سه شنبه 28 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شمشير اسکندر در قبضه رهبر! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
روزی که آقای خامنه‌ای تخت جمشيد ويران‌شده توسط ارتش اسکندر مقدونی را "نماد ظلم پادشاهان عليه بردگان و موجب شرمندگی ملت ايران" خواند بايد انتظار می‌رفت که مريدان بی‌فرهنگ و ضدملی او فردا روزی مجسمه‌ی سرداری را که تا پای جان خود و خانواده و تمامی لشگرش در دشت‌های لرستان از آب و خاک و شرافت مردم ميهن‌مان در مقابل هجوم دشمن ايستادند را با کينه اسکندری خود از ميدان شهر بر خواهند داشت

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


احمد وحدت‌خواه - ويژه خبرنامه گويا


در همان روزی که جرثقيل های حکومتی به دستور فرمانده سپاه فتح در کهکيلويه مجسمه آريو برزن سردار ايرانی را به بهانه نشانه رفتن دم اسب او به سوی نام شهيدان جنگ از ميدانی در ياسوج از جا می کندند، در ميدانی در شهر اسکوپيه در جمهوری مقدونيه مجسمه ای عظيم از اسکندر مقدونی در ميان جشن و سرور مقامات حکومتی و شهروندان نصب گرديد.

روزنامه نيويورک تايمز در مقاله ای پيرامون ساخت و نصب مجسمه اسکندر در اين شهر می نويسد: «مجسمه برنزی الکساندر به طول نزديک به ۱۵ متر و در وزن ۲۷ تنی، بيش از بزرگداشت يک قهرمان ملی از سوی مردم مقدونيه و ستايش از جهانگشايی های او در عهد باستان، نمايش زنده بودن يک ملت کوچک و تازه تاسيس در ميان کشورهای بزرگ اروپا و يادآوری نقش اسکندر در نحوه زندگی و فرهنگ مردم آنها است».

واسيلی نئوفوتيوس استاد رشته انسان شناسی در دانشگاه ايالتی نيويورک به روزنامه مزبور گفته است «مردم مقدونيه با نصب اين مجسمه ۱۳ ميليون دلاری می خواهند به جهان غرب بگويند که فراموش نکنند که که کشور آنها سنگ بنای تمدن غرب بوده است».

مقدونيه (ماسودونيا) با جمعيتی کمتر از دو ميليون نفر در جهان پس از سقوط کمونيسم از فقيرترين و عقب مانده ترين کشورهای اروپای شرقی است و در طول ۲۰ سال گذشته به علت اينکه بزرگترين استان يونان نيز از ديرباز و منظر تاريخی به همين نام شناخته می شده است هنوز حتی هويت اسمی و رسمی خود را هم در ميان ساير ملل بدست نياورده است.

با همه اين احوال، صرفنظر از نگاه ما ايرانيان به اسکندر و مظالم او در حق پيشينيان و سرزمين ما، در جهان آشفته امروز کشوری هرچند کوچک که نتواند قهرمانان ملی و تاريخ گذشته خود را ارج و از آن چون ميراثی گرانبها پاسداری کند محکوم به تکه پاره شدن و سرانجام فنا است.

اين روند جديد در سياست های بين المللی و رقابت ميان کشوری را امروز با نام «سياست هويتی» می شناسند.

در دوران تسلط «سياست هويتی» بر روابط بين المللی، کشورها تصويری تاريخی اما سازگار با جهان مدرن و قوانين حاکم بر آن از خود در اذهان عمومی بوجود می آورند و در معاملات روزمره سياسی و اقتصادی و فرهنگی با ديگران آن را مبنای پيشبرد منافع ملی و حفظ استقلال خود قرار می دهند.

تونی بلر نخست وزير پيشين بريتانيا در نخستين سخنرانی خود پس از پيروزی در انتخابات سال ۱۹۹۷ با اشاره به اين روش نوين حکومتمداری در آن زمان گفته بود «اين مهم نيست که ما به مدت يک و نيم قرن بر يک چهارم کره خاکی امپراتوری خود را گسترده بوديم. مهم اين است که ما امروز با استفاده از دستاوردهای علمی و صنعتی و پزشکی آن دوران بتوانيم هنوز در صحنه بين المللی از بازيگران موثر باقی بمانيم».

همزمان با بلر، و در آستانه انقلاب اينترنتی، بيل کلينتون نيز در آمريکا به رياست جمهوری رسيده بود و سياست خارجی خود را «سوار شدن بر امواج الکترونيکی برای حضور در چهارگوشه دنيا، به مانند سوار شدن بر امواج درياها در عصر امپراتوری بريتانيا» معرفی کرده بود.

در دوران ملت سازی سلسله پهلوی ها اين «سياست هويتی» با توجه ويژه دست اندرکاران آن دوران به تاريخ باستانی ايران و همزمان زايش کشوری نوين در پناه استفاده از منابع طبيعی و سازماندهی انسانی، ميهن ما در صحنه بين المللی از اعتباری شايسته برخوردار شده بود و منافع ملی ما را از دست اندازی های همسايگان طمعکار تا اندازه بسياری محفوظ نگاه می داشت.

تا جاييکه حتی مخالفان محمدرضا شاه نيز در ضمن نکوهش او منکر اين واقعيت نمی شدند که پيروی از «سياست هويتی» رژيم او در عرصه بين المللی ضامن بقای کشور و پيشرفت های اجتماعی شده بود.

جمهوری اسلامی از روز نخست پيدايش خود با تخريب آثار باستانی و دشمنی تاريخی با ملی گرايی مردم ما از يکسو و ناديده انگاشتن تمامی معاهدات بين المللی به بهانه «استکباری» بودن آنها عملا در نقطه مقابل اين سياست يا ديپلماسی واقع گرايانه عمل کرده و می کند.

توجه اين رژيم در روابط بين المللی يا در بدر دنبال پيدا کردن منفذی در روابط ميان قدرتهای جهانی برای امتياز دهی به آنها در پشتيبانی از خود است، و يا آنکه در ساير کشورها بيت المال ملت ايران را خرج سازمانها و مراکزی نمايد که برای دولت های حاکم خود جز آشوب و مزاحمت ايجاد نمی کنند.

روزی که آقای خامنه ای تخت جمشيد ويران شده توسط ارتش اسکندر مقدونی را «نماد ظلم پادشاهان عليه بردگان و موجب شرمندگی ملت ايران» خواند بايد انتظار می رفت که مريدان بی فرهنگ و ضد ملی او فردا روزی مجسمه سرداری را که تا پای جان خود و خانواده و تمامی لشکرش در دشت های لرستان و ميان کوه های بويراحمدی از آب و خاک و شرافت ميهنمان در مقابل هجوم دشمن ايستادند را با کينه اسکندری خود از ميدان شهر بر خواهند داشت.

اگر آن روز سپاهيان دربار اسکندر مقدونی تخت جمشيد را به آتش کشيدند تا ايران ما را به زير سلطه امپراتوری خود بکشانند، امروز فرماندهان گوش به فرمان دربار فقيه با از ميان برداشتن نمادهای ملی ما و در پی ماليخوليای «برپايی حکومت جهانی اسلام» هدفی جز تبديل «ای ايران» به «الايران» ندارند.

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016