پنجشنبه 15 اردیبهشت 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مهدی بيا! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
انسان عصر ايدئولوژی در جست‌وجوی خوشبختی و بقا "دشمنی" بزرگ‌تر از هم‌نوع خويش نيافته است و از نازيسم آلمانی و کمونيسم روسی گرفته تا فاندامانتاليسم اسلامی همه و همه در اين نسل‌کشی‌ها شريک و هم‌راه هستند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


احمد وحدت‌خواه - ويژه خبرنامه گويا

دالايی لاما رهبر سرشناس و معنوی بوداييان تبت در پاسخ به اين پرسش که از ديدگاه او بزرگترين چالش بر سر راه انسان معاصر چه می باشد گفته است: انسان!

نگاهی به مجموعه اخبار و تحولات و رويدادهای جامعه بشری تنها در يک هفته گذشته آدمی را از درستی و عمق اين پاسخ هوشمندانه آگاه می سازد.

هفته ای که در آغاز آن دو ميليارد انسان از طريق ماهواره با تماشای يک عروسی سلطنتی ساعتی در روياهای شيرينشان خود را در نقش شاهزادگان و عاشقان افسانه ها ديدند و بحث و گفتگو بر سر لباس عروس خانم چند روزی بر اخبار مصائب بشری پيشی گرفته بود.

و در پايان هفته، رئيس جمهوری متمدن ترين و بزرگترين دموکراسی جهان در کنار اعضای کابينه خود و از طريق همان ماهواره به تماشای زنده و لحظه به لحظه تيرباران انتقامجويانه فردی می نشيند که ده سال پيش از آن به نام خدا در توفانی از آتش خشم و نفرت ۴۰۰۰ همنوع خود را درجا خاکستر کرد.

و در ميهن ما آخوندی حکم می کند که کلام همپالگی او کلام پروردگار است و از اين پس آوردن نام ايران خيانت است و مستوجب عذاب آخرت!

اين ها تنها گوشه هايی از بلبشوی جهان امروزی و فطرت های نيک و بد «اشرف مخلوقات» آن است که به قول کارگردان مستندی تازه کشف شده از فيلم فرود انسان بر کره ماه «سوار بر سفينه ای به نام زمين در اعماق لايتناهی فضا با شتابی خارق العاده به سوی نيستی اجتناب ناپذير می رود».

و چه جای شگفتی اگر در اين بحبوحه تباهی جان و سرگردانی روان آدمی، قومی در آرزوی آمدن ناجی موعود نباشند؟

چرا و چگونه در عصری که تحولات و اکتشافات عظيم بشری در زمينه های علمی و صنعتی و فضايی در تنها يک صد سال گذشته از ميزان روند پيشرفت و تکامل انسان در طول ۱۰ هزار سال پيش از آن هم فراتر بوده است ما هنوز در آرزوهای خام و اوهام به سر می بريم و اسامه بن لادن ها و مصباح يزدی ها در ميان ما يافت می شوند و با نقب به گور تاريخ می خواهند برای ما و آيندگان ما سرنوشت تعيين کنند؟

پاسخ، در نکته دالايی لاما نهفته است. انسان عصر ايدئولوژی در جستجوی خوشبختی و بقا «دشمنی» بزرگتر از همنوع خويش نيافته است. مکاتبی که تلاش خود را بر مهندسی و «انسان سازی» مورد نظر خود قرار داده بودند در مواجهه با شکست فرضيه های اجتماعی خود سرانجام به «انسان سوزی» روی آورده اند و از نازيسم آلمانی و کمونيسم روسی گرفته تا فاندامانتاليسم اسلامی ملا عمرها و خامنه ای ها همه و همه در اين نسل کشی ها شريک و همراه هستند.

با اين حال جهان بشری بدون وجود انديشه و مکاتب فلسفی و سياسی نيز امکان حيات و ادامه آن را ندارد و اين بار با ورشکستگی اخلاقی نظام های ايدئولوژيکی و ناسازگار با روند جهانی شدن، بار ديگر زمينه برای ظهور شارلاتانهای مذهبی آماده شده است.

در اين ميان دعوای بين عمله های دربار فقيه با رمالان دولتی بر سر آمدن يا نيامدن و دادن تاريخ برای ظهور ناجی دروغينشان اوج اين عقبگردهای نکبت بار تاريخ انسانی است که شوربختانه نظام دينی حاکم بر ميهن ما امروز رهبری آن را در جهان معاصر به عهده گرفته است.

غافل از آنکه اگر قرار است اين ناجی به عمر سياه و شوم نظام عقيدتی و ضد انسانی آنها پايان دهد، ما بيشتر و پيشتر از آنها در انتظار او نشسته ايم!

***

صفر منهای صفر!

اختراع رقم صفر را به رياضی دانان قرن سوم ميلادی در هند نسبت داده اند. با اين حال در قرن دهم رياضی دان و دانشمند برجسته هم ميهن ما محمد خوارزمی برای نخستين بار استفاده از اين رقم در محاسبات نجومی و جبر و هندسه را به شکل کامل و امروزی آن فرموله کرد.

صفر در زبان عربی پيش از اين تاريخ به معنای هيچ و پوچ به کار می رفت زيرا در تمدن يونان باستان عدد صفر وجود نداشت و به جای آن يک جای خالی در ميان ساير ارقام می گذاشتند.

داستان تصميم پا در هوای دولت ايران برای برداشتن تا چهار صفر از ارقام روی اسکناس های رايج کشور اين روزها حکايت يکی ديگر از مصائبی است که آفرينندگان آن حتی سواد توضيح و يا علت به کار گيری آن را هم ندارند و برای نابودی ته مانده سرمايه های ملی ما شير يا خط می اندازند.

طرح برداشتن يک صفر، يا صفرها، از انتهای رقم روی اسکناسها نه ارزش آن را بالا و پايين می برد و نه قدرت مالی صاحبان اين اسکناسها را کم و زياد می کند. در بعضی از کشورهای آفريقايی قيمت يک بسته آدامس ممکن است چند ميليون واحد پول آن کشور باشد و يکشب اقامت در يک مسافرخانه دو ستاره چند ميليارد برای توريست اروپايی تمام شود.

حذف صفر در اين موارد تنها يک تاثير روانی در ذهن مردمی دارد که از بار سنگين و طاقت فرسای حمل يک چمدان اسکناس در پشت ماشين خود برای خريدهای روزانه شان خلاص می شوند و با چند اسکناس بدون صفر در جيب بغلشان، ، تازه اگر آن را داشته باشند، صبح را به شب می رسانند.

در ممالکی مانند ايران که افزايش قيمت ارزاق عمومی و خدمات همگانی در يد کامل دلالان و دزدهای سرگردنه بازارهای کشور می باشد تورم بخشی جداناپذير از اقتصاد ملی است و معنای واقعی تورم يعنی بالا رفتن هزينه ها در مقابل پايين رفتن قدرت خريد مردم. در چنين شرايطی ارزش پول ملی هر روز بيش از ديروز سقوط کرده و برای خريد کالايی که فرضا تا هفته پيش ۳۰ هزار تومان بود امروز بايد ۵۰ هزار تومان پرداخت.

در يک اقتصاد سالم که تورم در آن مهار شدنی است اتفاقا به تعداد صفرهای اسکناس ها رايج آن کشور اضافه هم می شود، زيرا ارزش پول با افزايش قدرت خريد همگانی همسويی دارد.

در کشوری که ۹۵ درصد درآمد دولت و مردم آن از اقتصاد تک محصولی نفت تامين می شود و ميلياردها دلار از اين درآمد به يغما می رود و منابع و صنايع توليد اين سرمايه در محاصره تحريمها و مديران نالايق قرار گرفته است برداشتن يک صفر از روس اسکناسی که ارزش خود آن به حد صفر رسيده است چه دردی را دوا می کند؟

avahdatkhah@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016