گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 مهر» چمدانها بسته میشوند! احمد وحدتخواه29 شهریور» آگهی استخدام: به يک شاه نيازمنديم! احمد وحدتخواه 22 شهریور» آب و خاکی باقی نگذاشتهاند! احمد وحدتخواه 5 شهریور» خواب اسلامی! احمد وحدت خواه 18 مرداد» کاش ما هويج میکاشتيم! احمد وحدتخواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جنگل اپوزیسیون! احمد وحدت خواههر تحول اساسی در ایران نهایتا در درون کشور شکل خواهد گرفت و انتقال تصمیم گیری برای چگونگی این تحول و فرآیند آن به خارج کشور تهی کردن اپوزیسیون واقعی از قدرت عملی آن استاحمد وحدت خواه - ويژه خبرنامه گويا ارتش استعماری انگلیس در دوران مبارزات استقلال طلبانه مردم هند از لندن دستور گرفته بود که به محض ورود مهاتما گاندی به زادگاه خود در بمبئی برای جلوگیری از شعله ور شدن این نهضت بلافاصله او را در همان ایستگاه راه آهن دستگیر و روانه زندان کنند. افسر انگلیسی مسئول بازداشت گاندی با چند سرباز مسلح به زحمت خود را از میان جمعیت عظیمی که در ایستگاه گرد آمده بودند به او می رساند و به او می گوید باید به «جرم برهم زدن نظم و تشویش افکار عمومی» همراه او به زندان برود. گاندی پاسخ می دهد بسیار خوب من می آیم. ولی آیا شما مطمئن هستید که برای این جمعیت هم در زندانتان به اندازه کافی جا دارید؟ چون آنها در حقیقت به استقبال من نیامده اند، بلکه به پیشواز آزادی خود رفته اند. نقش شخصیت ها و احزاب سیاسی در وقوع یا پیروزی انقلابها و تحولات اجتماعی از دیرباز مورد توجه و مطالعه پژوهشگران و تاریخ نگاران قرار گرفته است و فرمول خاصی که نشان دهد کدام یک بر دیگری تقدم دارد وجود ندارد. اما به قول مارکس تاریخ برنامه کاری و مکانیسم های خود را دارد و در لحظه نیاز به تحول در انتظار کسی نمی ماند. با گاندی یا بدون گاندی، ملت هند در آن برهه تاریخی در مسیر آن نهضت استقلال طلبانه گام برداشته بود و شد آنچه شد. مسلما حضور یک رهبری مدبرانه می تواند یک جنبش اجتماعی را به سوی اهداف تعیین شده آن سوق دهد، همانطور که در نبود یا ضعف این رهبری به شکست و بیراهه بیانجامد. امروز نیز اگر بپذیریم که تحولات جاری منطقه خاورمیانه با جنبش آزادیخواهی مردم ما پیوندی تنگاتنگ و دو سویه دارد دیر یا زود بازتاب این تحولات تاریخی و پرشتاب به تغییراتی اساسی در ساختار قدرت سیاسی در میهن ما نیز منجر خواهد شد. درک این تحولات و آماده ساختن تدافعی خود در مقابل آنها هم اکنون با بحث های پیرامون «تغییر ساختار نظام» در بدنه رژیم آغاز شده است. اما آیا اپوزیسیون ایرانی برای ایفای نقش سازنده و مثبت در انتقال قدرت از استبداد خونین ولایت فقیه به یک حکومت مردمی و دموکرات و بازگرداندن صلح و امنیت به جامعه مصیبت زده ایرانی آمادگی دارد؟ بسیاری ایرانیان حتی به وجود یک رهبری یا نیروی اپوزیسیون ملموس و متحد در مقابل رژیم جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند و نبود آن را عامل اصلی بقای رژیم می بینند. عده ای نیز صرف گرد همایی فعالین سیاسی خارج کشور بر محور نفی جمهوری اسلامی و تعهد به جایگزینی آن با یک حکومت سکیولار را با تشکیل یک اپوزیسیون برابر می دانند و به برپایی هرچه زودتر آن اصرار می ورزند. واقعیت آن است که انتظار نادرست و برآورده نشده ما از تبدیل اشخاص و سازمانها به عنوان اپوزیسیون امروز می بایستی جای خود را با بررسی کارنامه تلاش آنها برای آزادی و سعادت مردم ایران و درجه مخالفتشان با رژیم کنونی عوض کند. تنها در این صورت است که مرز میان میانه بازان سیاسی و رهروان واقعی به سوی حاکمیت مردم و دموکراسی مشخص می شود. از آن گذشته، در حالی که اکثریت ملت ایران به ویژه جوانان امروز در داخل کشور نیروی عظیم و واقعی مخالفین جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند تمرکز بر یافتن این اپوزیسیون مانند داستان نظاره بر انبوه درختان و ندیدن جنگل از ورای آنهاست! به عبارتی، هر تحول اساسی در ایران نهایتا در درون کشور شکل خواهد گرفت و انتقال تصمیم گیری برای چگونگی این تحول و فرآیند آن به خارج کشور تهی کردن اپوزیسیون واقعی از قدرت عملی آن است. حوادث دو سال اخیر در صحنه سیاسی -اجتماعی کشور به وضوح نشان داده است که علیرغم سرکوب های رژیم زمینه های سازماندهی و هدایت یک جنبش همگانی برای تغییر در ایران پایان ناپذیر و خارج از اراده حاکمان ادامه داشته و برای ورود مجدد به صحنه مبارزه در انتظار کسی نخواهد نشست. ملت ما در ایستگاه قطار جنبش سبز به استقبال فرد یا افراد مشخصی نرفته بود، آنها به پیشواز آزادی خود رفته بودند. Copyright: gooya.com 2016
|