آب و خاکی باقی نگذاشتهاند! احمد وحدتخواه
در حالی که امروز تضاد ميان مسلمانان و پيروان ساير اديان به مرزهای خطرناک نفرتهای قرون وسطايی رسيده است، رژيم با معرفی خود به عنوان "کعبهی آمال مسلمانان جهان" در واقع ايران را به عنوان يکی از اهداف اصلی جنگهای ويرانگر "ميان تمدنی" تبديل کرده است که سرانجامی جز نابودی ميهن ما نخواهد داشت
احمد وحدتخواه ـ ويژه خبرنامه گويا
آب
در روايات مذهبی انجيل آمده است باغ بهشتی که آدم و حوا در ميان درختان پر ميوه و جويباران زلال آن می زيسته و نطفه نوع بشر را در آنجا آفريده اند مکانی در «مشرق زمين» و در ميان سرزمين های مقدس خاورميانه امروزی بوده است.
ديويد روهل پژوهشگر تاريخ تمدنهای باستان نيمی از عمر خود را در پی يافتن تنها تکه خاکی در دايره سرزمين تمدنهای سومريان، ايلامی و بابل که کمترين شباهتی به اين «بهشت برين» داشته باشد به سر برده بود، تا آنکه...
در سال ۱۹۹۸ ميلادی در مقاله ای که در مجله تخصصی فعاليت های باستان شناسی بريتانيا از ديويد روهل منتشر شد، وی مدعی گرديد که اين «باغ بهشت» را همراه با همکار خود پيتر مارتين يافته است.
نشانی محل، به نقل از مقاله مزبور در مجله ساندی تايمز در تاريخ ۱۱ اکتبر ۱۹۹۸ چنين است:
پس از رانندگی مسافتی نزديک به ۷۰۰ مايل از شهر اهواز در جنوب غربی ايران ما به سلسله کوههای زاگرس در استان آذربايجان رسيديم.
از آنجا وارد دشت مياندوآب و دامنه های اين سلسه جبال شديم که ناگهان رو به منطقه ای باز می شود که، زبان از تفسير زيبايی و شکوه طبيعی آن باز می ماند...به يک کلام، بهشت روی زمين، همان باغهای مصفای ميوه و درختان سرسبز و گلهای رنگين و معطری که در اطراف درياچه ای که از آب زلال رودهای آرام مجاور آن تغذيه می شود تمامی مشخصات سرزمينی را دارد که خداوند بر روی اين کره خاکی نقاشی کرده است».
و درياچه مزبور؟
خاک
بر خلاف نقل قول اين هفته از ميرحسين موسوی که «آينده کشور روشن است»، سير تحولات جاری در منطقه، تهديدهای نوبت نوبتی سياستمداران اروپايی و آمريکايی و رفت و آمدها در پايتخت های عربی جز دلشوره نسبت به سرنوشت ميهن در اين روزهای حساس تاريخی باقی نمی گذارد.
ساده لوحانه خواهد بود اگر فکر کنيم حوادث جاری در خاورميانه و شاخ آفريقا در محدوده جابجايی چند ديکتاتور عرب و تقسيم منابع طبيعی کشورهای آنها در ميان قدرت های اقتصادی و نظامی حاکم بر جهان باقی می ماند و ايران ما از پيامدهای آن در امان خواهد بود. حقيقت اين است که از قضا ايران ما در قلب اين حوادث تاريخی جا دارد.
سرزمين ايران طی قرون متمادی دستخوش تهاجمات بيشمار همسايگان نزديک و ارتش امپراتوری های دور دست بوده است. تنوع قومی و فرهنگی امروز ملت ما به نوعی زاييده ورود و سپس اقامت هميشگی اقوام مهاجم در پهنای اين سرزمين و آميزش آنها با يکديگر می باشد و رمز ماندگاری ايران نيز در غالب بودن فرهنگ همزيستی و مسالمت جويی در ميان همه آنانی است که خود را ايرانی می شمارند.
تهاجمات تاريخی بر سرزمين مادری ما، فرای دست اندازيهای جغرافيايی و غارتگری، در مواردی اين فرهنگ همزيستی و يا بهتر گفته باشيم خميرمايه پيوند باستانی ما ايرانيان را هدف نابودی خود قرار داده است، پيوندی که نسل های پی در پی به همت وجود آن پس روی های مادی و معنوی پس از اين تجاوزات را به ياری آن بازسازی کرده اند.
تعارفات و خود فريبی ها را کنار بگذاريم. امروز ايران ما همه آن غارتگری های يک قوم تبهکار و ضد ملی را از درون، با برنامه ای هدايت شده از بيرون برای تکه پاره کردن نام و نشان ايران و ايرانی يکجا بر پيکر رنجور خود احساس می کند.
زمانی نه چندان دور يکی از سياستمداران اسرائيلی لقمه ای بزرگتر از دهان خود برداشته و گفته بود ايران بيش از اندازه کشور وسيعی است و لزومی به يکپارچگی اقوام متنوع آن در يک سرزمين واحد نمی بيند.
يونسی وزير اطلاعات در دولت دوم محمد خاتمی نيز در آخرين گزارش رسمی خود به مجلس نارضايتی در ميان اقليت های قومی و مذهبی در کشور را بزرگترين خطر برای آينده ايران معرفی کرده بود که خطر حمله ارتش بيگانگان به ميهن ما در مقابل آن رنگ می بازد.
شاخک های حساس و منابع اطلاعاتی رژيم در روزهای گذشته تهديدات نظامی قدرت های خارجی را از هميشه جدی تر گرفته اند و نماينده ايران در سازمان ملل نيز با ارايه شکايتی به دبير کل آن به طور غير مستقيم نگرانی های حکومت از وقوع اين فاجعه را پيشاپيش و البته به اسم مردمی که زير ستم و استبداد آنها قرار دارند اعلام داشته اند.
استراتژی ابلهانه رژيم در مقابله با اين تهديدات هل من مبارز طلبيدن و قمار خطرناک با اين توهم است که گويا غرب با توجه به اوضاع منطقه جرئت ورود به يک صحنه نظامی ديگر را ندارد و در صورت وقوع چنين حادثه شومی ملت های مسلمان به ياری رژيم خواهند آمد. از اين رو در حالی که امروز تضاد ميان مسلمانان و پيروان ساير اديان به مرزهای خطرناک نفرتهای قرون وسطايی رسيده است، رژيم با معرفی خود به عنوان «کعبه آمال مسلمانان جهان» در واقع ايران را به عنوان يکی از اهداف اصلی جنگ های ويرانگر «ميان تمدنی» تبديل کرده است که سرانجامی جز نابودی ميهن ما نخواهد داشت.
هرگونه حمله نظامی به خاک ميهن ما قطعا نابودی کشور را به دنبال خواهد داشت اما الزاما به محو رژيم و آزادی ايران ختم نخواهد شد. اما برچيدن بساط رژيم به دست مردم قطعا به آزادی و جلوگيری از تجاوز به کشور و تکه پاره شدن آن منتهی می شود.
[email protected]