گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
28 مهر» بازگشت به آینده! احمد وحدتخواه14 مهر» قوز بالا قوز! احمد وحدتخواه 1 مهر» پيغمبران ما! احمد وحدتخواه 23 شهریور» جنتی آمريکايی! احمد وحدتخواه 16 شهریور» سیاره میمون ها! احمد وحدتخواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! علوف حيوانی به جای علوم انسانی! احمد وحدتخواهگرايش ملت ايران و بهويژه نخبگان آن در پيش از انقلاب اسلامی به غربگرايی بر خلاف تبليغات واماندگان سياسی و ادبی که زمينهساز حاکميت استبداد مذهبی در ميهن ما شدند، نه از روی خودباختگی در مقابل تمدن و دانش غرب، بلکه عملگرايی آنها در فراگرفتن علوم جديد و انتقال و کاربرد آن در ساختن ايرانی نوين بوده است
آدميرال هيراشيو نلسون تاج سرسبد امپراتوری بريتانيا درعصر فتوحات استعماری از راه دريانوردی و جنگهای قرن نوزدهم با ارتش ناپلئونی، با همه ابهت خود در سن ۴۷ سالگی و در اثر زخم گلوله ای به گردی يک نخود که به شانه او اصابت کرده بود دار فانی را وداع گفت. ۲۵۰۰ سال تاريخ مدون ميهن ما و در پی آن يک قرن تلاش خونين، پر رنج و فراز و نشيب ملت ما در يکصد سال اخير برای همگام شدن با جهان پيشرفته و آزاد در اثر زخم گلوله ای حتی بسيار کوچکتر به مرگی تهديد شده اند که شليک کننده آن ميخواهد از ايران و ايرانی جز در کتب تاريخی نامی باقی نگذارد. مرحوم محمد علی فروغی در مقدمه اثر ماندگار خود «سير حکمت در اروپا» به درستی می نويسد با اينکه هيچگاه به درستی روشن نخواهد شد که تمدن و دانش بشری از کدام نقطه زمين آغاز شده است، اما تمدنی که امروز به دستياری اروپائيان و غرب در جهان برتری پيدا کرده و بانی و باعث انقلابات صنعتی و پيشرفت های عظيم در علوم انسانی گشته است از يونان باستان ريشه گرفته است که خود مبانی و اصول حکمت و فلسفه و دانش را از مصريان و ايرانيان دريافت کرده اند. روشن است که اين تمدن باستان در طی سده های گذشته به هزار علت از مشرق زمين رخت بربست و هيچ ملتی در جهان نوينی که هر روز آن به فاصله سالی از روز گذشته خود در مقياس تحولات اجتماعی فاصله علمی و پيشرفت تکنولوژيکی می گيرد نمی تواند با رجوع با آن دوران باستان برای امروز و فردای خود برنامه ريزی کند. گرايش ملت ايران و به ويژه نخبگان آن در پيش از انقلاب اسلامی به غربگرايی بر خلاف تبليغات واماندگان سياسی و ادبی که زمينه ساز حاکميت استبداد مذهبی در ميهن ما شدند، نه از روی خودباختگی در مقابل تمدن و دانش غرب، بلکه عملگرايی آنها در فراگرفتن علوم جديد و انتقال و کاربرد آن در ساختن ايرانی نوين بوده است. علوم انسانی که روزگاری در يونان باستان در بحث های فلسفی پيرامون حوادث تاريخی و به قول سقراط «يافتن حقيقت و اسباب و علل جريان امور عالم و موجودات» خلاصه می شد با رشد درک بشر از محيط زندگی خود و يافتن معنايی برای نقش انسان در عالم هستی به مهم ترين زمينه های کسب دانش و پيشرفت آدمی برای گذر از عصر توحش به تمدن اجتماعی او تبديل گشته است. در اين رهگذر فلاسفه و دانشمندان ايرانی و مسلمان در عهد تمدن درخشان اسلامی مهمترين و ارزشمندترين آثار علمی و ادبی خود را تقديم جامعه بشری کرده اند و باطلوع عصر روشنگری در اروپا و سپس انقلابات فلسفی و سياسی و صنعتی اين قاره و اکتشافات علمی و پزشکی دو قرن گذشته علوم انسانی مرزهای جغرافيايی در جهان را درنورديده و به يک کلام همه ابعاد انديشه و شخصيت انسان معاصر را در بر می گيرد. به طوری که امروز مطالعه علوم انسانی در دانشگاههای معتبر جهانی موضوعات گوناگونی از علوم ارتباطات و جامعه شناسی تا حقوق بشر و قوانين شهروندی و ديپلماسی بين المللی را شامل می شود. بی جهت نيست که کامران دانشجو وزير علوم در مصاحبه اخير خود در توضيح علت حذف اين موارد درسی از رشته های علوم انسانی و جامعه شناسی گفته است هدف واقعی دانشگاه های کشور «بايد تربيت انسان های ولايتمدار باشد». کدام رشته مطالعاتی در جهان معاصر را می توان سراغ گرفت که يک انسان فرهيخته و آگاه قرن بيست ويکم را در يک دانشگاه «ولايتمدار» و سينه چاک استبداد ولی فقيه کند، مگر آنکه در مغز او به جای علوم، علوف ( يونجه و کاه) بچپانند؟ ********** بيگانه با شاهنامه! مدرسه ايرانی رستم در لندن امسال سی امين سالگرد تاسيس خود را در حالی جشن می گيرد که از سوی وزارت آموزش و پرورش انگلستان به خاطر تلاش مستمر و حرفه ای برای حفظ وگسترش زبان فارسی به جامعه ايرانيان مقيم اين کشور و دانشجويان خارجی به دريافت نشان عالی تربيتی مفتخر شده است. هر شنبه بيش از ۵۰۰ کودک و نوجوان ايرانی مقيم لندن و حومه آن در ساختمان کالجی که از سوی وزارت آموزش و پرورش انگليس در اختيار اين مدرسه قرار گرفته است برای يادگيری زبان فارسی و آشنايی با تاريخ فرهنگ و ادب ايرانی به کلاسهای درسی آموزگارانی متعهد و عموما جوان وارد می شوند و در ديار غربت با خوشه هايی از خرمن کلام و انديشه سخنوران و ادبيان و مشاهير تاريخی ما آشنا می شوند و درس ميهن دوستی می آموزند. در اين ميان نام فردوسی و شاهنامه او با گذشت هزار سال از تاريخ سرودن آن همچنان نقطه اتصال زبانی و همبستگی ملی ما با هر مرام و مذهب و نژاد در ميان اين کودکان و همه ايرانيان باقی مانده است. با اين همه، شوربختانه در همين ديار غربت نيز پيدا می شوند امثال هم ميهنی با نام مستعار «ف. آزاد» که هفته جاری در سايت «اخبار روز» که از قضا غم ايران و ايرانی نيز دارد با وارد شدن در گود بحث های اخير پيرامون نامه نگاريهای روشنفکران ما به هابرماس مدعی شده است «ذهن باستانگرای ايرانی هنوز پس از يک هزاره پايبند ماليخوليای اساسا مجعول ايران باستان رجزهای فردوسی است»! ديدگاه هايی چنين بی پايه و مغرضانه در مورد شناسنامه ما ايرانيان و سراينده جاودان آن در روزگاری که ميهن ما از هر سو در محاصره دشمنان خارجی و داخلی قرار گرفته است هر چند که در غالب الفاظ روشنفکری بيان می شوند اما جز نکوهش از سوی ملت ايران برای گوينده آن حاصلی نخواهد داشت. Copyright: gooya.com 2016
|