر می‌آورم در نيمه‌های سال ۱۳۸۷ آقای عبدی در يک مقاله به طور آشکار از آقای کروبی حمايت کردند. اين مقاله در پاسخ و نقد اظهار نظرات آقای آرمين صورت گرفت. آقای آرمين در اظهار نظر خود گفته بودند : "امروز که معلوم شده است جاده‌ای که برای خروج از حاکميت در نظر گرفته شده بود و به گام زدن در آن دعوت می‌شد و از کنار تابلوی خاتمی عبور می‌کرد به منزل آقای کروبی ختم می‌شود، ماهيت آن شعارهای آوانگارد و راديکال و درک و هوش سياسی صاحبان آن شعارها را بهتر می‌توان درک کرد۱". آقای عبدی برای رد اين اظهار نظر مدعی بودند که، اگر تا کنون به زير تابلو کسی سينه نزده‌ام، اما به طور اولی "سر از منزل کسی هم در نمی‌آورم۲". اين ادعا در حالی انجام گرفت که جلوتر در همان مقاله، آقای عبدی در پاسخ آقای آرمين و رأی اصلاح طلبان به رياست کروبی در مجلس، گفت: "اگر دوستان رأی دادن به رياست آقای کروبی را بر خودشان افتخار و نشانه عقلانيت می‌دانند، چرا امروز همراهی نسبی با وی را از سوی هر کس ، با طعنه و تمسخر بکار می‌برند۳؟". پس از اين اظهار نظر خواننده‌ای ضمن اشاره به بعضی از خصوصيات آقای کروبی از آقای عبدی توضيح خواستند که چرا به نقد و ردّ سخنان آقای آرمين پرداخته است، در حالی که او به صراحت از آقای کروبی حمايت کرده است؟ اما آقای عبدی در پاسخ به اين خواننده اظهار داشتند که من از آقای کروبی حمايت نکرده‌ام. مجدداً خواننده با اشاره به نوشته‌ آقای عبدی توضيح دادند که شما به اين دليل و آن دليل از آقای کروبی حمايت کرده‌ايد، اما آقای عبدی مجدداً تاکيد کرد که من از آقای کروبی حمايت نکرده‌ و اين برداشت شما غلط است. اما امروز پس از سپری شدن زمان، معلوم شد که نه تنها او سر از منزل کروبی در آورده‌ است و بی‌جهت بر رأی نادرست خود پافشاری می‌کرد، بلکه برای نامزدی او نيز بيانيه هم می‌نويسد. جلوتر اشاره خواهم کرد که چگونه اين بيانيه با مواضع اصلی آقای کروبی منافات دارد.

۲- ابتدا مقدمتاً عرض کنم که آقای عباس عبدی در سال‌های اخير مقالات متعددی در نقد انديشه و رفتار اصلاح طلبان به رشته نگارش در آورده‌اند. او همواره از موضع يک اصلاح طلب به نقد اصلاح طلبان مبادرت کرده است. نگاه او به اصلاحات در پرتو يک انديشه ساختاری توجيه و تأويل می‌شود. آقای عبدی در مقاله‌ای به نام "انتخابات و سه نظام" ابتدا تفکيکی ميان دو ساختار حقوقی و ساختار حقيقی به عمل می‌آورد. تا آنجا که اين نويسنده مطلع است، ساختار حقوقی عبارت از قانون اساسی، ساخت روابط قدرت و از جمله روابط ميان قوای تعريف شده در قانون اساسی است. اما ساختار حقيقی عبارت از، ساخت روابط قدرت در مناسبات واقعی جامعه است، نه لزوماً آنچه که در قانون اساسی وجود دارد. به عبارتی، ساختار حقيقی، نوع تلقی است که حکومت کنندگان می‌توانند از قانون اساسی داشته باشند و يا قانون اساسی را به تناسب تفسير خود اجرا می‌کنند. در اينجا از اشتباه او در می‌گذريم که تعاريف او از ساخت حقوقی و ساخت حقيقی منطبق بر هم هستند. زيرا ساخت حقوقی برابر با تعريف آقای عبدی "درکی است که افراد و منتقدان وضع موجود از نظام برآمده از قانون اساسی ارايه می‌کنند۴". و بر خلاف گفته آقای عبدی، اين ساخت حقيقی است که شامل برداشت و درک حکومت کنندگان نسبت به قانون اساسی می‌شود. تنها زمانی می‌توان ساخت حقوقی را همان برداشت و تلقی حکومت کنندگان و منتقدين نسبت به قانون اساسی دانست، که سراسر قانون اساسی از جمله مهمترين اصول و قوانينی که راجع به حقوق جامعه و روابط قدرت می‌شوند، ابهام آميز باشند. در اين وضعيت، ساخت حقوقی چيزی جز همان ساخت حقيقی نخواهد بود.
اکنون بدون اشاره به درست يا نادرست بودن تعاريف آقای عبدی در باره ساخت حقيقی و حقوقی و عدم اعتنا به اينکه جای ساخت حقوقی و حقيقی وارونه يکديگر تعريف کنيم، مشکل جامعه را از ديد او به مطالعه می‌گذاريم. به نظر می‌رسد که او مشکل اصلی جامعه را برداشت و تفسير ناصواب حکومت کنندگان (ساخت روابط حقيقتاً موجود در جامعه) از قانون اساسی می‌شناسد. متقابلاً او نسبت به نظام حقوقی جامعه، شامل آنچه که روابط قدرت و حقوق جامعه در قانون اساسی می‌شود (يا همان نظام سياسی موجود) به طور نسبی اعتقاد و التزام دارند. در غير اين صورت (يعنی عدم اعتقاد به نظام سياسی موجود) اصلاحات و اصلاحگری معنای خود را از دست می‌داد. بدين‌ترتيب او جريان اصلاحات را منوط به اصلاح ساخت حقيقی يا برداشت و تفسير حکومت کنندگان از قانون اساسی و از نظام سياسی می‌شناسد. پيرو اين نظر می‌نويسد :"هيچ فرد يا گروهی نمی‌تواند مردم را برحسب ايده نظام حقوقی خود بسيج کرده و پای صندوق رأی بکشاند، اما در عمل خود را ملتزم به قواعد رفتاری نظام حقيقی نيز بداند". آنطور که نويسنده اين سطور می‌فهمد، از نظر عبدی هيچکس نمی‌تواند بدون عدم التزام به ساخت روابط قدرت موجود و حقيقی، مردمی را به سوی بازگشت به اصل قانون اساسی و نظام حقيقی جامعه دعوت کند. به عبارتی :"هيچ گروهی نمی‌تواند با طرفداری از نظام حقوقی، راهی را برود که در نهايت چشم اميدش به نظام حقيقی باشد۵". به ديگر سخن از نظر آقای عبدی، طرفداری از جريان اصلاحات زمانی است که دعوت کننده هيج التزام و چشم انتظاری نسبت به نظام حقيقی (يا ساخت روابط قدرت حقيقتاً موجود) نداشته باشد. چگونه است که آقای عبدی معتقدند و می‌نويسند :"در شرايط حاضر (به اين شرط تأکيد می‌کنم) توفيق در بسيج مردم جهت شرکت در انتخابات با وعده ايجاد اصلاحات از خلال اعتقاد به نظام حقوقی و در مقابل ورود در انتخابات از موضع التزام به نظام حقيقی و با اتکا به سازوکارهای اين نظام، خيالی بيش نيست۶". چه آنکه به زعم او "حضور انتخاباتی از چنين موضعی (طرفدار نظامی حقوقی بودن اما در عمل ملتزم به نظام حقبقی بودن) و با چنين شرايطی، مصداق بارز آن کسی است که با ريختن يک پاتيل ماست درصدد درست کردن دوغ در يک استخر بزرگ بود۷". اگر مراد او در شرايط حاضر در آبان ماه ۱۳۸۷ است نه امروز، پرسيدنی است (همانطوری که خود او همواره همين پرسش را از اصلاح طلبان می‌کرد)، شرايط امروز با ۶ ماه پيش و به ويژه در ساختار حقيقی قدرت چه تغييری کرده است که سخن او به امروز مربوط نشود؟

۳- اکنون جای پرسش اينجاست که آيا آقای عباس عبدی که اينک مسئوليت بيانيه‌نويسی (به زعم اينجانب) آقای کروبی را بر عهده می‌گيرد، آيا خود آقای کروبی چشم اميد خود را از نظام حقيقی سلب نموده است؟ آيا تفسير آقای کروبی در گذشته (مجلس ششم) مبنی بر کنار گذاشتن لايحه قانون مطبوعات و تأکيد او در امروز در پاسخ به يک سؤال دانشجويان که: "آيا شما به اين جمله حضرت امام(ره) که حفظ نظام از اوجب واجبات است، اعتقاد داريد؟ اگر حفظ نظام اقتضا کند که اين جمعيت را يکجا بازداشت کنيد آيا اين کار را خواهيد کرد؟۸" و پاسخ ايشان که گفتند: "اگر نظام با اين جمع به خطر افتاده باشد بلی۹"، که حکايت از التزام سرسخت او به اصلی‌ترين ارکان حقيقی روابط قدرت در جامعه است، چگونه تفسير می‌شود؟ آيا وقتی آقای عبدی "حاکميت را کل تجزيه‌ناپذير می‌دانند۱۰" و بعد بر اساس تجزيه‌ناپذيری حاکميت به اصلاح طلبان توصيه می‌کند که: "آيا فکر نمی‌کنند دولت کنونی با همه اشکالاتش به دليل همراهی کل ساختار با آن راحت‌تر می‌تواند کار کند۱۱"، چگونه است که با حضور آقای کروبی حاکميت تجزيه می‌شود؟ آيا حضور يک فرد هر چند عملگرا می‌تواند ساخت حقيقی قدرت را تجزيه کند و مانع تفسيرهای ناصواب از قانون اساسی شود؟ اين ادعای خود آقای عبدی است، آنجا که در گفتگو با حجاريان می‌گويد :" ببين من می خواهم بگويم اتفاقی که دارد می‌افتد از يک مشکل ساختاری حکايت می‌کند، اما سخنان تو دعوا را به يک فرد تقليل می دهد.... آيا ما کل وضعيت سياسی را به يک فرد تقليل می دهيم؟ يعنی اگر يک فرد برود و ديگری بيايد همه چيز درست خواهد شد۱۲؟". چگونه است وقتی بيش از يک سال پيش در رابطه با انتخابات مجلس شورا با راديو دويچه وله مصاحبه می‌کند و می‌گويد، چون "مشکل اصلی اين است که انتخابات به معنای واقعی نيست، يعنی انتخاب مضمون ندارد۱۳" پس "ولشان بکنيد، بگذاريد هرجوری می‌خواهند خب راه خودشان را بروند. اگر فکر می‌کنند ما می‌توانيم جلويش را بگيريم، اين دروغ است، دروغ است، دروغ است! چون موقعی که قدرت داشتند، صندلی رياست دولت و مجلس را داشتند، هيچ اقدامی برای جلوگيری از اين اوضاع نکردند. اين اوضاعی که توی اين دوساله رخ داده است، مستقل از آن چهارسال دوران آقای خاتمی نيست که بخواهد بگويد آن دوره از الان بهتر بود. ما هدفمان اين نيست که يک دوره‌ی خوب داشته باشيم، ما هدفمان اين است که دوره‌ای داشته باشيم که بعدش دوره‌ بد نيايد، دوره‌های بدتر نيايد۱۴". اما اينک بدون اينکه هيچ چيز تغيير کرده باشد و يا او حداقل از تغييرات خاصی ياد کرده باشد، سر از بيانيه نويسی در می‌آورد؟

۴- اکنون آقای عباس عبدی بدون اينکه کوچکترين توضيحی درباره نگاه‌ها و انديشه ساختاری خود در باره اصلاحات ارائه دهد، نه تنها سر از منزل آقای کروبی در آورده است، بلکه بدون هماهنگی با مواضع او برای او بيانيه صادر می‌کند. حقيقت اين است که وقتی بيانيه آقای کروبی را از مطالعه می‌گذراندم، نيک می‌دانستم که هم اين بيانيه توسط آقای عباس عبدی نوشته شده است و هم آنکه مواضع بيانيه‌نويس با مواضع آقای کروبی به کلی زمين تا آسمان متفاوت است. تا اينکه خود آقای عبدی طی يک مقاله راه کارهای اجرايی کردن بيانيه را نشان دادند که حکايت از بيانيه نويسی خود او داشت۱۵. اين بيانيه تقريباً از يک نگاه ساختاری به نظام حقيقی و نظام حقوقی کشور نگاشته شده است. به طوری که وقتی از حقوق ناشی از آزادی‌ها سخن می‌گويد، می‌نويسد "حقوق سياسی فقط محدود به انتخاب شدن نيست بلکه دسترسی آزاد به اطلاعات و آزادی بيان نيز جزو لازم و لاينفک اين حقوق است. متاسفانه در گذشته در برابر خواست من برای راه‌اندازی شبکه‌ای ماهواره‌ای مخالفت غيرقانونی شد و اينک روشن شده است که مردم را نمی‌توان از دسترسی به اين شبکه‌ها محروم کرد و لذا وضعيت جاری به‌عنوان يک خطر برای سلامت اطلاع‌رسانی تلقی شده است، از اين رو معتقدم که تمامی نيروهايی که در چارچوب قانون فعاليت می‌کنند و قصد خدمت به جامعه را دارند، بايد بتوانند آزادانه به رسانه‌های خاص خود دسترسی داشته باشند و نيز بايد شرايط رقابتی را برای رسانه‌های ديداری، شنيداری و مکتوب فراهم کرد تا با خارج شدن از انحصار موجود، به پويايی و تحرک رسانه‌ای کمک شود۱۶". اين متن طولانی چيزی جز بيانيه نويسی نبود. اما در واقعيت وقتی از خود آقای کروبی پرسيده می‌شود که: "برخی بدبين هستند و می‌گويند در جامعه يی که نزديک به هفت ميليون سايت فيلتر می‌شود يک روزنامه به خاطر يک خبر کوچک از يک تشکل به راحتی بسته می‌شود. اصلاح قانون اساسی برای تاسيس يک تلويزيون خصوصی شايد هنوز با ظرفيت‌های جامعه ما مطابقت ندارد و امکان پذير نيست، پاسخ شما چيست۱۷؟"
پاسخ آقای کروبی نه تنها به کلی با انديشه و ادبيات بيانيه متفاوت است، بلکه گويی يکی از طرفداران اصول گرا که دلخوری‌های بسياری هم از از سوء استفاده کنندگان آزادی دارد، چنين پاسخ داده است. به اين پاسخ‌ها توجه کنيد :"علت اين است که آزادی از دو طرف آسيب ديده است؛ يک طرف آنهايی که آزادی را برنمی‌تابند و تحمل آزادی را ندارند و دوماً متحجر هستند و حداقل به شما تنگ نظر هستند. يک آسيب هم از جايی می‌بينيم که حريم آن را نگه نمی‌دارند و از خط قرمزها خارج می‌شوند و نتيجه اين می‌شود که فضای اينچنينی به وجود می‌آيد. در ابتدای انقلاب اين مساله را مشاهده کرديم، متاسفانه بعد از دوم خرداد هم پيش آمد. من هميشه نگران بودم که باز وضع ما وضع اول انقلاب نشود. واقع اين است که مطبوعات يکسری تجاوزات و حرف‌های خلاف قانون و خلاف شرع داشتند. آقای عطريانفر که چپی و روشنفکر است با تعبير طنز می‌گفت کار مطبوعات به جايی رسيده بود که کم کم سر به سر خدا هم می‌گذاشتند. اين آزادی نيست. بعد هم در بسياری چيزها که فن آنها نيست وارد می‌شوند؛ چيزهايی که بايد در مدرسه و در کلاس بحث شود در مطبوعات مطرح می‌شود و باعث می‌شود حرفی در ذهن جوان برود که آثار آن مشخص نيست. افراط و تفريط‌ها موجب شده است اين مسائل به وجود آيد. ولی اگر متوليان به صورت معقول حرکت کنند و گمان نکنند در محيط سخت گيری که به طرف بگويند شما ارزشی نيستيد، بگويد ارزشی هستم آن طرف هم فکر نکند برای اينکه اين حرف را زده اصلاح طلب پيشرو نيستيد. اگر اينها را رعايت کنند همه چيز مشخص می‌شود آن وقت بحث‌های ما امکان پذير می‌شود۱۸". همچنين در حالی که بيانيه از سيستم کنترلی جامعه نسبت به حکومت کنندگان سخن می‌گويد، آقای کروبی بيشتر نگران کنترل آزادی‌هاست. وقتی از او پرسيده می‌شود: "همان طور که خودتان گفتيد شما مدافع حقوق کسانی هستيد که به خاطر عقيده و فعاليت اجتماعی- سياسی مورد تعقيب دستگاه قضايی قرار می‌گيرند. يک گام آن طرف تر برويم، آيا کاری خواهيد کرد که اساساً کار به برخورد دستگاه قضايی نرسد که شما مثلاً نياز نباشد به فلان قاضی زنگ بزنيد۱۹؟" و او پاسخ می‌دهد: "من طرفدار اين هستم ولی اين اراده هر دو طرف را می‌خواهد. اولاً يک رئيس جمهور قاعدتاً نمی‌تواند همه کارها را حل کند ولی جامعه به تعليم و تربيتی نياز دارد که قوانين اين طور نشود. ما بايد متعهد باشيم. تمام افرادی که از خارج می‌آيند و در کانون دموکراسی زندگی می‌کنند می‌گويند در آنجا هم کنترل و مهاری وجود دارد. روزی که آقای خاتمی به آلمان می‌رود برادر خانم فاطمه رجبی فرزند مرحوم آقای دوانی که رايزن ما بود و فرد بسيار ارزشمندی است، می‌گفت مشخص بود که کنترل می‌شد تا چيزی راجع به ايران گفته نشود. ما اين طور نيستيم. اين موضوع به اراده دو طرف نياز دارد و من به تنهايی نمی‌توانم همه اين کارها را انجام دهم؛ هم مسوولان و هم پيشتازان و هم قلم زنان بايد کار بکنند، يعنی احساس کنند اگر می‌خواهند چنين چيزی کامل شود بايد بدانند چه کار کنند. در نشريه يی به علم اميرالمومنين گير می‌دهند. مگر يک دانشجو از علم اميرالمومنين چه می‌داند؟ کلام خوانده‌اند؟ آنها را وارد بحثی می‌کنند که اصلاً او علمش را ندارد. اين کار يک عالم، فقيه، فيلسوف و متکلم است. می‌گويد ما می‌توانيم عليه خدا تظاهرات هم بکنيم. طرف مقابل هم می‌گويد آنها می‌خواهند حريم‌ها را بشکنند. آنها به دنبال اسطوره شکستن و حريم شکستن هستند۲۰". در حالی که بيانيه از پاره‌ای از تغييرات و به ويژه تغييرات اساسی در قانون اساسی سخن می‌گويد، مانند : "ايجاد و تقويت اينگونه نهادها را به عنوان يک حق شهروندی سرلوحه سياست‌های خود قرار داده و با حمايت از تکثر و تقويت احزاب، انجمن‌ها و گروه‌های سياسی، کارگری، دانشجويی و... به بسط اين حق کمک خواهم کرد. ايجاد تشکل‌های کارگری، کارفرمايی، صنفی و مستقل و نيز تشکيلات پزشکی، وکلا، روزنامه‌نگاران و هنرمندان و حضور آنها در تصميم‌سازی و مشارکت آنها در امور مربوط به خود، حق مسلم آحاد مردم است که بايد مورد توجه قرار گيرد و موانع پيش روی آنان برداشته شود. بايد حق مردم را با انتقال تصميم‌سازی به آنها از طريق کوچک کردن دولت کاملا رعايت کرد. بخشی از اين اصلاحات حقوقی را می‌توان از طريق مجاری عادی مثل مجلس و دولت انجام داد اما بخشی نيز از خلال تقاضا برای اصلاح قانون اساسی انجام‌شدنی است، از جمله افزايش اختيارات شوراها و شوراهای استانی، تغيير در اصل ۴۴، افزايش برخی ايده‌ها و حقوق و تصريح آنها از جمله در زمينه محيط‌زيست و برخی تداخل اختيارات و نيز لغو انحصارات مختلف از جمله انحصار رسانه‌ای موضوعاتی است که می‌تواند برای اصلاح قانون اساسی پيشنهاد گردد۲۱"، ليکن آقای کروبی وقتی در مقابل اين پرسش قرار می‌گيرد که : "بحث ديگر من در مورد اصلاح قانون اساسی است. اين حرف در نوع خود حرف بی نظيری بود، هيچ کس جرات نمی‌کرد حداقل حرف آن را بزند زيرا شائبه‌هايی ايجاد می‌شد. حضرتعالی برای اولين بار اين را مطرح کرديد که ما بايد قانون اساسی را روز آمد کنيم، آيا قطعاً و واقعاً اين را اجرايی می‌کنيد يا برنامه يی برای اجرايی شدن آن داريد۲۲؟" او از همه آنچه که در بيانيه است چشم می‌پوشد و تنها از دغدغه و نگرانی هميشگی خود که در رابطه با نظارت استصوابی است ياد می‌کند و می‌گويد :"هر چيزی مکانيسمی دارد که تعيين شده است. وقتی صحبت از اصلاح قانون اساسی می‌کنم مشخص است که چه اصولی مد نظر است. همان طور که در آنجا يادآوری کردم قانونی مانند شوراها و مشابه آن نظارت استصوابی که بايد توضيح دهيم تا ابهامات از بين برود و درگيری وجود نداشته باشد و آن را حل کنيم، زيرا مسلم است انتخابات ناظر نياز دارد، چه مجری دولت کنونی باشد چه من باشم. اگر ناظر آن هم شورای نگهبان باشد، ما بايد طوری عمل کنيم که شورای نگهبان اختيار مطلق نداشته باشد که فرع بر اصل حاکم شود. اصل اين است که مجری وزارت کشور است و شورای نگهبان ناظر، ولی الان شورای نگهبان همه کاره است. نبايد اين طور باشد. در کجای دنيا، ناظر بر متولی و مجری تا اين اندازه حاکم است؟ من جزء مدافعان هستم۲۳". با اين وصف آيا بهتر نبود که بيانيه‌نويسان پيش از نگارش بيانيه، آراء خود را با آراء نامزدهای رياست جمهوری هماهنگ کنند؟ آيا وقتی وعده وعيدها در باره آزادی و حقوق اساسی جامعه بدون هيچ پشتوانه نظری و تجربی ابراز می‌شوند، چون ساير وعده وعيدهای ديگر نيستند که شما آنها را عوام فريبانه و با هدف کسب قدرت بيان می‌کنيد؟

۵- در خاتمه اشاره به اين حقيقت لازم است که، سخن گفتن در باره آزادی و عدالت و رفع تبعيض از انسان‌ها و سخن گفتن در باره حقوق اساسی جامعه، نياز به اصول ومبادی‌ای دارد که ريشه‌های استوار در بيان آزادی و حقوق انسان داشته باشند. در غير اين صورت در بزنگاه هر انتخاباتی در هر کجای جهان، بدخيم‌ترين قدرتمدارن وجود دارند که خطابه‌های آتشين در بيان حقوق مردم و رفع انواع تبعيض ها سر می‌دهند، بدون اينکه خود هيچ باور و اعتقادی به گفته‌های خود داشته باشند. آقای ساموئل هانتيگتون در کتاب خود گزارش می‌دهد که بعد از دهه ۱۹۵۰ به اين طرف هيچ ديکتاتوری در دنيا بدون ادعای آزادی، ديکتاتوری نکرده است۲۳. به عنوان مثال، وقتی آقای کروبی و ساير نامزد‌های احتمالی اصلاح طلبان از آزادی و حقوق جامعه سخن می‌گويند، چگونه به اين پرسش ساده پاسخ می‌گويند که : در دموکراسی دينی مورد قبول شما، مناسبات دين و دموکراسی و انتخاب جامعه چگونه است؟ اگر جامعه‌ای با اتفاق و يا اکثريت آنها، ضمن دينداری و دين‌ورزی، اما نخواستند قوانين دينی بر زندگی و معيشت آنها جاری شود، دموکراسی دينی چگونه با اين انتخاب برخورد می‌کند؟ اگر برای رفع مسئوليت و ابراز ژست دموکراسی خواهی، پاسخ خواهيد داد که خوب جامعه می‌تواند انتخاب خود را داشته باشد؟ پرسيده می‌شود، وقتی مدار انتخاب جامعه در يک دايره بسته تعريف می‌شود، اين انتخاب چگونه صورت می‌گيرد۲۳؟

احمد فعال
Ahmad_faal@yahoo.com
www.ahmadfaal.com

ـــــــــــــــــــــــــــ
فهرست منابع:
۱- مقاله باز هم تحريف مواضع چرا؟ نوشته آقای عباس عبدی سايت آينده
۲- همان منبع
۳- همان منبع
۴- مقاله انتخابات و سه نظام نوشته عباس عبدی سايت آينده
۵- همان منبع
۶- همان منبع
۷- همان منبع
۸- پرسش يکی از دانشجويان در جمع دانشجويان دانشگاه تهران اعتماد ملی ۶/۵۸۸
۹- همان منبع
۱۰- مصاحبه راديو دويچه وله با عباس عبدی ۱۲/۳/۲۰۰۸
۱۱- مقاله چگونه آمدن مسئله اين است، نوشته عباس عبدی سايت آينده
۱۲- گفتگوی عباس عبدی با سعيد حجاريان سايت آينده
۱۳- مصاحبه راديو دويچه وله با عباس عبدی ۱۲/۳/۲۰۰۸
۱۴- همان منبع
۱۵- اشاره به مقاله عباس عبدی با عنوان، شرحی بر بيانيه حقوق شهروند اعتماد ملی ۳۰/۱/۸۸
۱۶- بخش سوم بيانيه حقوق شهروندی آقای کروبی
۱۷- مصاحبه با آقای کروبی - روزنامه اعتماد ملی
۱۸- همان منبع
۱۹- همان منبع
۲۰- همان منبع
۲۱- بخش سوم بيانيه حقوق شهروندی آقای کروبی
۲۲- مصاحبه روزنامه اعتماد ملی با آقای کروبی
۲۳- به کتاب موج سوم دموکراسی نوشته ساموئل هانتيگتون مراجعه شود
۲۴- توضيح اينکه نويسنده در مقاله‌ای با عنوان نسبت سياست و دين ورزی و اين همان خواندن دموکراسی و دين، به اين پرسش پاسخ گفته است.





















Copyright: gooya.com 2016