یکشنبه 10 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تئاتر ايران هنوز هيچ برنامه‌ مدونی ندارد، مرور سی سال مديريت و تغيير ۱۱ مدير در مرکز هنرهای نمايشی، ايلنا

دوره‌های مختلف مديريتی در مرکز هنرهای نمايشی اغلب عاری از نقاط روشن و اميدبخش برای تئاتر ايران است. در اين مسير نبايد گسترش دامنه‌ی مميزی و باز شدن پای سياست به حوزه‌ی تئاتر را ناديده گرفت و اثرات منفی آن را بر حوزه‌ی تئاتر منکر شد.


ايلنا: زمانی که ناصرالدين شاه در سفرهای خود به کشور‌های همسايه و کشور‌های اروپايی با هنری به نام تئاتر آشنا شد و تحت‌تاثير آن قرار گرفت و آن را در ايران همانند عکاسی و سينما بدعت‌گذاری کرد؛ بر آن شد تا با احداث تکيه دولت اين هنر را در کشور رواج دهد.

اما ناصرالدين شاه در آن روز گمان نمی‌کرد که اين هنر بعداز گذشت ۱۵۰ سال و طی فراز و نشيب‌های زياد به کابوس هنرمندانش تبديل شود که بسياری از آنها را برای ماندن‎ْ و فعاليت نااميد و گوشه‌نشين کرد.

اوضاع تئاتر امروز آن اندازه نابسامان است‎ که همه‌ی هنرمندان تئاتر را به گله‌گذاری وادار کرده باشد. اين‌روزها کمتر هنرمندی در عرصه‌ی تئاتر فعاليت دارد اما اين جمله را بارها گوشزد نمی‌کند که وضعيت تئاتر کشور اصلا خوب نيست.

واقعا چرا امروز تئاتر نابسامان است و بدترين روز‌های خود را سپری می‌کند؟!

شايد يک دليل‌ آن اين باشد که مرکز هنر‌های نمايشی که طبق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، وظيفه‌ی مديريت و برنامه‌ريزی، حمايت و هدايت هنر نمايش و تئاتر را برعهده دارد، از زمان شکل‌گيری‌اش يعنی از سال ۶۱ تا به امروز، بيش از ۱۰ مدير را در پرونده‌ی خود ثبت کرده است. مديرانی که اغلب بدون برنامه‌ی از پيش تعيين شده و بی‌آنکه سابقه‌ی خاصی در حوزه‌ی تئاتر و شايد مديريت فرهنگی داشته باشند، سياست‌گذاری، برنامه‌ريزی و پيگيری مصوبات را برای حوزه‌ی تئاتر برعهده گرفتند. بيشتر آنها در ايام مديريت در حوزه‌ی تئاتر؛ درواقع اولين مشاغل تئاتری خود را رسما تجربه‌ کرده و مديريت در مرکز هنر‌های نمايشی برای وزارت ارشاد را در روزمه‌ی کاری خود ثبت کردند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تعيين سياست‌های اجرايی در زمينه‌ی گسترش کيفی و کمی هنر‌های نمايشی، سياستگذاری در جهت بررسی و تهيه طرح‌های توسعه‌ی هنر‌های نمايشی به منظور ارتقای فرهنگ عمومی جامعه، برنامه‌ريزی جهت توسعه و پويايی اقتصاد هنر‌های نمايشی، ساماندهی نظام يارانه‌ای حمايت از توليد آثار نمايشی‏، تهيه و تدوين ضوابط مربوط به خلق هنر‌های نمايشی و جلوگيری از گرايش اين هنر به سوی فرهنگ‌های منحط و نازل، فراهم آوردن تسهيلات لاز م برای هنرمندان هنر‌های نمايشی در جشنواره‌ها و مسابقات داخلی و بين‌المللی و همچنين ايجاد زيرساخت‌های لازم جهت بهبود و افزايش ظرفيت‌های نمايشی از طريق توسعه و تجهيز فضا‌های نمايشی و گسترش فعاليت‌های نمايشی در سراسر کشور ازجمله وظايفی است که بر عهده‌ی مرکز هنر‌های نمايشی ارشاد گذاشته شده اما مديران اين مرکز با ‌آمد و شدهای گاه غيرارادی براساس دستوری که از بالا صادر می‌شد، حتی فرصت تمرکز و توجه کافی به فهرست بلند وظايف مديريت اين مرکز را پيدا نمی‌کردند و گاه قبل از آنکه از نزديک با مسئوليت‌های واگذار شده آشنايی کاملی پيدا کنند، ناچار بايد پست مديريت را رها کرده خود را برای ورود به حوزه‌ی ديگری آماده می‌کردند.

اين گزارش نگاهی دارد به سير تحول مديريتی در مرکز هنر‌های نمايشی و اشاره به برخی از فعاليت‌ها و سوابق کاری مديران اين مرکز.

* اول: طاها عبدخدايی
طاها عبدخدايی؛ نخستين مدير مرکز هنر‌های نمايشی ارشاد بوده است و به نوعی می‌توان وی را بنيانگذار اين مرکز دانست چراکه پيش از چنين مرکزی وجود بيرونی نداشت و مسائل مربوط به تئاتر کشور زيرنظر اداره‌ی تئاتر که خود زيرمجموعه وزارت فرهنگ و هنر بود، اداره می‌شد و حضور روسايی چون مهدی فروغی را در خاطره‌ی تاريخی خود ثبت کرده بود.

عبدخدايی تحصيلات حوزوی داشت و از سال ۶۱ تا سال ۶۵ سکاندار اين مجموعه بود. وی بعد‌ها رايزن فرهنگی ايران می‌شود و از مرکز هنر های نمايشی خداحافظی می‌کند. در دوره او؛ شورای نظارت بر نمايش راه‌اندازی شد. همچنين اولين دوره‌ی جشنواره تئاتر فجر در زمان وی رقم خورد و عبدخدايی تا چهار جشنواره، دبير اين جشنواره باقی ماند.

* دوم: علی منتظری
اما دومين مدير مرکز هنرهای نمايشی علی منتظری است. وی از سال ۶۶ تا ۷۱ در اين سمت مشغول به فعاليت بود. منتظری؛ منتقد‏، نويسنده و مسئول فرهنگی در جهاد دانشگاهی بوده است.

او؛ طرح تشکيل سازمان تئاتر و انجمن نمايش، تشکيل کانون منتقدان تئاتر در سال ۶۸ و افزايش بودجه تئاتر و نيز ارائه طرح توسعه‌ی تئاتر ايران را ارائه داد و به‌زعم بسياری از هنرمندان و خانواده تئاتر، دوران مديريت منتظری؛ دوران طلايی تئاتر ايران بوده است چراکه در اتاق وی هيچگاه روی هيچ هنرمندی بسته نبود. وی بعد‌ها برای ادامه‌ی تحصيل در رشته‌ی دکترای سلامت همگانی و بهداشت با مرکز هنر‌های نمايشی خداحافظی کرد.

* سوم: مهدی مسعودشاهی
مهدی مسعودشاهی؛ ‏سومين مدير مرکز هنرهای نمايشی از سال ۷۱ تا سال ۷۳ بود. او کارشناس زبان آلمانی بود و در پرونده‌ی کاری خود پيش از مديريت بر مرکز هنرهای نمايشی، مديريت کل نظارت و نمايش ارشاد، عضويت بنياد تاريخ، موسس مرکز گسترش سينمای مستند و تجربی و اولين مديرعامل بنياد رودکی را ثبت کرده بود. مسعودشاهی مدتی بعد برای حضو در پست معاونت سينمايی ارشاد با مرکز هنر‌های نمايشی خداحافظی کرد.

* چهارم: رحيم برزگر
رحيم برزگر از سال ۷۳ تا ۷۶ در اين مرکز فعاليت داشت. او هم تحصيلات حوزوی داشت و بعد‌ها رايزن فرهنگی ايران در کانادا ‌شد.

* پنجم: حسين سليمی
دکتر حسين سليمی که پنجمين مدير مرکز هنرهای نمايشی برای سال‌های ۷۶-۷۷ است، در رشته‌ی روابط بين‌الملل در دانشگاه تربيت مدرس تحصيل کرده است. او؛ تهيه‌کننده در صدا و سيما و مدير گروه اجتماعی راديو در سال ۶۸ تا ۶۹ بود. از سال ۶۶ تا ۶۸ هم مدير راديو صدای آشنا بود. او؛ استاد دانشگاه بود و تاسيس خانه‌تئاتر در دوری مديريت وی اتفاق افتاد.

فعاليت بخش بين‌الملل و حضور گروه‌های تئاتری خارجی در ايران و افزايش بودجه تئاتر تا بيش از يک ميليارد ازجمله فعاليت‌های وی بوده است.

* ششم: مجيد شريف‌خدايی
مجيد شريف خدايی؛ ششمين مدير اين مرکز بود. او هم در رشته‌ی جامعه‌شناسی تحصيل کرده بود و فعاليت در راديو و پژوهش در بخش‌های مختلف اجتماعی را در پرونده‌ی کاری‌اش ثبت کرده بود. وی از سال ۷۸ تا سال ۸۲ در اين مرکز فعاليت داشت و پرداخت بخشی از بدهی‌های گروه‌های تئاتری و همچنين آغاز بخش بين‌الملل جشنواره تئاتر فجر ازجمله فعاليت‌های چشم‌گير اين مدير بوده است.

* هفتم: خسرو نشان
دکتر خسرو نشان از سال ۸۳ در اين مرکز مشغول به فعاليت شد. وی دارای دکتری فقه و اصول اسلامی بود. ارائه‌ی سند توسعه‌ی ملی تئاتر و راه‌اندازی پايگاه خبری ايران تئاتر ازجمله فعاليت‌های وی بود. نشان؛ هم در سال ۸۴ با مرکز هنر های نمايشی خداحافظی کرد.

* هشتم: حسين پارسايی
حسين پارسايی به‌عنوان هشتمين مدير؛ نام خود را در اين مرکز ثبت کرد. او از سال ۸۴ تا ۸۹ در اين مرکز پست رياست را برعهده داشت. پارسايی؛ دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی است. او؛ موسس و سرپرستی دفتر مرکزی نمايش بچه‌های مسجد‏، مديريت اجرايی جشنواره تئاتر سوره و دفاع مقدس، نائب‌رئيسی انجمن نمايش کشور، مديريت تئاترشهر و دبيری همايش سراسری آيين عاشورايی را در پرونده‌ی کاری خود دارد.

در زمان وی؛ تماشاخانه‌ی سنگلج مرمت و بازسازی شد و دراختيار هنرمندان قرار گرفت. همچنين پارسايی در ارائه‌ی طرح ۵ ساله مديريتی خود؛ تاسيس موزه تئاتر و هنرهای نمايشی، تاسيس مدرسه تئاتر در سطح دبيرستان و ايجاد زنگ تئاتر در مدارس، احداث پژوهشکده آيين‌های ايرانی، ارتقای فضاهای نمايشی و ساخت تئاترشهر ۲ با مشارکت شهرداری در يکی از مناطق تهران، سرمايه‌گذاری روی تئاتر شهرستان و تغيير روش در اجرای جشنواره‌های استانی و منطقه‌ای از طريق تقسيم ايران به ۶ منطقه و ارايه تسهيلات برای هنرمندان شهرستانی را برنامه‌ريزی کرده بود که البته عمر مديريت‌اش به انجام اين امور وصال نداد.

* نهم: حسين مسافرآستانه
حسين مسافر آستانه دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی و بازيگری است که از سال ۸۹ تا اوايل سال۹۰ در اين مرکز مشغول به فعاليت بود. وی عضو شورای عالی تئاتر است. مشاور مدير اداره کل هنرهای نمايشی، رياست انجمن نمايش، مديريت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، دبيری بيست و چهارم و بيست و هفتمين جشنواره تئاتر فجر جزو سوابق اجرايی اوست. در زمان مسافرآستانه؛ صحبت از صدور مجوز برای فعاليت گروه‌های تئاتری شهرستان بود که عمر مديريت‌اش کفاف نداد.

* دهم: محمد دشت‌گلی
اما دهمين مدير مرکز هنر‌های نمايشی ارشاد که اکنون به‌عنوان سرپرست از آن نام برده می‌شود؛ محمد دشت‌گلی است. دشت‌گلی دارای مدرک کارشناسی ارشد تئاتر است و از سال ۸۷ به‌عنوان معاون اداری در اين مرکز مشغول به فعاليت بود. در سال ۸۶ مدير واحد طرح و برنامه شد و در دوره‌ی مديريت مسافرآستانه به معاون اين مرکز مشغول به فعاليت شد. شايد از اين رو که او هنوز سرپرست مرکر هنرهای نمايشی است يا شايد از اين رو که هنور فرصت نکرده؛ فهرستی برای برنامه‌های خود تنظيم کند، نمی‌توان درباره‌ی سياست‌های اجرايی او صحبتی به ميان آورد.

در بررسی اجمالی فعاليت‌های مديران مرکز هنر‌های نمايشی می‌توان گفت که؛ فعاليت مديران اين مرکز از دهه‌ی ۸۰ با حاشيه‌های بسيار روبرو بود چراکه بيشتر اين مديران از ناسازگاری و اختلاف با مديران ارشد خود صحبت کرده‌اند و به نوعی اختلاف با مديران ارشد معاونت هنری ارشاد سبب حداحافظی اين مديران شده است.

بسياری بر اين‌ نظرند که فعاليت اغلب قريب به اتفاق اين مديران در خارج از تخصص نظری و عملی آنها بوده است. شايد به همين دليل است که دوره‌های مختلف مديريتی در مرکز هنرهای نمايشی عاری از نقاط روشن و اميدبخشی برای تئاتر ايران است. شايد از همين روست که با گذشت زمان؛ فعاليت‌های تئاتری در کشور با کش و قوس‌ها و دشواری‌های بيشتری همراه می‌شود. البته نبايد گسترش دامنه‌ی مميزی و باز شدن پای سياست به حوزه‌ی تئاتر را ناديده گرفت و اثرات منفی آن را بر حوزه‌ی تئاتر منکر شد.
بررسی سوابق اجرايی مديران تئاتری و سياست‌های تئاتری کشور که از بالا و معاونان هنری وزارت ارشاد بر آنها تکليف می‌شده است، نشان می‌دهد که تئاتر کشور با تغيير مداوم مديريت‌ها، سياست‌ها و اهداف دايم درگير تغييرات مدام بوده است و تئاتر به نوعی مجبور به همخوانی خود با سلايق مديران بالادستی يا ميانی بوده است. به اين معنا می‌توان باور داشت که مرکز هنر‌های نمايشی تئاتر کشور پيش و بيش از آنکه ملزم به داشتن برنامه‌ی مدون برای پيگيری جريان تئاتری کشور باشد، درگير تغييرات و خواست‌های مديران دولتی بوده است.

گزارش از: شادی کابيانی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016