سه شنبه 26 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش هفتم)

علی صمد
تمام آمارهای رسمی و غير رسمی در ايران حاکی از اين است که مصرف مواد مخدر در ميان نسل جوان کشور رو به افزايش است. از آنجايی که دولت جمهوری اسلامی کليه ابزارهای حل اين مصائب اجتماعی را در اختيار دارد، بی شک نقش دولت در پيشگيری، کاهش و يا افزايش اعتياد بسيار تعيين کننده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نهم- اعتياد در ميان جوانان

در تاريخ ۱۵ آبان سال ۱۳۸۶، گزارشی توسط مجلس شورای اسلامی در خصوص اعتياد در ميان جوانان انتشار يافته است. در اين گزارش آمده است : " در حال حاضر ۶۵ درصد جمعيت معتادان کشور را افراد زير ۳۵ سال تشکيل می دهند. که از ميان اين عده ۳۰ درصدشان زيرسن ۲۰ سال هستند" (۱). در مورد آمار معتادان در ايران، اعداد و ارقام مختلفی ذکر می شود. لازم به تاکيد است که "آمار دو ميليون معتاد در ايران اولين بار در سال ۷۶ از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام شد و از آن زمان تاکنون گويا اين آمار ثابت باقی مانده است، بر اساس اين آمار يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر در ايران معتاد دائمی هستند و حدود ۸۰۰ هزار نفر نيز به صورت تفننی مواد مخدر مصرف می کنند که البته با توجه به اينکه در همه جای دنيا تعداد افرادی که به صورت تفريحی و تفننی مواد مخدر مصرف می کنند بيش از معتادان دائمی است اکثر کارشناسان به اين آمار به ديده ترديد نگاه می کنند. بر اساس اعلام مسئولان درمانی کشور در وزارت بهداشت و سازمان بهزيستی کشور، سالانه حدود ۸ درصد به تعداد معتادان و مصرف کنندگان مواد مخدر در کشور افزوده می شود. سيد مويد علويان، معاون سلامت وزارت بهداشت آمار معتادان را در ايران ۳ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر اعلام می کند و معتقد است بررسی های وزارت بهداشت نشان می دهد در ايران يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر معتاد دائمی و روزانه مواد مخدر هستند و بقيه اين گروه مصرف تفننی و گاه به گاه مواد مخدر دارند. اين آمار را دقيقاً محمد اسماعيل اکبری، معاون سابق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده بود، او نيزهمين تقسيم بندی را در مورد معتادان دائمی و تفننی داشت اما در همان زمان محسن وزيريان، مدير کل پيشگيری از سو مصرف مواد مخدر، آمار ۳ ميليون و ۷۰۰ هزار نفری معتادان را مربوط به سال ۸۰ اعلام کرد و گفت: مطمئناً اين آمار در زمان حاضر (ارديبهشت ۸۴) افزايش يافته است. اما درست در همان زمان، علی هاشمی، دبير کل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر و جانشين رئيس جمهوری وقت در اين ستاد، آمار معتادان در ايران را ۴ ميليون نفر اعلام کرد و گفت: ۵/۲ ميليون نفر از اين افراد، معتاد قطعی روزانه و ۵/۱ ميليون نفر آنها، مصرف کننده قطعی تفننی و گاهگاهی مواد مخدر در کشور هستند. دبير کل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر در آن زمان گفته بود که همه شاخصهای مربوط به مواد مخدر در اين سالها تغيير کرده است"(۲). با اين حال کارشناسان مستقل معتقدند که آمار واقعی بيشتر از اينهاست. ميثم آقاخانلو، روزنامه‌نگار و سردبير هفته‌نامه محلی کوير در خراسان شمالی، در مقاله خود با عنوان «مبارزه با مواد مخدر،عرصه ناکامی های متوالی در گذر سه دهه» می نويسد :"برخی از آمارهای نيمه‌رسمی که توسط نمايندگان مجلس شورای اسلامی يا کارشناسان مشهور ارايه شده، تاکيد می‌کند ايران تقريباً ۴ ميليون معتاد دائمی و ۵/۲ ميليون معتاد تفننی دارد. اگر ضريب متوسط تعداد اعضای خانوار را ۴ فرض کنيم؛ ۵/۶ ميليون معتاد دائمی و تفننی بدان معناست که تقريباً ۲۶ ميليون ايرانی بطور روزانه با تحمل بسياری از مسائل، درگير معضل اعتياد و حاشيه های آن در ميان خانواده های خود هستند"(۳). مواردی چون طلاق، سرقت، قتل، فساد، فحشا، خودکشی، ابتلا به ايدز و بسياری از بيمارهای روانی و ... در ارتباط نزديک با پديده اعتياد دارد و از اين طريق صدمات غير قابل جبرانی به جامعه و نسل جوان کشور می زند.
تمام شواهد آماری بر اين واقعيت تاکيد دارد که وجود کشور افغانستان در همسايگی ايران باعث تبديل کشور به معبر ترانزيتی برای قاچاق مواد مخدر شده است. بر اساس نتايج يک تحقيق در سال ۲۰۰۶، "ميزان توليد ترياک افغانستان ۶۱۰۰ تن بود، در سال ۲۰۰۷ ميلادی، توليد ترياک به ۸۲۰۰ تن افزايش يافت و در سال ۲۰۰۸ نيز توافق شده است که اعلام شود توليد ترياک افغانستان به ۷ هزار تن کاهش می‌يابد. نتايج اين تحقيق نشان می دهد که در سال ۲۰۰۶ ميلادی ۱۰۵۷ تن از مواد مخدر و ترياک توليد افغانستان وارد بازار مصرف ايران شده است و ۱۲۰۰ تن از اين مواد نيز از ايران به عنوان نزديک ترين راه به کشورهای بالکان، ترانزيت شده است"(۴). در ضمن "سالانه ۱۲۰ تن از اين مواد توسط ارگان های مختلف مبارزه با مواد مخدر کشف و ضبط می شود"(۵). افزايش سالانه کشفيات مواد مخدر در کشور نشان می‌دهد که بايد به همين نسبت مصرف و ترانزيت مواد مخدر از ايران نيز افزايش يافته باشد. "از نظر آماری هم گرچه آمارهای مختلفی از تعداد معتادان کشور توسط مسئولين دولتی و ارگان های مختلف اعلام شده و ما در اين خصوص از ۷۰۰ هزار نفر تا ۳ يا ۴ ميليون نفر هم آ‌مار داشته ايم اما اگر آمار رسمی ۲ ميليون نفر را بپذيريم که يک ميليون و ۲۰۰هزار نفر آن دائمی و ۸۰۰ هزار نفر آن تفننی است با در نظر گرفتن مصرف ۵/۱ گرم ترياک روزانه برای معتادان دائمی و ۳ گرم در هفته برای تفننی ها ميزان مصرف ترياک در ايران حدود همان هزار تن در سال است که ۳/۱۷ درصد ترياک توليد شده در افغانستان است"(۶).
در گذشته استعمال مواد مخدر تنها مختص به افراد بالای ۵۰ سال بود. طی دو دهه گذشته سن اعتياد به ۲۰ سالگی و امروز سن گرايش به مواد مخدر و استعمال آن به دوره نوجوانی رسيده است. خبرگزاری «برنا»، ارگان رسمی سازمان ملی جوانان، اعلام کرد: "جديدترين آمار ارايه شده از ميزان معتادان کشور حاکی از کاهش چشمگير سن اعتياد در کشور از ۱۷ سال به ۱۳ سال است"(۷). در همين گزارش آمده است که : "بيش از يک ميليون نفر از معتادان کشور زير ۱۹ سال هستند و هر سه دقيقه يک نفر از افراد جامعه (بويژه از ميان جوانان و نوجوانان) و بيش از ۳۰۰ نوجوان، بطور روزانه به مواد مخدر معتاد می شوند"(۸). موسی الرضا ثروتی، يکی از نمايندگان مجلس نيز به روزنامه همشهری گفته است:" بر اساس آماری که ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده است، بيش از ۲۵ درصد معتادان، اعتياد را از دوران مدرسه شروع کرده اند"(۹). بنا به تحقيقات ستاد مبارزه با مواد مخدر، بيش از ۲۰ درصد دانشجويان و ۳/۱۳ درصد دانش آموزان کشور به علت شرايط نامناسب خانواده، مدرسه، جامعه و داشتن دوستان ناباب و نداشتن انگيزه زيستن در معرض اعتياد قرار دارند. آمار قريانيان مواد مخدر در ايران بسيار تکان دهنده است. بر طبق آمار انتشار يافته درهر دو ساعت يک نفر و هر روز ۱۲ نفر بر اثر اعتياد در ايران می ميرند. در سال ۸۴ دقيقاً ۴۳۲۰ نفر بر اثر سو مصرف مواد مخدر جان خود را از دست دادند.
همه شواهد فوق نشانگر اين است که جوانان و نوجوانان بيش از هر قشر ديگری بطور بالقوه در معرض اعتياد به مواد مخدر قرار دارند. شرايط جغرافيائی و جمعيت جوان و ناتوانی حکومت اسلامی در حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی باعث افزايش اين معضل اجتماعی در جامعه و بويژه در ميان نسل جوان کشور شده است.
جوانی دوره ای کاملاً پر هيجان و سرشار از تجربيات جديد و پيش بينی نشده است. در اين دوره جوان با سوالات اساسی و جدی مواجه می شود که در صورت عدم يافتن پاسخ های روشن، قابل فهم و قانع کننده و نيز نبودن فضای مناسب برای طرح اين سوالات، می تواند زمينه ساز مشکلات اساسی برای او شود. بسياری از افراد در دوران جوانی اهل ريسک و خطر و آزمايش هستند. در واقع انرژی جوان برای ممکن کردن ناممکن هاست. نسل جوان و نوجوان کشور می تواند همواره در معرض اعتياد و گرايش به مصرف مواد مخدر باشد. بسياری از تحقيقات انجام شده نشان می دهند، افرادی که به انواع مختلف مواد مخدر اعتياد پيدا کرده اند اغلب اولين تجربه خودشان را به صورت تفريحی و در دوران نوجوانی کسب کرده اند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تکرار و زياد شدن ميزان مصرف، معتاد شده اند. اعتياد به مواد مخدر يکی از شناخته ترين آسيب های اجتماعی در جامعه است. کاهش سن اعتياد و فراگير شدن آن و نيز اعتياد در ميان کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان( دختران جوان) نشان دهنده افزايش خشونت اجتماعی در کشورمان است.
رشد بی رويه اعتياد در ميان ميليون ها نفر از اقشار مختلف جامعه باعث ايجاد يک بحران اجتماعی در جامعه شده است. عوامل موثر در اعتياد رابطه ای مستقيم و تنگاتنگی با فقر، بيکاری، تبعيض و نابرابری اجتماعی دارد. به علاوه عوامل بيشماری همچون نبود امکانات تربيتی، فقدان اميد به آينده، فرار از مشکلات و مسائل زندگی روزمره، افسردگی، گسيختگی خانواده ها، کاهش فضای خلاقيت در زندگی اجتماعی، فقدان و يا کمبود امنيت اجتماعی، گسترش يافتن شکاف نسل ها و وابستگی اقتصادی جوانان به خانواده ها و غيره از ديگر عوامل گرايش جوانان و نوجوانان به اعتياد محسوب می شود.
در ايران علاوه بر دسترسی آسان و ارزان به مواد مخدر، کمبودات آموزشی و فرهنگی و نبود امکانات لازم برای پر کردن اوقات بيکاری و فراغت نيز از ديگرعوامل مهم گرايش به مصرف مواد مخدر در ميان نسل جوان کشور است. تمام آمارهای رسمی و غير رسمی در ايران حاکی از اين است که مصرف مواد مخدر در ميان نسل جوان کشور رو به افزايش است. از آنجايی که دولت جمهوری اسلامی کليه ابزارهای حل اين مصائب اجتماعی را در اختيار دارد، بی شک نقش دولت در پيشگيری، کاهش و يا افزايش اعتياد بسيار تعيين کننده است.
در طول سه دهه گذشته مسئولين و ارگان های مختلف جمهوری اسلامی ايران سياست ها و روش های متفاوتی را در برخورد با اين معضل اجتماعی تجربه کرده اند. ميثم آقاخانلو، روزنامه‌نگار و سردبير هفته‌نامه محلی کوير در خراسان شمالی بر اين نظر است که "در بين سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۷، فرد معتاد را بيشتر به عنوان فردی بزهکار شناخته می شد. ارگان های انتظامی و گشت های "والعاديات"، افراد مظنون به اعتياد را دستگير و روانه زندان می کردند و گروه گروه قاچاقچيان مواد مخدر را در نواحی مختلف کشور اعدام می کردند. برخورد قهری و خشونت آميز سياست عملی حکومت برای حل قضيه مواد مخدر در اين مقطع زمانی بوده است. تجربه دو دهه جمهوری اسلامی گويای اين واقعيت است که توسل به قهر، زور، زندان، جريمه، مجازات و فشارهای ديگر، راه حل درمان اعتياد نبوده و قادر نيست تا يک بيمار معتاد را سالم نموده و به اجتماع باز گرداند"(۱۰). آمار و ارقام در اين عرصه بسيار گوياست؛ "در سال ۱۳۶۶ افرادی که در ارتباط با مواد مخدر دستگير شده اند به ۷۸ هزار نفر بالغ می شدند. اما در سال ۸۳-۸۴، در حدود ۴۳۱ هزار و ۴۳۰ نفر در اين ارتباط دستگير و روانه زندان شدند"(۱۱). تمامی اين آمارها نشان از اين دارد که روزانه صدها جوان را دستگير و ترک اعتياد می دهند و ده ها نفر از قاچاقچيان مواد مخدر را اعدام می کنند اما باز می بينيم که دوباره صدها و هزاران جوان ديگر به دام اعتياد می افتند. در دوره گفته شده حتی با کانون های باز پروری، درمانگاه های ترک اعتياد، زندان، بودجه های هنگفت و با تمام زمان و تلاشی که در اين عرصه انجام گرفت باز نتوانستند به دليل نوع نگرش حاکم در حکومت، امکان ريشه کن ساختن و يا کاهش اين بيماری را فراهم سازند. تجربه آموزی و گذشت دو دهه و پر شدن زندان ها از معتادين و افزايش شديد اين معضل، باعث شد که جمهوری اسلامی اجباراً نسبتاً تغييراتی را در سياست ها و رويه های خود بوجود آورد. از سال ۷۸ با آمدن اصلاح طلبان به قدرت يک بازنگری اساسی در برخورد با امر اعتياد و معتاد صورت گرفت. از اين پس معتاد را نه يک "مجرم" بلکه يک "بيمار" محسوب کردند. فعاليت ها و تبليغات حرفه ای و اميد بخش جايگزين تبليغات مذهبی و آمرانه شد و مجازات زندان از احکام معتادين عادی حذف شد. موضوع اعتياد و بحث پيرامون آن از حالت تابو در جامعه و حکومت بيرون آمد. مسئولين دولتی و حکومتی پذيرفتند که اين معضل بيش از هر چيزی يک بحران اجتماعی و متاثر از شاخص هايی چون بيکاری و فقر است. از اواخر سال ۷۸، همکاری با سازمان های غير دولتی و نهادهای مدنی در امر مبارزه با اعتياد را جايگزين احکام شديد قضايی کردند. از دوران آغاز دهه سوم بتدريج نگرش و برخورد خانواده ها و يا کلاً مردم در برخورد با متعادين تغييرات اساسی کرد. به علاوه در اين دوره جامعه با بحرانی جديدتر به نام " تغيير الگوی مصرف مواد مخدر" روبرو شد. در حدود بيش از سه سال است که تا حدودی مصرف مواد مخدر سنتی نظير ترياک، حشيش و هروئين و گرس در ميان نوجوانان و جوانان جايشان را به يکسری مواد صنعتی و شيميايی نظير شيشه، کراک، اکستازی، آکا و قرص های روانگردان، کريستيال، آيس، اسپيد، لاو، صليب، شابو و نيز يکسری مواد خوشبو کننده دهان مانند راجا، تايتانيک، پان پراک، ناس خارجی، پان پاکستان و ... داده است. اين مواد خوشبو کننده دهان که ظاهراً شادی آور نيز هستند، می توانند سر آغازی برای شروع مصرف مواد پر خطر و نيز تشديد اعتياد ميان افراد جوان و نوجوان شوند. موارد فوق حاکی از اين است که افزايش تغيير الگوی مصرف مواد مخدر در ميان نسل جوان کشور رو به گسترش است. زيرا مواد فوق را به دليل امکان حمل و نقل آن می توان براحتی تهيه کرد.
برخی از مسئولين دولت احمدی نژاد چاره را در بازگشت به دو دهه اول انقلاب می دانند و روش های آن دوران را در دستور کار خود قرار داده اند. در حال حاضر اعدام قاچاقچيان مواد مخدر، مجازات شديد توزيع کنندگان مواد مخدر، کاهش چشمگير ميزان بودجه «پيشگيری از اعتياد» ("در سال ۱۳۸۱، برابر با ۹/۷ ميليارد تومان، در سال ۸۳، به ۲۰ ميليارد تومان، در سال ۸۴ به ۲/۱۳ ميليارد تومان، در سال ۸۵ به ۹ ميليارد تومان بود که در سال ۸۶ به ۶/۲ ميليارد تومان رسيد")(۱۲). به يک عبارت بازگشت به دوران اعمال قهر و زور را برای حل اين معضل تداعی می کند. بسياری از کارشناسان و متخصصين معضل اعتياد در ايران بر اين اعتقادند که کاهش بودجه باعث تضعيف مبارزه و کنترل اعتياد در جامعه برای فعاليت های پيشگيرانه می شود و اين سياست بويژه برای نسل جوان جامعه بسيار زيان بخش تمام خواهد شد. در ضمن آنها بر اين باورند که اعتياد در ايران را هنگامی می توان مهار کرد که جامعه با کاهش بيکاری، افزايش تفريحات، پر کردن اوقاعات فراغت، افزايش حوزه آزادی های اجتماعی، پيشگيری از استفاده از هر نوع مصرف مواد مخدر حتی به صورت تفريحی و ... مواجه شود. تنها از اين طريق است که می توان اميدوار شد که ميزان گرايش نسل جوان به مصرف انواع مواد مخدر کاهش يابد.

پايان بخش هفتم
ادامه دارد

علی صمد
alisamadpouri@yahoo.fr

1- http://www.fcnn.tv/start/index.php?option=com_content&task=view&id=5273&Itemid=71
2- http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=5249
3- http://www.mianeh.net/fa/articles/?aid=105
4- http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=67445
5- http://www.edalatkhahi.ir/002430.shtml
6- http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=67445
7- http://www.azadi-b.com/J/2008/09/post_631.html
8- http://www.radiofarda.com/Article/2008/09/02/f4_Iran_teenager_addicts.html
9- http://www.radiofarda.com/Article/2008/09/02/f4_Iran_teenager_addicts.html
10- http://www.mianeh.net/fa/articles/?aid=105
11- http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=5249
12- http://www.fcnn.tv/start/index.php?option=com_content&task=view&id=5273&Itemid=71


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016