اعلمی آينده ايران را،پس از رژيم کنونی می بيند! ناصر مستشار

باور کنيد يکی از عوامل اصلی سرنگونی حکومت سلطنت پهلوی ، سخنرانی ها و افشاءگريهای نمايندگان آخرين دوره مجلس شورای ملی بود.پس از گذشت ۵۷ سال از سلطنت پهلوی ،شاه برای مقابله با سرنگونی خويش که در حال نزج گرفتن بود ـ به نمايندگان مجلس شورای ملی و روزنامه ها ورسانه های شنيداری و ديداری اين اجازه را داد تا همه انتقادات خود را از دولت های کنونی و گذشته بعمل بياورند.برخی از نمايندگان مجلس شورای ملی مانند آقای بنی احمد نماينده شهر تبريز که از هوشياری و شجاعت سياسی قوی تری برخوردار بود ،حکومت پهلوی را رفتنی تشخيص داده بود و بهمين لحاظ به شديد ترين انتقاد ها از دولت های گذشته وکنونی روی آورده بود تا آينده خويش را در فردای سرنگونی شاه ترسيم نمايد.

نمايندگان مجلس در انتقاد از دولت های گذشته وکنونی شاه از يک ديگر سبقت می گرفتند و تمام سخنرانی های شديدالحن آنها بطور مستقيم و زنده از راديو و تلوزيون ملی ايران پخش می شد و مردم به دقت حرف های آنها را گوش می دادند و تازه متوجه می شدند که انتقاد ها و اعتراضات همه مخالفان شاه حقانيت دارد. مادر پير من که هيچگاه به حرف های من در مورد شاه گوش نمی داد اما در آن روزها با علاقه خاصی پای تلوزيون می نشست و به سخنان نمايندگان مجلس شورای ملی ـ گوش فرا می داد و تازه به من حق می داد که در حکومت شاه اشکالات فروانی وجود دارد و از آن روز به بعد به مخالفان شاه پيوست ودر بعضی از تظاهرات ضد حکومتی شرکت نمود. آخرين نمايندگان مجلس شورای ملی دوره شاه ديگر به خدمت انقلاب در آمده بودند و با شدت هرچه تمام به دولت های منتخب شاه می تاختند اما هنوز جرات نداشتند که به شخص شاه حمله نمايند اما در همان سال ۵۷ روز هائی فرا رسيد که انتقاد از شاه نيز بسيار آسان وبی خطر شد. در آنروزها نمايندگان مجلس از قدرت گيری خمينی مطمئن شده بودند لذا از تبعيد او انتقاد می کردند و از دولت تقاضا می نمودند تا هرچه سريعتر زمينه های بازگشت خمينی را که دوره پانزده ساله اش نيز به پايان رسيده بود فراهم گردد اما خمينی با ظرافت خاصی ـ برگشت خود را به ايران مشروط به خروج شاه از مملکت نموده بود که اين تقاضا را نمايندگان مجلس شورای ملی نمی توانستند بر آورده نمايند اما عاقبت مردمی که در خيابانها بودند بالاخره توانستند آنرا به واقعيت تبديل نمايند.در آنروزها نيز نيروهای اصلی بين المللی خواستار خروج شاه شده بودند و اينک نيز جمهوری اسلامی در خارج کشور در مجامع بين المللی کاملا منزوی شده است .آری نمايندگان مجلس که تا ديروز تلاش می کردند مهر ومحبت شاه را بدست آورند اينک در صدد بودند تا نظر خمينی را به خود جلب نمايند.نمايند گان مجلس با هوشياری خاصی صدای انقلاب را از شاه زودتر شنيده بودند .اينک نيز با کمی تغيير و تحول می توان اعلمی را با بنی احمد مقايسه نمود.اعلمی از آغاز با بنيانگذاری جمهوری اسلامی همراه بود و بخوبی همه نقاط قوت و ضعف رژيم کنونی را می داند. اگر اينک اکبر اعلمی به اين نتيجه رسيده است که : اعملی با اشاره به مبارزات خود در زمان شاه گفت : در اورميه هم گفتم اگر می‌دانستم که اينچنين اشخاصی به حکومت می‌رسند ،مبارزه نمی‌کردم . الان هم در اينجا می‌گويم اگر می‌دانستيم بعضی از اين آخوندها سر کار می‌آيند ،مبارزه نمی‌کردم«گويا نيوز«
انتقاد های آقای اکبر اعلمی از نوع انتقادهای موسوی و کروبی نيست که تنها به دولت احمدی نژاد می تازند تا خود را نزد رهبر عزيز و خود را شايسته تر از احمدی نژاد برای حفظ نظام نشان دهند بلکه آقای اعلمی پا را فراتر نهاده است و به شخص رهبر نيز انتقاد های کوبنده ائی نموده است و از رهبر ـ بنام مسخره ائی بعنوان «خدايگان« نام برده است ودر شهر تبريز به نماينده ولی فقيه در آنجا ـ آيت الله شبستری بی اعتنائی می نمايد. آقای اعلمی که آفتاب جمهوری اسلامی را در حال غروب می بيند در جای ديگر گفته است : در صورت عدم صلاحيت به هيچوجه در انتخابات شرکت نخواهم کرد.«گويا نيوز«
يکی از فراست های آقای اکبر اعلمی در شناخت وضعيت مردم آذربايجان نهفته است و نامبرده با تمام قوا و حقانيت از خواسته های ملی و هويت طلبی منطقه آذربايجان و تدريس به زبان مادری دفاع می نمايد که در همين راستا توانسته از محبوبيت بسيار بالائی برخوردار شود. محبوبيت آقاب اعلمی می تواند به سرعت به غير منطقه آذربايجان در همه مناطق ملی و قومی ايران گسترش يابد.رژيم با همه مانع تراشی هائی انجام داده است تاکنون نتوانسته است از حرکت سياسی آقای اعلمی جلوگيری نمايد .اعلمی در حال پيشروی است چراکه به دقت و به درستی از حرف ها و انتقادات دل مردم سخن می گويد. شجاعت اعلمی اورا به دوره ستارخان و باقرخان رهنمون می سازد و او اينک از خود هرچه بيشتر جرات نشان می دهد تا در ميان مردم بيشتر محبوبيت کسب نمايد.مجموعه فضای کنونی انتخابات که آکنده از ناگفته ها و شکستن تابوها را در خود متبلور می سازد شايد اين امکان را به نظام بدهد که اين دوره را به سلامت پشت سر بگذارد وبه يک رئيس جمهور مطيع رهبر دست يابد اما مردم عقل و هوش دارند وهمه چيز را زير نظر گرفته اند و از همه گذشته ۳۰ ساله جمهوری اسلامی پرسش ها دارند.جوانانی که در سال ۶۷ به دنيا نيامده بودند اينک در مورد کشتار و فاجعه سال ۶۷ پرسش می نمايند و پايوران رژيم را در اين مورد آسوده نمی گذارند. اما همه اين انتقادها در حافظه مردم ماندگار خواهند ماند تا در روز مبادا با ضخيم تر شدن هرچه بيشتر پرونده جمهوری اسلامی ، در روزی نه بسيار دور ـ مردم ايران بطور مسقيم به سراغ رژيم و رهبری بروند تا همه تار و پود رژيم اسلامی را نابود نمايندتا خود بر سرنوشت واقعی خود فرمان برانند.