پنجشنبه 25 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هزينه استقلال و تاوان منافع ملی، داريوش سجادی

داريوش سجادی
چرا دولت جمهوری اسلامی که آن چنان آغوش گشايانه به استقبال و دفاع از حقوق مسلم و تضييع شده مسلمانان در لبنان و فلسطين طی سال های گذشته رفته و می رود، وقتی مشابه همان اجحاف و جنايات در حق مسلمانان در چين يا چچن اتفاق می افتد دچار ثقل سامعه و ضعف بصر شده و سنسورهای ظلم سنج و مظلوم نوازشان فاقد کمترين تاثر و تالم می شود؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کشتار مسلمانان در «سين کيانگ» و واکنش مداراجويانه دولت جمهوری اسلامی ايران نسبت به اين حادثه تا آن اندازه برخوردار از استعداد بود تا بتواند بحث قديمی «چيستی نسبت» و «کجائی اولويت» بين مواضع ايدئولوژيک و منافع ملی ايران با جهان خارج نزد تحليلگران ايرانی را بازتوليد نمايد.
از جمله مباحثی که به درستی در اين رابطه مطرح شد آن بود که چرا دولت جمهوری اسلامی که آنچنان آغوش گشايانه به استقبال و دفاع از حقوق مسلم و تضييع شده مسلمانان در لبنان و فلسطين طی سال های گذشته رفته و می رود، وقتی مشابه همان اجحاف و جنايات در حق مسلمانان در چين يا چچن اتفاق می افتد دچار ثقل سامعه و ضعف بصر شده و سنسورهای ظلم سنج و مظلوم نوازشان فاقد کمترين تاثر و تالم می شود؟
اين پرسش برخوردار از منطقی استوار است که ناظر بر تعارض مواضع ايدئولوژيک با منافع ملی است که جمهوری اسلامی را مبتلابه رفتاری دوگانه در برخورد با مواردی مشابه می کند.
قطعاً نمی توان اين بحث را جناحی کرد که چرا دولت مدعی اصولگرائی احمدی نژاد کشتار مسلمانان در چين را به ديده اغماض می نگرد در حالی که دولت اصلاح طلب محمد خاتمی نيز همين واکنش منفعل را نسبت به کشتار مسلمانان چچن در ده سال پيش داشت.
اما قطعاً می توان اين توقع را از جميع کارشناسانی که طی ۳۰ سال گذشته تاکيد بر ارجحيت منافع ملی بر مواضع ايدئولوژيک داشته و دارند، داشت که چرا تن به لوازم ابرام خود بر چنان ارجحيتی نمی دهند؟
کارشناسانی که پيشتر و همواره حضور تمام قد ايران در سنگرهای دفاع از حقوق مسلمانان در بوسنی و فلسطين و لبنان را مُخل منافع ملی ايران ارزيابی می کردند منطقاً نبايد مخالف سکوت ايران در قبال کشتار مسلمانان در چين امروزين و چچن ديروزين باشند!
شوربختانه منطق ايستائی بر سرحدات منافع ملی ناظر بر همين سکوت است.
فهم چنان سکوتی لزوماً مستلزم برخورداری از بهره هوشی بالائی نيست.
طبيعی است وقتی ايران به عنوان يک عضو از جامعه بين الملل قصد ورود به خانواده جهانی که بر بنيان رقابت و قدرت تعريف شده را دارد چاره ای ندارد تا در اين خانواده بمنظور حفظ منافع ملی خود و برخلاف مواضع ايدئولوژيک و آرمانی اش قواعد شرکت و حضور در اين خانواده را طوعاً يا کرهاً بپذيرد.
اين قواعد نيز هر چند اخلاقاً ناصواب است اما بغايت از منطقی روشن برخوردار است و آن اينکه:
در نظام بين المللی که ايران جايگاه خود را در رقابت با آمريکا و اروپا تعريف کرده و قواعد بازی در چنان نظامی را نيز پذيرفته، جهت مانائی در اين نظام چاره ای جز يارگيری با ديگر بازيگران قدرتمند موجود در اين منظومه ندارد. لذا طبيعی است به اعتبار ميلياردها دلار سرمايه گذاری پکن در صنعت نفت و اقتصاد ايران و کسب و حفظ اقتدار روسيه در کنار سرمايه گذاری های مسکو در تسليحات نظامی و صنعتی و اتمی، بطور قهری منافع ملی ايران ايجاب می کند حقيقت را اعتباری فرض کند.
طبعاً وقتی حقيقت در عرصه سياست اعتباری فرض شود آنگاه می توان از کنار «حقيقت آشکار کشتار مسلمانان در چين و چچن» به راحتی گذشت همچنانکه بر اساس همان حقيقت اعتباری می توان برای کشتار مسلمانان در لبنان و فلسطين و بوسنی مصلحت سنجانه شهرآشوبی کرد.
قهراً برای اخلاق گرايان جای گله ای باقی نمی ماند مگر آنکه از پيش تکليف خود را با هزينه استقلال حداکثری روشن نمايند.
اخلاق گرايان و مصلحت گرايان بخوبی دوران ده ساله نخست جمهوری اسلامی را به ياد دارند که تحت رهبری امام خمينی سياست خارجی ايران بر مبنای استقلال حداکثری بنا شده بود. استقلالی شيرين، عزت بخش و تک استاندارد که به همان نسبت که در مقابل زياده خواهی و سلطه طلبی آمريکا و متحدين اروپائی اش در نظام جنگ سرد ايستاده بود اما اين امر مانع از آن نمی شد تا بنيان گذار جمهوری اسلامی «علی رغم توصيه مصلحت سنجان» لحظه ای تعلل در محکوم کردن اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی نمايد.
استقلالی که در عين صلابت و عزت بغايت پرهزينه بود و عملاً منجر به آن شد تا طی ۸ سال جنگ تحميلی عراق عليه ايران جميع دولت های شرقی و غربی امداد رسان به دولت صدام بر عليه ايران شوند.
اشغال سفارت آمريکا ، اعتراض به اشغال افغانستان توسط شوروی و فتوای ارتداد سلمان رشدی يعنی:
«سياست خارجی مبتنی بر آرمان ،عزت آفرين با درصد بالای استقلال و هزينه هنگفت» و نديدن بموقع کشتار مسلمانان در چين و چچن و ديدن بموقع جنايت در لبنان و فلسطين يعنی:
«ايستادن بر منافع ملی تعريف شده بر اساس تعامل با جهان خارج و هزينه معقول»

داريوش سجّادی
۲۴/تير/۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016