چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نوه خواهر خامنه‌ای: پسر و برادر علی خامنه‌ای مرا به قتل تهديد کرده‌اند

• حميدرضا فروزان‌فر، نوه ‌خواهر علی خامنه‌ای مدعی است که تهديد به مرگ شده است. او در گفت‌و‌گو با دويچه وله از ويژگی‌های شخصيت رهبر جمهوری اسلامی، فرزندان، روابط درون بيت و نيز از اختلافات درون خانواده خامنه‌ای می‌گويد.

دويچه وله ـ حميدرضا فروزان‌فر نوه‌ی خواهر بزرگ علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ايران است. مادر بزرگ او، فاطمه سلطان حسينی خامنه، ۸۶ ساله، بزرگ‌ترين فرد زنده خاندان خامنه‌ای و همسر ابوالقاسم شمس‌اللهی است. حميدرضا فروزان‌فر از زمان کودکی تا جوانی به مناسبت‌های مختلف به بيت علی خامنه‌ای رفت و آمد داشته و با پسران رهبر جمهوری اسلامی ايران در ارتباط بوده است.

حميدرضا سال ۸۸ از ايران به فرانسه رفت. او به دويچه‌‌ وله می‌گويد به دليل مواضعی که در سال‌های اخير گرفته، چندبار توسط پسر، برادر و اطرافيان علی خامنه‌ای تهديد به مرگ شده است.

نوه خواهری رهبر جمهوری اسلامی درباره اين‌که چگونه توسط بستگان خود يعنی پسر و برادر علی خامنه‌ای تهديد به مرگ شده، به دويچه وله می‌گويد: «دو مورد خيلی روشن را مثال می‌زنم که تهديد رسمی است. نوروز سال ۹۰، در مراسم سالگرد درگذشت پدربزرگم، مصطفی خامنه‌ای، پسر علی خامنه‌ای، مادرم را به کناری می‌کشد و به او می‌گويد اگر حميدرضا بخواهد به موضع‌گيری‌های خود ادامه دهد، عجيب نيست که در فرانسه در يک تصادف رانندگی کشته شود. همين‌طور محمد خامنه‌ای با واسطه‌ای به مادر بزرگم می‌گويد بعيد نيست مسعود در اين راه جان خود را از دست بدهد».

حميدرضا فروزان‌فر، ضمنا پسر دخترخاله‌ی محمود مرادخانی تهرانی است. محمود مرادخانی تهرانی فرزند شيخ علی تهرانی و بدری حسينی خامنه‌ای خواهر رهبر جمهوری اسلامی است. شيخ علی تهرانی در سال‌های نخست انقلاب به مخالفان جمهوری اسلامی پيوست و همراه همسر و فرزندان خود به عراق مهاجرت کرد. محمود، خواهرزاده علی خامنه‌ای از ۲۷ سال پيش در فرانسه زندگی می‌کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


محمود مرادخانی تهرانی، درباره احتمال تهديد حميدرضا فروزان‌فر توسط پسر و برادر علی خامنه‌ای به دويچه ‌وله می‌گويد: «هر کس با رژيم مخالف باشد، حتی اگر از خانواده علی خامنه‌ای هم باشد، به او ضربه می‌زنند. رژيم در بسياری موارد از تهديد استفاده می‌کند تا کنشگران سياسی مجبور به سکوت شوند. اين رژيم تا جايی که می‌تواند فريب می‌دهد، جايی که می‌بيند فريب کارساز نيست، تهديد می‌کند، ضربه می‌زند و می‌کشد».

خواهرزاده رهبر جمهوری اسلامی می‌افزايد: «پسران خامنه‌ای می‌خواهند به قدرت برسند و در اين راه، ايرادگيری، انتقاد و نه گفتن را تحمل نمی‌کنند. بعيد نيست به همين دليل که می‌خواهند از منافع خود دفاع کنند، ناچار به تهديد شده‌اند».

مهم‌ترين بخش‌های سخنان حميدرضا فروزان‌فر، نوه‌ی خواهر بزرگ علی خامنه‌ای را در زير می‌خوانيد:

شکاف در خانواده‌ی خامنه‌ای در پی انتخابات ۸۸

• انتخابات سال ۱۳۸۸، لحظه تاريخی دو قسمت شدن خانواده خامنه‌ای بود. تمام رفتارهای کج‌دار و مريز و تناقضاتی که در ذهن ما بود و نمی‌توانستيم درباره آن‌ها حرف بزنيم، عملا بعد از اتفاقات سال ۸۸ خود را نشان داد. طوری که خانواده به دو قسمت کاملا متفاوت تقسيم شد، قسمتی که مخالف است اما امکان ابراز مخالفت را به‌خاطر خطرش ندارد و سعی می‌کند با بيت رهبری کمتر رفت و آمد کند. برای اين‌که در اين رفت‌وآمدها يک حس تنفر از خود در آدم ايجاد می‌شود. اين‌که سر سفره‌ کسی بنشينی و ميهمان آدمی باشی که حکم قتل يک عده آدم را با رفتار و عملکرد خود صادر می‌کند.

• در خانواده خامنه‌ای دو قسمت تاريخی وجود دارد. به طور خاص خانواده‌ی مادری من، خانواده‌ی خاله‌ی مادر من که خانم بدرالسادات حسينی همسر آقای شيخ‌ علی تهرانی هستند و خانواده‌ی آقای هادی خامنه‌ای، اين‌ها يک قسمت هستند. در قسمت مقابل محمد خامنه‌ای، حسن خامنه‌ای و فرزندان‌شان هستند. تفاوت اين دو قسمت در اعتقاد نداشتن نيست، در منفعت‌طلبی‌شان است.

بودجه نفت برای بنياد صدرا به رياست محمد خامنه‌ای

• محمد خامنه‌ای، برادر بزرگ رهبر جمهوری اسلامی، رئيس "بنياد اسلامی صدرا" است. برای اين بنياد بودجه مستقيم نفتی در نظر گرفته شده است. اين بنياد سال ۷۵ يا ۷۶ تاسيس شد و فقط يک کنگره برگزار کرد. بعد از آن تبديل شد به يک کارتل اقتصادی که از بيت رهبری مستقيما حمايت می‌شود.

بنياد اسلامی صدرا مدتی پس از تاسيس شروع به ساخت و ساز کرد. املاکی را به نازل‌‌ترين قيمت خريداری کرد و بعد با قيمت ديگری فروخت و از اين طريق به ثروتی کلان رسيد.

تصميمات مهم در فاصله نماز مغرب و عشا

• در دوران دبيرستان هر از چندگاهی برای ديدن پسران آقای خامنه‌ای و خود آقای خامنه‌ای، هنگام نماز مغرب و عشا به بيت آقای خامنه‌ای می‌رفتم. نماز مغرب و عشايی‌ که در بيت آقای خامنه‌ای برگزار می‌شود سرقفلی دارد و هر کسی نمی‌تواند وارد آن حيطه خصوصی شود. وقتی بخواهيد رودررو با خود آقای خامنه‌ای صحبت کنيد، معمولا در فاصله‌ی بين نماز مغرب و عشا و شام شدنی است.

خيلی از اتفاقات و تصميمات مهمی که در سرنوشت همه‌ی ما تاثير دارد، در فاصله‌ی بين نماز تا شام آقای خامنه‌ای گرفته می‌شود. آدم‌ها می‌آيند درباره بعضی چيزها کسب تکليف می‌کنند، نظر يا گزارش می‌دهند.

در طول زمان، وقتی که فضای بيت گسترده‌تر شد، آدم‌هايی آمدند بين حلقه‌ی اول و کسانی که می‌خواهند وارد اين فضا شوند قرار گرفتند و حالت رانت پيدا کرد. مثلا من اگر بخواهم چيزی را مستقيما به آقای خامنه‌ای بگويم، مجبورم يک آدمی را ببينم که آن آدم ممکن است لزوما موافق سخن من نباشد يا بخواهد از اين موقعيت سوءاستفاده کند يا من را در موقعيتی قرار دهد که مجبور شوم کاری برايش انجام دهم.

پسران علی خامنه‌ای

• آقای خامنه‌ای چهار پسر و دو دختر دارد. از لحاظ سنی من با مسعود و ميثم، دو پسر آخر آقای خامنه‌ای، هم‌سن و سال هستم و بيشتر با آن‌ها رفت‌وآمد می‌کردم. مصطفی خامنه‌ای خيلی بزرگ‌تر از ماست و ارتباط مستقيم با او نداشتم. مجتبی خامنه‌ای هم حدود ۱۵ سال از من بزرگ‌تر است.

ميان پسران آقای خامنه‌ای از همه تودارتر، مرموزتر و موذی‌تر مجتبی خامنه‌ای ا‌ست. او خيلی کمتر در مهمانی‌ها شرکت می‌کرد و وارد بحث می‌شد. در دوران کودکی او مشکل کيسه صفرا و مشکل گوارشی داشت. در مقطعی خيلی رنجور و بسيار لاغر بود. بعدا با درمان بهتر شد. به‌خاطر مشکلات جسمی در دوران کودکی بيشتر مورد توجه خانواده بود و به نوعی عزيزکرده‌ی خانواده است.

هم‌زمان با پسران آقای خامنه‌ای من با حامد، برادرزاده علی خامنه‌ای و پسر حسن خامنه‌ای هم‌سن هستم. بيشتر دوران کودکی من با او گذشت. تا وقتی مادر آقای خامنه‌ای زنده بود تابستان‌ها برای تعطيلات به خانه او در مشهد می‌رفتيم. در آن جمع خانوادگی همه بچه‌ها با هم بودند، از جمله حامد، مسعود، من، دختر آقای هادی خامنه‌ای و ميثم. وقتی به سن جوانی رسيديم، من بيشتر با مسعود و ميثم و حامد در ارتباط بوديم و صحبت می‌کرديم.

عروسی‌های مدرن دختران رهبر

• از نکات جالب خانواده آقای خامنه‌ای، سير دگرگونی عروسی چهار پسر و دو دختر اوست. مصطفی از خانواده آقای خوشوقت همسر انتخاب کرد. الان مشحص است که آقای خوشوقت از روحانيانی بود که در وزارت اطلاعات حکم قتل صادر می‌کرد.

مجتبی پسر دوم آقای خامنه‌ای از خانواده آقای حدادعادل دختر گرفت. مسعود با خرازی‌ها وصلت کرد. ميثم هم دختر يکی از بازاريان مهم تهران را گرفت. بشری دختر بزرگ آقای خامنه‌ای با پسر آقای محمدی گلپايگانی که رئيس‌دفتر ايشان است ازدواج کرد. شوهر هدی ديگر دختر آقای خامنه‌ای هم يکی از بازاريان مهم است.

به خوبی به ياد دارم که عروسی مصطفی، نه چندان ساده، ولی يک عروسی آخوندی بود. مسلما در اين عروسی چيزهايی که برای مردم عادی شادی‌بخش به حساب می‌آيد، وجود نداشت. جلوتر که می‌آييم عروسی مجتبی است. بعد عروسی مسعود است و بعد هم عروسی ميثم.

به تدريج هر چه جلوتر می‌آييم بيشتر شبيه عروسی‌های متداول می‌شود. در عروسی مصطفی به هيچ عنوان فيلم‌برداری وجود نداشت. آقای خامنه‌ای خيلی رسمی آمد و نشست، با يک صلوات و شيرينی ساده، همه چيز تمام شد. در عروسی ميثم و مسعود، ما دوربين فيلم‌برداری داشتيم، آقای خامنه‌ای به عنوان دعوت‌کننده به ميان جمع آمد و با همه خوش و بش کرد. فضای شادتری وجود داشت. يک مجلس عروسی، که باز هم در چارچوب آخوندی برگزار شد ولی تجملاتی‌تر بود. هم‌زمان با تغييرات جامعه، آن‌ها هم تغيير کردند.

• به طور خاص عروسی دخترهای آقای خامنه‌ای، کاملا مطابق مد روز بود. من در قسمت زنانه عروسی دخترهای آقای خامنه‌ای شرکت نداشتم، چون زنانه و مردانه کاملا جداست. اما فضا، يک فضای کاملا به روز بود: لباس‌های مد روز، دخترها لباس‌های کاملا باز، آرايش کرده. اين اتفاق برای خانواده من هم عجيب بود. خانواده‌ام شوکه شده بودند که اين‌ لباس‌ها که قاعدتا بايد مصداق "تهاجم فرهنگی" به حساب بيايد را چه طور دختران آقای خامنه‌ای پوشيده‌اند.

اين موارد نشان دهنده همراه شدن با جامعه است. منتها اگر برای دختران آقای خامنه‌ای مجاز است پس برای جامعه هم بايد مجاز باشد. اگر اين لباس‌ها را مصداق تهاجم فرهنگی حساب می‌کنند، پس بايد برای دختران آقای خامنه‌ای هم ناپسند به حساب بيايد. از خانواده‌ام نقل می‌کنم که می‌گويند برای خريد، خانواده آقای خامنه‌ای پاساژ را قرق می‌کنند. قبل از آن مراحل چک کردن پاساژ انجام می‌شود يا از بهترين فروشگاه‌های اروپا سفارش می‌دهند و برای‌شان می‌آوردند. اين موارد قبلا وجود نداشت و خيلی تازه است. در بيت، تنها جای به نمايش گذاشتن و خود را در معرض ديد ديگران قرار دادن، مهمانی‌های زنانه است.

"معترضان انتخابات ۸۸ را بايد در خيابان می‌سوزانديم"

• سال ۸۹ که به ايران برگشتم با حامد و مسعود درباره انتخابات بحث و گفت‌وگوی مفصلی داشتم. مجتبی را هم ديدم، خود آقای خامنه‌ای را هم در حد گذرا و خيلی کوتاه و در حد احوال‌پرسی ديدم. چون اولين‌باری بود که از اروپا به ايران برمی‌گشتم، مسعود درباره فضای علمی و اجتماعی اروپا از من سوال کرد و دراين‌باره مفصل با هم صحبت کرديم. نمی‌شد مستقيما از مسعود درباره اتفاقاتی که پس از انتخابات در ايران افتاده بود، سوال و انتقاد کرد. از مسعود پرسيدم که آقای خامنه‌ای که از احمدی‌نژاد حمايت مطلق کردند، اگر بعدا احمدی‌نژاد کاری بکند که آقای خامنه‌ای با او موافق نباشد، موضع بيت رهبری چيست؟ مسعود جواب داد: "مسئله به اين سادگی که شما فکر می‌کنيد نيست. مسئله اين‌جور نيست که صرفا يک حمايت باشد".

در يک بحث با مجتبی که حالت متشنجی پيدا کرد، وقتی يکی از اعضای خانواده من، به برخوردی که با مردم و طرفداران موسوی و کروبی در خيابان‌ها می‌کنند، اعتراض می‌کند، مجتبی عين اين جمله را می‌گويد: «ما خيلی ملاطفت‌آميز برخورد کرديم، بايد آن‌ها را در خيابان می‌سوزانديم».

شخصيت علی خامنه‌ای

• از خاطراتی که از اطرافيانم شنيده‌ام نقل می‌کنم: آقای خامنه‌ای در دوران کودکی و نوجوانی هميشه نفر دوم بوده است. پسری بوده که هميشه مورد عتاب قرار می‌گرفته است. شخصيتی آبزيرکاه، مرموز، بدجنس و کينه‌ای بوده است. بسيار انتقام‌جوست. به مسير مبارزاتی او هم اگر نگاه بکنيد، هيچ‌وقت آدم مهمی نبوده است. قبل از انقلاب، در طول دوران مبارزات هيچ اثر خاصی از آقای خامنه‌ای وجود ندارد. حتی اوايل انقلاب جزو نمايندگان شورای رهبری هم از طرف آقای خمينی انتخاب نمی‌شود.

• آقای خامنه‌ای در محافل خصوصی بسيار آدم لمپن‌مآب، کلفت‌گو و حتی گاهی اوقات در جمع‌های خيلی خصوصی و دوست‌های خيلی صميمی خارج از فرم و قاعده عادی محاوره‌ای صحبت می‌کند. باز هم با واسطه نقل می‌کنم، وقتی برادرشان برای‌شان پيپ چاق می‌کنند، در آن محفلی که فقط چهار، پنج نفر حق حضور دارند، حتی شوخی جنسی هم انجام می‌شود.

"خامنه‌ای نه فرشته است و نه غول دست‌نيافتنی"

• من مشاهداتم را مطرح می‌کنم، تا در درجه اول از اين خانواده اعلام برائت کنم. می‌خواهم اين را هم بگويم، آن تصوير آسمانی و رؤيايی که از آقای خامنه‌ای ساخته‌اند واقعی نيست. می‌خواهم کمک کنم اين آدم را واقعی‌تر ببينيم. اگرچه آقای خامنه‌ای بايد مسئوليت همه کارهايش را به عهده بگيرد، ولی با بزرگ کردن زيادی آقای خامنه‌ای، غول نشان دادن و سياه نشان دادن او، انگار که راه‌حل را دست‌نيافتنی می‌بينيم. انگار که فکر می‌کنيم اين آدم هميشه زنده است، هميشه خواهد ماند و قرار است اين سيستم هميشه ادامه پيدا بکند. درصورتی که در دو سر طيف، چه آن‌هايی که او را فرشته می‌دانند و چه آن‌هايی که او را غول فرض می‌کنند، اگر او را واقعی ببينند و هيمنه اين آدم بشکند، راحت‌تر می‌توانند با اين معضل بزرگ جامعه‌مان روبه‌رو شوند و آن را حل کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016