گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 تیر» شمشير اسکندر در قبضه رهبر! احمد وحدتخواه14 تیر» انتهخوابآت! احمد وحدتخواه 9 تیر» سلسله عزامنشيان! احمد وحدتخواه 18 خرداد» پروين، فاطمه يا روزا؟ احمد وحدتخواه 15 اردیبهشت» مهدی بيا! احمد وحدتخواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کاش ما هويج میکاشتيم! احمد وحدتخواهگزافه نخواهد بود اگر بگوييم که در برابر هر قطره نفت سياهی که از زير خاک مقدس ميهن ما به يغما رفته است چندين قطره خون سرخ فرزندان آن نيز در پی کسب استقلال و آزادی ايران از مشروطه تا به امروز بر روی اين خاک ريخته شده استاحمد وحدتخواه ـ ويژه خبرنامه گويا در بحبوحه جنگ ارتشهای غربی با رژيم صدام حسين برای بيرون راندن لشگريان غارتگر او از خاک کويت، بر روی ديواری در يکی از خيابانهای مرکزی شهر لندن شعاری بدين مضمون نظر رهگذران را به خود جلب می کرد: «اگر در کويت بجای نفت هويج از خاک در می آوردند آمريکا و غرب هرگز ککشان هم نمی گزيد تا آن را از چنگال صدام رها کنند». نفت را عامل بزرگترين تغييرات اقتصادی، سياسی، و تکنولوژيکی تاريخ بشر خوانده اند. دانشمندان زمين شناسی معتقدند ماده نفت ماحصل بيش از چهارصد ميليون سال تخمير و تکامل شيميايی از آميزش اجساد جانوران عظيم الجثه زمينی و دريايی و گياهان در اعماق اقيانوسها می باشد. در کتاب تاريخ کشف و استفاده از اين ماده سحرآميز آمده است که در دوران پادشاهان عصر بابل در ۶ هزار سال پيش چشمه های خودجوش نفت از اعماق زمين به صورت جويبارهايی در سطح زمين روان بوده اند و مردم يا به خاطر بوی بد از کنار آن می گريخته اند و يا کاسه ای از آن را برای قيرپاشی روی سقف خانه های گلی خود بر می داشته اند. به گفته ماهنامه «عصر کيمياگری» واژه نفت از ريشه اوستايی «نپتا» به معنی ماده غليظ و مرطوب است که بعدها عربی آن به «نفتا» تبديل شده است. افروختن نفت بر سر گرز و پرتاب آن به سوی مهاجمان در دوران باستان ايران رواج داشته و سعدی «نفط اندازی» را يکی از مهارت های نظاميان عهد خود خوانده است. سرخ پوستان ايالات پنسيلوانيا در قرن ۱۶ ميلادی از نفت برای روشن کردن شعله های آتش در مراسم دينی خود استفاده می کرده اند و نخستين چاه تاريخ صنعت استخراج نفت نيز در همان ايالت با ظرفيت تنها ۱۵ بشکه در سال ۱۸۵۹ ميلادی آغاز به کار کرد. پايه صنعت نفت ايران نيز با امضای قرارداد يا بهتر گفته باشيم امتياز معروف «دارسی» در سال ۱۲۸۰ هجری خورشيدی ميان دربار مظفرالدين شاه و سوداگر معروف انگليسی ويليام ناکس دارسی ريخته شد و نام ميهن ما را به عنوان نخستين کشور سرمايه گزار در صنعت نفت در خاورميانه به ثبت رساند. و اين آغاز تاريخ جديد ميهن ما و بدون شک زيربنای سرنوشت اجتماعی يکايک همه ايرانيانی بوده است که از آن روز تا به امروز پا به عالم هستی گذاشته اند. ورود فاکتور نفت به تحولات جامعه ايرانی، به ويژه همزمانی آن با وقوع انقلاب مشروطه، پيچيدگيهای گذار ميهن ما از عصر فئوداليسم و پيوند آن با جهان مدرن را صد چندان کرد. به ويژه آنکه عليرغم وجود ثروتی عظيم در ذخاير نفتی ميهن ما، وابستگی عميق صنايع کشف، استخراج و فروش آن به استعمار انگليس مراکز قدرت و تصميم گيريهای سياسی کشور در ايران آن روز بدون تنظيم روابط خود با لندن اصولا وجود خارجی نداشتند. بی جهت نبود که دولت های انگليس در دوران بازسازی اقتصادی پس از جنگ اول جهانی نفت ايران را «خون در رگ اقتصاد بريتانيا و ضامن بقای امپراتوری خود» به حساب می آوردند. در دوران سلطنت رضاه شاه با فسخ يکجانبه امتياز دارسی از سوی دولت او به اين بهره وری ناعادلانه از منابع ثروت ملی ايرانيان خاتمه داده شد و در پی آن تشکيل شرکت نفت ايران و انگليس و حق و حقوق طرفين آن زمينه ساز اختلافات بعدی ميان نيروهای ملی به رهبری زنده ياد دکتر مصدق و شکل گيری نهضت ملی شدن نفت در دوران نخست وزيری او شد. ناصر امينی ديپلمات پيشين در سفارت ايران در زمان شاه فقيد در زندگينامه خود می نويسد در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت او و تعدادی از روزنامه نگاران جوان ايرانی به دعوت بخش مطبوعاتی وزارت خارجه انگليس برای يک دوره آموزشی چند هفته ای را ميهمان لندن بوده اند. در يکی از کلاسهای کارآموزی آنها يکی از ديپلمات های سرشناس انگليسی معلم آن روز بوده است و در پايان درس مخبر روزنامه باختر امروز به زبان انتقاد از ديپلمات انگليسی می پرسد به چه علت دولتهای مختلف کشور او دست از دخالت های سياسی خود در امور ايران بر نمی دارند و جواب می شنود: «اويل، اويل، اند اويل»! با سقوط حکومت ملی مصدق صنايع نفت ايران اين بار با انعقاد قرارداد موسوم به کنسرسيوم ميان ايران و شرکتهای چند مليتی اروپايی-آمريکايی مورد بهره برداريهای جديد قرار گرفت و با تشکيل سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) نقش ايران به عنوان يکی از اعضای پرقدرت آن فرصت ها و مخاطرات جديدی را نيز برای ميهن ما در صحنه بين المللی به همراه آورد. بحث و بررسی در مورد نقش کارتل های نفتی در سقوط سلسله پهلوی و حمايت ضمنی آنها از روی کار آمدن جمهوری اسلامی هيچگاه به خاطر اختلافات عميق سياسی و تاريخی ميان موافقان و مخالفان دو رژيم به شکل غيرمغرضانه و مستند در ميان روشنفکران ايرانی مطرح نشده است. و اين در حالی است که يکصد سال آزگار است که عنصر نفت سرنوشت و زندگی روزمره ما و ميهن ما را به گروگان خود گرفته است. آنچه مسلم است اگر در عصر پهلوی ها، با همه نقايص، درآمدهای هر بشکه ۶ دلار نفت با احساس مسئوليت حاکمان آن دوران و نيروهای کارشناس و ميهن دوست برای آبادی و پيشرفت و رفاه همگانی ملت ايران خرج می شد، رژيم ولايت فقيه با فروش هر بشکه تا ۱۵۰ دلار و درآمد نجومی ۶۰۰ ميليارد دلاری خود ثروت نسلهای آمده و نيامده ملت ما را در جيب دلالان اسلحه و سازمانهای ارتجاعی منطقه واريز کرده است. گزافه نخواهد بود اگر بگوييم که در برابر هر قطره نفت سياهی که از زير خاک مقدس ميهن ما به يغما رفته است چندين قطره خون سرخ فرزندان آن نيز در پی کسب استقلال و آزادی ايران از مشروطه تا به امروز بر روی اين خاک ريخته شده است. کاش ما در ايران به جای نفت هويج از دل اين خاک بيرون می کشيديم؟! Copyright: gooya.com 2016
|