گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 آبان» جنگل اپوزیسیون! احمد وحدت خواه 26 مهر» چمدانها بسته میشوند! احمد وحدتخواه 29 شهریور» آگهی استخدام: به يک شاه نيازمنديم! احمد وحدتخواه 22 شهریور» آب و خاکی باقی نگذاشتهاند! احمد وحدتخواه 5 شهریور» خواب اسلامی! احمد وحدت خواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جنبش "زوال استريت"! احمد وحدتخواهآشفتگی جهان علم و سياست به جايی رسيده است که دعانويسان سابق حرم شاه عبدالعظيم و بارفروشان ميدان امينالسلطان امروز برای انتخابات رياست جمهوری در بزرگترين دموکراسی جهان کانديد میتراشند و به جای اساتيد هاروارد برای ما نسخههای اقتصادی میپيچند!احمد وحدتخواه ـ ويژه خبرنامه گويا خبرگزاری فارس پيش بينی کرده است که رئيس جمهوری آينده ايالات متحده آمريکا فردی از ميان جمعيت معترضانی خواهد بود که اين روزها در جنبش ضد سرمايه داری «وال استريت» شرکت می کنند. همزمان با اين در افشانی، فيلم «نيمه مارس» به کارگردانی جورج کلونی بر پرده سينماهای جهان رفته است. داستان پرهيجان اين اثر بر محور نقش کارگردانان واقعی صحنه سياست در آمريکا می گردد که چگونه با استفاده از قدرت رسانه های جمعی و سرمايه گزاری های هنگفت تبليغاتی، در تعيين و نهايتا انتخاب روسای جمهوری آمريکا نقش بازی می کنند. حقايقی که بر هيچ اهل سياستی پوشيده نيست و تکرار آن امتياز ويژه ای را برای گوينده آن فراهم نمی کند. اهميت داستان اما در اين نکته نهفته است که در يک نظام سياسی دموکراتيک حق بيان اين حقايق از شهروندان گرفته نمی شود و برملا کردن دسيسه های انتخاباتی و حکومتی توسط يک روزنامه نگار و يا هنرپيشه هاليوودی چه بسا به سقوط يک رئيس جمهوری نيز ختم می شود که در گذشته چنين نيز شده است. مقايسه کنيم اين سيستم حکومتی را با نظام جمهوری اسلامی که در آن فرياد ميليونها انسان ايرانی در اعتراض به دسيسه های بيت رهبری و سپاه در تعيين و انتخاب احمدی نژاد نه تنها شنيده نمی شود که هيچ، به جرم همصدايی با بی بی سی! سرکوب خونين هم می شود. نظام سرمايه داری بر مبنای آزاديهای فردی و توليد و تجارت رقابتی در پناه حمايت قانون از اين دو اصول خدشه ناپذير از دل سياه فئوداليسم زاييده شد. مبانی فرهنگی و سياسی اين نظام در جدايی دين از حکومت و مديريت اجتماع بر محور انديشه های علمی و زمينی تنظيم شده است. در طول دويست و اندی سالی که از حيات اين نظام اقتصادی می گذرد سه ايدئولوژی کمونيزم، نازيسم و فاشيسم هر يک به نوعی در رد بنيان های سرمايه داری و به دنبال پياده سازی مدينه های فاضله خود به انقلابها و جنگ های طبقاتی و جهانی متعددی ختم شده اند که زبان از بيان ابعاد خونين و فاجعه آميز آنها عاجز است. از شوربختی تاريخی ملت ما، تمامی جنبه های نفرت انگيز ايدئولوژيکی اين سه مکتب ويرانگر امروزه در اعماق انديشه های سردمدران نظام حاکم بر ميهن ما جای گرفته و بدتر از آن، به چاشنی کينه های ماقبل تاريخی مذهبی نيز آغشته شده است. رژيمی که سراپای اقتصاد نفتی و بانکی آن انگل وار از نظام جهانی سرمايه داری ارتزاق می کند و تاب يک روز تعلل در پيوند به اين سيستم را ندارد در تبليغات عوامفريب خود به سقوط آن در روزهای آتی دل خوش کرده است. در حقيقت درک و نگاه ايدئولوگهای رژيم به سرمايه داری نه برمبنای عرضه تئوريهای اقتصاد جايگزين و يا نحوه علمی کنترل تورم و نظام مالی و نقش دولت در تقسيم ثروت و کار، بلکه به انديشه قرون وسطايی آنها در برابر ظهور سرمايه داری باز می گردد که در آن انسان رهيده از اختناق مذهبی ديگر نيازی به هدايت آنها برای امور زندگی مادی خود ندارد. معنويت و اخلاق مورد نياز اين انسان نيز نه به زور سرنيزه پاسداران و گشت های ارشاد، بلکه در پناه عدالت اجتماعی و قوانين و حقوق شهروندی او به دست می آيد و اين همان مفهوم واقعی جدايی دين از حکومت است. امری که نظام سرمايه داری با همه نواقص و نکات منفی خود در اجرای آن موفق بوده است. به همان اندازه که جنبش وال استريت در پی اجرای عدالت اقتصادی و جلوگيری از غارت اکثريت عظيمی از مردمان زحمتکش و اقشار ماليات دهنده آمريکايی می باشد، در نقطه مقابل آن مسيری را که «جنبش زوال استريت» دولتمردان جمهوری اسلامی در چالش با جهان می پيمايد جز به غارت و نابودی سرمايه های انسانی و منابع طبيعی ميهن ما منتهی نشده است. در اين ميان، آشفتگی جهان علم و سياست به جايی رسيده است که دعانويسان سابق حرم شاه عبدالعظيم و بارفروشان ميدان امين السلطان امروز برای انتخابات رياست جمهوری در بزرگترين دموکراسی جهان کانديد می تراشند و به جای اساتيد هاروارد برای ما نسخه های اقتصادی می پيچند! Copyright: gooya.com 2016
|