فاطمه راکعی: کسانی که امروز تلاش میکنند حساب خاتمی را از اصلاحات جدا کنند، به تلاش مذبوحانهای دست زدهاند، ايلنا
همه به سلامت نفس و حسن نيت ايشان واقفيم و مطمئنيم که با تفکر روی مسئله، به دلايل شريف انسانی و سياسی که به نفع ملت و مملکت باشد، به اين امر مبادرت کردهاند.
ايلنا: فاطمه راکعی گفت: با شناخت تفکر سياسی آقای خاتمی، از نظر امثال من رفتار ايشان در ارتباط با اين انتخابات بسيار قابل پيش بينی بود؛ ضمن اينکه همه به سلامت نفس و حسن نيت ايشان واقفيم و مطمئنيم که با تفکر روی مسئله، به دلايل شريف انسانی و سياسی که به نفع ملت و مملکت باشد، به اين امر مبادرت کردهاند. آنچه مهم است، صداقت ايشان و ديگر عزيزانی است که با مشی اصلاح طلبانه به ميدان سياست آمدهاند و هر يک نگاه و سليقه خود را در برخورد با مسائلی از اين نوع، اعمال میکنند.
اين فعال سياسی و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، با بيان اينکه رفتار خاتمی در انتخابات مجلس نهم قابل پيش بينی بود، تصريح کرد: اين سومين باری است که خاتمی در سه مقطع مهم تاريخی انقلاب اسلامی، سه رفتار از اين گونه (رای دادن برای مجلس نهم) داشته است؛ که البته اين روزها به خاطر آن دارد از هر دو طيف چپ و راست فحش میشنود.
وی افزود: بار اول در موضع گيری نمايندگان مجلس ششم در ارتباط با مسئله نظارت استصوابی و رد صلاحيت تعداد کثيری از نمايندگان مردم در مجلس بود، که ايشان و وزير کشورشان، به همراه رييس مجلس وقت، سعی در حل مسئله داشتند؛ اما وقتی موفق نشدند، به زعم امثال من، راحت با قضيه کنار آمدند! اين امر در آن موقع برايم بسيار حيرتآور و غيرقابل توجيه بود. برآشفته از مجلس رفتم به دفترشان در رياست جمهوری و بیمقدمه شروع کردم که آقـای خاتمی، مگر قرار نبود رد صلاحيت شدهها به ليست انتخاباتی برگردند، مگر به ما نگفتيد که خودتان و وزارت کشور مسئله را دنبال میکنيد و انتخابات بايد درست برگزار بشود؟ پس چه شد که با مسئله کنار آمديد و انتخابات دارد با همين کيفيت برگزار میشود؟ جواب تاريخ را چه خواهيد داد؟ ما نمايندهها جواب مردم را چه بدهيم؟ و گفتم و گفتم و گفتم... اما ايشان بعد از آنکه با آرامش کامل صحبتهای مرا گوش دادند، شروع به صحبت کردند.
وی ادامه داد: چکيده صحبتهای آن روزشان را هيچ وقت فراموش نمیکنم؛ تقريبا همينهايی بود که امروز در ارتباط با شرکتشان در انتخابات گفتهاند؛ که البته تا جايی که يادم مانده، نقل به مضمون میکنم؛ گفتند: من نيامدهام به عرصه سياست که اميرکبير بشوم و در تاريخ بمانم. هدف من خدمت است و فقط به دستور وجدانم و آنچه به صلاح ملت و مملکت میدانم، عمل میکنم. نکته دومی که تاکيد کردند، اين بود که تا آنجا که به من و تصميمات من مربوط میشود، اجازه نخواهم داد از بينی کسی خون بيايد و شايد اگر از اين بيشتر اصرار میشد، راديکالها متوسل به خشونت میشدند؛ و سومين نکته اينکه: در دورهای که مسئوليت کتابخانه ملی را داشتم، فرصتی پيش آمد که با دقت و تامل زياد، تاريخ معاصر ايران و جهان را مطالعه کنم. متاسفانه در صد سال اخير، هر بيست و پنج سال يکبار، ملت ما برای به دست گرفتن سرنوشت خود، قيام کرده، و سر بيست و پنج سال دوباره همه چيز برگشته سر جای اولش و الان هم بيست و پنج سال از انقلاب اسلامی میگذرد؛ میترسم با تندرویها و خشونتها، چيزی پيش بيايد که نبايد بيايد و نکته چهارم اينکه: من يک اصلاح طلب هستم و به اصلاح طلبی با همه جوانب آن معتقدم، نمیشود شعارهای اصلاح طلبانه داد و انقلابی عمل کرد. ملت، انقلابش را در سال۱۳۵۷کرده، و الان موقع اصلاحات است؛ بايد همه ملت از آگاهیهای سياسی لازم برخوردار شوندتا خشونت و قانونگريزی کنار گذاشته شود. شايد نکات ديگری را هم عنوان کرده باشند، که به خاطرم نيست. چرا! يک نکته پنجم هم بود: من رييس جمهور کشور هستم و نمیتوانم در داخل نظام باشم و فراتر از چارچوبها عمل کنم؛ ضمن اينکه برای پيشبرد اصلاحات به نقد و اصلاح قوانين معتقدم.
اين فعال سياسی تصريح کرد: در پايان جلسه به اين نتيجه رسيده بودم که خاتمی علاوه بر صداقت، خلوص و برخورداری از عواطف و احساسات رقيق انسانی، به معنای واقعی کلمه سياستمداریاست؛ با مطالعه، فرهيخته و با چارچوبهای تعريف شده؛ و علی-رغم نظر برخیها، بسيار شجاع. چون شجاعت به انسان اين جسارت را میدهد که به وظيفه وجدانیاش عمل کند، حتی اگر بداند که مورد هجمه و حمله قرار خواهد گرفت و از حيثیّتش مايه خواهد گذاشت.
راکعی در ادامه در تحليل مخالفان رای دادن خاتمی گفت: اما درد بزرگ اين است که گويا در فرهنگ سياسی ما برای بعضیها خشونت حرف اول را میزند؛ خشونت شکلهای مختلف دارد. نوع برخورد بعضیها که خود را اصلاح طلب میدانند، از نوع خشونت لفظی است، که اگر اصلاح طلب هستند، حتما بايد اول آن را اصلاح کنند! چون هيچ گونه خشونت لفظی و غيرلفظی در تز اصلاح طلبی جايی ندارد. به ديگرانی که به خاطر حذف رقيب سياسی يا به خاطر اميال دنيوی و غارت اموال عمومی و اختلاس و... به هر وسيله غيراخلاقی، غير انسانی و غير وجدانی متوسل میشوند، فعلا نمیپردازم، که البته حوالهشان به خدا کردهايم و روز رستاخيزی که طبق آموزههای دينی-مان، به آن معتقديم و البته همه تلاش اصلاح طلبان در اين راستاست که آنها درست شوند و در رفتارهايشان تجديد نظر کنند.
وی افزود: بزرگانی که خود را در اين شرايط و وضعيت سياسی برای اصلاحات هزينه میکنند، مکررا امتحان خود را در اصلاح طلبی دادهاند؛ شعار: «زنده باد دشمن من» خاتمی را مگر ممکن است از ياد برده باشيم؟ اينان نه انتظار دارند که مردم عينا مانند آنها عمل کنند و نه ادعای رهبری اصلاحات دارند؛ اين هم که يادمان نرفته! بگذريم. بخشی از بيانيه آقای خاتمی در ارتباط با هجمهها يا سئوالات مطرح در موضوع رای دادنشان را مرور کنيم: «اقدام من از منش و بينش سياسی و فکری من و آنچه به آن باور دارم و پای بندم ريشه میگيرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنههای اصلاح طلبی که آن را مهمترين و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست يابی به آرمانهای اصيل انقلاب و تأمين حقوق مردم و مصالح ملت میدانم و نيز برای دفع مخاطرات و تهديدهای درونی و بيرونی اقدام کردهام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعيتی است که در آن مصلحت کشور و خواستهای اساسی و تاريخی مردم اصل قرار گيرد». بقيه بيانيه هم در تاييد چنين ديدگاهی است.
راکعی گفت: با شناخت تفکر سياسی آقای خاتمی، با آن پيشينهای که گفته شد، از نظر امثال من رفتار ايشان در ارتباط با اين انتخابات بسيار قابل پيش بينی بود؛ ضمن اينکه همه به سلامت نفس و حسن نيت ايشان واقفيم و مطمئنيم که با تفکر روی مسئله، به دلايل شريف انسانی و سياسی که به نفع ملت و مملکت باشد، به اين امر مبادرت کردهاند. آنچه مهم است، صداقت ايشان و ديگر عزيزانی است که با مشی اصلاح طلبانه به ميدان سياست آمدهاند و هر يک نگاه و سليقه خود را در برخورد با مسائلی از اين نوع، اعمال میکنند.
وی افزود: شخصيتهايی اينگونه که هر کدام به نحوی سالهاست هزينههای نگرش اصلاح طلبانه خود را میدهند، برای ملت ايران قابل احتراماند. و همه آنها در چارچوب اسلام و قانون اساسی، برای بهبود وضعيت فرهنگی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی کشور تلاش میکنند و عزم کار جدی در اين حوزهها را دارند. حالا يکی شيوه آقای خاتمی را در نيل به اصلاحات دارد، و به روند دراز مدت در اين ارتباط معتقد است و ديگری، روشی ديگر را موثرتر میداند. مهم-ترين مسئله اين است که همه میدانيم آنها برای اصلاحات هزينه میدهند و برای زخارف دنيوی و اختلاس و از اين قبيل، وارد عرصه سياست نشدهاند. (که بين ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمين تا آسمان است!) اين شخصيتها عموما دوای درد نظام جمهوری اسلامی را نه در خارج از مرزها میجويند، نه در انزواطلبی و گوشه نشينی و سپردن کار به غيرکاردانان؛ که تفکر، وجدان و خيرخواهيشان چنين اجازهای را به آنها نمی-دهدوضمنا از هر گونه خشونت و برخوردهای تنگ نظرانه و تنگ و تنگتر کردن حوزه فعاليتهای سياسی عميقا نگرانند و معتقدند با اين روشها آن قدر اين دايره تنگ خواهد شد که ناطق نوریها و علی مطهریها و امثال آنها و امثال آنها هم داخل آن نگنجند و هر کدام به سهم خود میکوشد برای حل اين معضل، کاری بکند.
راکعی در پايان خاطرنشان کرد: اما کسانی که امروز تلاش میکنند حساب آقای خاتمی را از اصلاحات و اصلاح طلبان و ديگرفعالان اين عرصه جداکنند، به تلاش مذبوحانهای دست زدهاند؛ اينان بسيار بيش از آن مشترکات اساسی دارند که با های و هویهايی از اين گونه به تفرقه بيفتند.