جمعه 15 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جوّ پليسی را بر تئاتر حاکم کردند، انتقاد شديد محمد رحمانيان از مميزی‌های "هامون بازان"، ايلنا

من در اين فضا بزرگ شدم و خط قرمزها و بايد و نبايدها را می‌شناسم. از يک جای دور از اين مملکت نيامده‌ام که بخواهم بی‌محابا به نوشتن و کارگردانی شروع کنم. من معتقدم نمايش هامون بازها يک مورد هم مميزی نداشت


ايلنا: چندی پيش در اخبار و گزارش‌ها از حضور دوباره محمد رحمانيان، نويسنده و کارگردان، در فضای تئاتر می‌شنيديم و دبير جشنواره بيست و نهم تئاتر فجر در صحبت‌های خود مکررا به اين موضوع اشاره می ‌کرد و از آن به عنوان يکی از اتفاقات بااهميت اين جشنواره ياد می‌کرد.با وجود آغاز تمرين‌های اين گروه و گذشت چند روز از آن، چندی پيش خبر تعطيلی اين پروژه منتشر شد و اينکه در نيمه‌های کار، مميزی‌های بسياری بر کار اعمال شد.
با اين بهانه با محمد رحمانيان درباره اتفاقاتی که بر نمايش "هامون ‌بازان" افتاده و مديريت تئاتر گفتگو کرديم.
چه شد که تصميم گرفتيد به فضای تئاتر برگرديد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




ما اصلا توی خانه‌مان نشسته بوديم و اصلا کاری به کار کسی نداشتيم. دبير اين دوره جشنواره تئاتر فجر، آقای حيدری، زنگ زدند و گفتند که صحبت کرده‌اند تا "هامون بازان" برای جشنواره فجر اجرا شود و قول دادند که در اسفند ماه هم اجرای عمومی داشته باشد.

چه اتفاقی برای نمايش "هامون بازان" افتاد که کار تمرين آن متوقف شد؟
شب قبل از توقيف به ما گفتند بياييد با هم صحبت کنيم. وقتی رفتيم، ليستی بيشتر از پنجاه مورد اشکال به متن نمايشنامه، به ما اعلام کردند و طبيعی است من نمی‌توانم اين همه اشکال را در متنی که قبلا تصويب شده قبول کنم و کار را تعطيل کرديم.

مگر قبل از شروع کار، متن را برای تاييد و تصويب نداده بوديد؟
من گفته بودم متن بايد خوانده شود؛ از آنجاکه اين کار را سال پيش قرار بود آماده کنم، حدود پنجاه صفحه از آن آماده بود. آن را دادم و خواستم قبل از شروع هرکاری نظرشان را بدهند تا اگر تصويب شد، کار کنيم که مسائل نمايش "روز حسين" پيش نيايد. پانزده روز بعد از اينکه متن را برايشان ايميل کرديم، به ما گفتند متن از طرف شورا تصويب شده است و اعلام کردند حتی يک مورد هم مميزی نداشته است.

پس با تاييد آنها کار را شروع کرديد؟
ما فکر کرديم همه چيز درست است. گروه را دعوت کرديم، روخوانی و سپس تمرين را شروع کرديم و در اين مدت هم من با آقای حيدری در ارتباط بودم و کارهای اداری مربوط به حضور در جشنواره را هم انجام داديم و مورد ناقصی باقی نبود و من مطمئن بودم که اينها می‌خواهند کار اجرا شود.

چگونه مميزی‌ها را به شما اعلام کردند؟
من سر تمرين بودم که آقای حيدری به من زنگ زدند که با هم صحبت کنيم. من سر تمرين بودم ولی بعد از آن، ساعت ۵/۱۰ شب به اتفاق آقای حبيب رضايی پيش ايشان رفتم که آقای رايانی مخصوص هم آنجا بودند و به من يک فهرست بيش از پنجاه مورد حذفيات دادند که شامل حذف يکی از شخصيت‌های اصلی بود، دو صحنه به صورت کامل بايد حذف می‌شد و بيشتر از پنجاه مورد هم حذفياتی بود که درون متن خط کشی شده بود و حدود دو پنجم متن بود . طبيعی بود که من چنين سلاخی را نپذيرم.

شما اعتراض نکرديد؟
ديدار ما بيشتر از چند دقيقه طول نکشيد. اولين چيزی که به ذهنم رسيد، اين بود که پس چرا اصلا ما را دعوت کرديد و چرا بار اول که متن را خوانديد، يک مورد هم مميزی نداشته و ناگهان پنجاه مورد مميزی داشته است؟!
گويا گروه جديدی آمدند به عنوان بازخوان و سانسورچی و اين کار را کرده‌اند. به من مساله نمايش "هداگابلر" را گفتند و اينکه بعد از جريان به وجود آمده برای آن چنين اتفاقاتی افتاده است.

کار شما چه ربطی به "هدا گابلر" دارد؟
به هر حال اسم اين نمايش را هم بردند و من هم گفتم همه اين‌ها يک بازی است. گويا گروه جديدی آمدند و برای هنرمندان شاخ و شانه می‌کشند.
حتی يکی از آنها دستيار من را ديده بود و با حالتی تهديدآميز به او گفتند بايد کار شما را بازبينی کنيم. يکی نيست به اين افراد بگويد من مگر کدام نمايش را بدون بازبينی، تمرين و کار کردم؟! اتفاقا نمايش‌های من، بجز " روز حسين" که اصلا برای بازبينی نيامدند و نمايش بدون بازبينی توقيف شد، از آن دسته بوده که چندين بار بازبينی شده است. "عشقه" را پنج بار و "مانيفست چو" را چهار بار بازبينی کردند.
حتی " مانيفست چو" چون به زبان انگليسی بود، برای اينکه ما حرف خاصی نزنيم، هر شب بازبينی می‌شد.

آيا به دبير جشنواره اعلام کرديد نمايش را بيرون می‌کشيد؟
دبير جشنواره هم اذعان می‌کرد که به شورا گفته است آقای رحمانيان اين ميزان از مميزی را نمی‌پذيرد. به هر حال برگزار کنندگان جشنواره از خودشان رفع مسووليت کردند و من فکر می‌کنم راست هم می‌گويند زيرا من مطمئن بودم آقای حيدری خيلی در تب و تاب اجرای اين کار بود و در مصاحبه‌های مطبوعاتی هم بر اين مساله تاکيد می‌کرد.

اين گونه اقدامات چه تاثيری بر فعاليت گروه‌های نمايشی دارد؟
اين داستان‌ها برای من هزينه‌ دارد؛ به هر حال دعوت کردن از اين بازيگران حرفه‌ای، کار کردن و يک عده ای را در زحمت انداختن هزينه دارد. آقای رضا عطاران می‌خواست فيلمی را شروع کند که من از او خواهش کردم بيايد.

آيا پرونده نمايش "هامون بازان" بسته شد؟
الان گروه تقريبا متلاشی شده است. ما سی و پنج روز تمرين کرده بوديم و کارمان آماده بود و فقط يک صحنه کليپی مانده بود که در پايان نمايش اضافه می‌شد و قرار بود با موسيقی فيلم "مرثيه‌ای برای يک رويا" باشد و نمايش هم با مرگ آقای شکيبايی تمام می‌شد چون در ستايش خسرو شکيبايی بود.

چقدر مميزی‌ها را منصفانه می‌دانيد؟
به هر حال من در اين فضا بزرگ شدم و خط قرمزها و بايد و نبايدها را می‌شناسم. از يک جای دور از اين مملکت نيامده‌ام که بخواهم بی‌محابا به نوشتن و کارگردانی شروع کنم. من معتقدم اين کار يک مورد هم مميزی نداشت کمااينکه کسانی‌که بيست روز پيش اين نمايش را خوانده بودند، حتی يک مورد هم مميزی به کار وارد نکرده بودند. اين هجمه و مميزی که ناگهان اعلام شد، جريان همان آدم‌هايی است که ازشان کلاه می‌خواهند ولی آنها سر می‌برند.

هيچ تلاشی برای اينکه هم رضايت شما و آنان فراهم شود، انجام نشد؟
ما به آنها اعلام کرديم آيا امکان اين هست که راجع به اين قضيه صحبت کنيم، اما توجهی نکردند. گويا اينها يک عده آدم در سايه هستند که اينگونه با زحمت‌ها و تلاش‌های يک گروه برخورد می‌کنند. من اصلا کاری با اينها نداشتم، خودشان چندين بار زنگ زدند که بيا و کار کن. اين هم آخر و عاقبت خوش باوری من در اين قضيه.

آيا قصد شکايت هم داريد؟
من نامه‌ای تنظيم کردم برای کانون کارگردانان و همه اين موارد را به صورت شکايت در آن نامه مطرح کرده‌ام.

به نظر شما مديريت تئاتر در اين جريانات اخير چه بايد بکند؟
اصلا چيزی به نام مديريت تئاتر وجود ندارد. يک جوّ پليسی را بر تئاتر حاکم کردند. ما را به صورت قلم به مزد فرض کردند که هرآنچه دلخواه دوستان است، روی صحنه بياوريم در حالی که اصلا چنين چيزی نيست.
در ميان اين ۱۲ نفر شورای نظارت، استاد دانشگاه، بازيگر، نويسنده و کارگردان حضور دارد. اينها يک نمايش اجرا کنند، ببينيم چه کاری را اجرا می‌کنند. ببينيم آن نمايشی که استاندارد اينهاست و لابد نمايش "خوبه" است و ما نمايش "بَده"، چه چيزی است؟!

چقدر افراد اين گروه استقلال عمل دارند؟
اينها اصلا استقلال عمل ندارند
من مطمئنم چهار نفر از اهالی واقعی تئاتر اين نمايش را بخوانند، می‌فهمند اصلا از اين نمايش بی‌حاشيه‌تر و بی‌مساله‌تر در بين کارهای من نمی‌توان پيدا کرد تا متوجه شوند به چه دليل پنجاه مورد مميزی بر کار من اعمال شده است.
من اصلا با خودم فکر می‌کردم چقدر اين کار نمايش بی‌دردی است. من اصلا اين نمايش را چاپ می‌کنم و مشکلی در اين کار ندارم.
برای نمايش "مانيفست چو" هم برخی حواشی در زمان خودش پيش آمد.
من "مانيفست چو" را هم برای جشنواره تئاتر فجر آماده کرده بودم اما آنجا هم کار در جشنواره اجرا نشد ولی سال بعد نمايش ۳۵ شب اجرا شد و هيچ اتفاقی هم نيفتاد. در مورد بقيه نمايش‌ها هم داستان همين است؛ اول جنجال و مساله درست می‌کنند ولی وقتی اجرا می‌شود، می‌بينيم چيزی نيست. به هر حال "مانيفست چو" جزو افتخارات گروه من و مرکز هنرهای نمايشی آن زمان بود که سخت پای اين کار ايستاد.

چرا اخيرا اتفاقات بدی برای تئاتر می‌افتد؟
يک عده به عنوان مميز نشسته‌اند و ومتن ها را قيچی می کنند

اين کارها چه تاثيری بر فضای تئاتر دارد؟
ببينيد امروزه چه نمايش‌هايی روی صحنه می‌آيد. آنها می‌خواهند از تئاتر يک هنر خنثی بسازند که تا الان بارها و بارها زمين خورده و بعد از اين هم اينگونه خواهد بود. هجوم متن‌های خارجی، حذف بسياری از نمايشنامه نويسان که به جريان نمايشنامه نويسی کمک می‌کنند و آن را جلو می‌برند، همه و همه اتفاقاتی است که با وجود اين‌کارها رخ می‌دهد.

از اين به بعد رابطه شما با تئاتر چگونه است؟
قبل از اين هم هيچ رابطه‌ای نداشتم. من بعد از "روز حسين" رابطه‌ای با تئاتر نداشتم. اين ميزان خوش باوری بايد يک جايی به بن بست می‌خورد که اکنون خورد.
من با اين شرايط چندان به آينده تئاتر خوش‌بين نيستم. اما اينها نمی‌توانند چيزی را از ما بگيرند. نوشته‌های من حضور دارد؛ دنيا فقط به مرکز هنرهای نمايشی و آن چهار نفر مميز تمام نمی‌شود دنيا بزرگتر از اين حرفهاست و اينها نمی‌توانند جلوی ما را بگيرند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016