شنبه 18 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روته مولر: به گذشته برگردم رفتار دايي را تغيير مي‌دهم، ايسنا

بازخواني پرونده ناكامي تيم ملي در مرحله مقدماتي جام جهاني بخشي از نگاه‌ها را متوجه اريش روته مولر دستيار آلماني علي دايي كرده است. مردي كه با چهره آرام و صبورش سعي مي‌كند مرفاوي را ياري رساند. او با اين سبك و سياق روي نيمكت تيم ملي مي‌نشست. آرام، متين و بي‌حاشيه! مولر در روزهايي كه در تيم ملي حضور داشت به واسطه حساسيت پست كاري‌اش بيشتر در رسانه‌ها بود اما او با قبول دستياري صمد مرفاوي كمتر در رسانه‌ها قرار مي‌گيرد و شايد اين سياست حاصل تدابيري باشد كه در باشگاه استقلال اتخاذ مي‌شود و دست كادر فني را براي مصاحبه‌هاي پي در پي مي‌بندد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




تازه‌ترين گفت‌وگو با اريش آلماني بيشتر حول محور تيم ملي است. گفت‌وگويي متفاوت كه به اتفاقات چند ماه پيش گذري داشته است... مولر كه گفت‌وگويش را با چگونگي فعاليت در فوتبال ايران آغاز مي‌كند: «چگونگي كار من در فدراسيون داستان ساده‌اي است. من در ايران كلاس داشتم كه علي دايي آمد سراغم. من و علي دورادور همديگر را مي‌شناختيم. او بازيكن بزرگي در آلمان بود و من هم سابقه مربيگري و تدريس خوبي داشتم اما تا قبل از آن با هم ارتباطي نداشتيم. علي دايي از من ‌خواست تا به كادرفني تيم ملي اضافه شوم. او از من خواست تا برنامه‌هاي تمريني تيم ملي را طراحي كنم چرا كه خودش جوان بود و تجربه بالايي نداشت. دايي تجربه دومش بود و بعد از سايپا بايد تيم ملي را اداره مي‌كرد. از نظر من خواسته‌ او منطقي بود و من هم پذيرفتم. به نظر مي‌رسد نكته‌اي وجود دارد كه در ايران خوب درك نشده. اينكه من با علي يا صمد به عنوان نفر دوم كار كرده‌ام، شبهاتي را ايجاد كرده كه آنها را مي‌بينيد! من در كلاس‌هاي مربيگري هم هميشه مي‌گويم كه نه من معلم هستم و نه شما دانش‌آموز! من رييس نيستم كه هر چه بگويم بايد از رويش نت‌برداريد!‌ ما با هم كار مي‌كنيم، در تجارب هم شريك مي‌شويم و خيلي خوب يك كلاس را با هم پشت سرمي‌گذاريم. در مربيگري هم همين است. اولاً مربي بايد ايراني باشد. من نبايد از طريق مترجم با بازيكنان ارتباط داشته باشم. اين بسيار مهم است كه سرمربي زبان بازيكن را بفهمد. من ذهنيت بازيكن ايراني را نمي‌شناسم اما دايي يا صمد اين نكته را درك مي‌كنند.» مولر در ادامه حرف‌‌هايش دلايل همكاري با فوتبال ايران را بازتر بيان مي‌كند: «دليل ديگري كه سبب شد تا من پيشنهاد كاري تيم ملي يا استقلال را نپذيرم اين است كه من در كلاس‌هايم دايم به مربيان اين نكته را آموزش مي‌دهم كه چگونه مربي شوند. حالا من در كلاس به علي يا صمد يك چيز را ياد بدهم و در كادر فني مستقيم و در طول يك سال كار اين مسائل را انتقال بدهم، نكته مهمتري است. از طرف ديگر براي من هم يك تمرين عملي ديگر بود. اگر مي‌خواهم ياد بدهم، بايد قدرت انتقال خودم را افزايش بدهم و اين كار در يك تيم فوتبال خيلي ساده‌تر صورت مي‌گيرد تا در كلاس.»
روته‌مولر در توضيح دليل سومش مي‌گويد: «نكته سوم اين است كه من به سن اهميت نمي‌دهم. اين طور نبوده كه دايي يا صمد بروند و همه جا را پر كنند كه روته با اين سن آمده زير دست من كار كند. ما يك تيم هستيم. هيچ كس رييس نيست يا مثل رييس‌ها عمل نمي‌كند. شخصيت نكته مهمي است. ما مي‌خواستيم به رشد شخصيت همديگر كمك كنيم.»
اين مقدمه باعث مي‌شود تا عدم صعود تيم ملي به جام جهاني به عنوان يك سؤال مهم ذهن پرسشگران را به سوي خود بكشد. آيا مولر پاسخ اين سؤال را مي‌داند؟ پاسخ مولر اين گونه است: «چرا به جام جهاني نرفتيم؟ سؤال خوبي است. اول از همه من كره جنوبي و شمالي، استراليا، ژاپن و ايران را ملت‌هاي داراي قدرت فوتبال در آسيا مي‌دانم كه البته عربستان جايي در اين ليست ندارد. در تهران هم از آنها سرتر بوديم. آنها فقط شانس آوردند. به نظر من آنچه باعث شد تا به جام جهاني نرويم، بدشانسي بود و يك نكته بسيار مهم در مورد ذهنيت بازيكنان ايراني؛ ما از كره جنوبي يك-صفر جلو افتاديم اما بازي مساوي شد، از عربستان يك-صفر جلو افتاديم اما باختيم از كره جنوبي در سئول يك-صفر جلو افتاديم اما باز هم مساوي شد. ايراد اين است. ذهنيت بازيكنان ايراني اين است كه گل اول را كه زدي برگرد عقب. اين غلط است، اين فاجعه است. از آنها مي‌خواستيم عقب نيايند و بروند جلو و دومي را بزنند اما اين اتفاق نيفتاد. آنها عقب مي‌آمدند، حرف گوش نمي‌كردند. استرس بازي را داشتند. اجازه بدهيد يك چيزي را صادقانه بگويم. صعود به جام جهاني براي هر مربي يك روياست. باختن به عربستان در تهران دومين شكست تلخ زندگي من بود. دومين شكست بزرگ زندگي مربيگري‌ام؛ اولين آن در كلن بود. در سال اول مربيگري‌ام. ما به فينال جام حذفي رسيديم و اگر قهرمان مي‌شديم من به يك مربي افسانه‌اي تبديل مي‌شدم اما در پنالتي باختيم. جوان بودم و مثل بچه‌ها گريه كردم. به وردربرمن باختيم. اين اولين شكست بزرگ زندگي من بود. دومي هم عربستان بود. متأسفم، شب تلخي بود، دايي را همان شب عوض كردند.»
مولر به برخي ضعف‌هاي علي دايي اشاره دارد. او اينگونه سرمربي اسبق تيم ملي را به نقد مي‌كشد: «يك مربي خوب بايد چند خصوصيت داشته باشد. شخصيت بالا، تجربه، دانش و از همه مهمتر، قدرت انتقال. بلد بودن، كافي نيست بايد بتواني اطلاعاتت را ياد بدهي. دايي برخي فاكتورها را نداشت مثلا تجربه. من فكر مي‌كنم او قدم بزرگي برداشت كه تيم ملي را قبول كرد. بايد بيشتر صبر مي‌كرد. مربيگري تيم ملي براي او كمي زود بود. من خيلي متأسفم، هم براي او و هم براي خودم. اين منصفانه نيست كه دايي را مقصر بدانيم يا سرزنش كنيم. اين به همه مربوط است. علي شخصيت خاصي داشت. او هيچ وقت دنبال اين نبود كه كسي نظري بدهد. با او حرفي در مورد مسائل مختلف مي‌زديم، سرفصل‌ها را مشخص مي‌كرد و كار را جلو مي‌برديم. من عادت دارم كه اگر كسي كمك خواست يا نظر خواست حرف بزنم. علي هم نمي‌خواست . او چيزهاي مشخصي مي‌خواست و من كمك مي‌كردم همين. كار كردن من با دايي اشتباه نبود. از اينكه با او كار كردم خوشحالم. اگر دوباره تاريخ به عقب برمي‌گشت و ما از نو شروع مي‌كرديم باز هم همكاري با او را مي‌پذيرفتم. اين بار اما نقش بيشتري را برعهده مي‌گرفتم، با دايي حرف مي‌زدم. قانعش مي‌كردم. رفتارش را تا آن حدي كه مي‌توانستم تغيير مي‌دادم. او روي انتخاب‌هايش پافشاري مي‌كرد و من مخالفتي نداشتم اما اگر يك بار ديگر اين اتفاق تكرار بشود اين بار با او بيشتر و بيشتر حرف مي‌زنم. او در مربيگري خيلي پيشرفت مي‌كند اما قبلش نياز به اندكي تجربه بيشتر دارد.»
وي درباره همكاري با صمد مرفاوي در استقلال هم مي‌گويد: «در مورد صمد. من صمد را در كلاس شناختم. خودش را نشان نمي‌داد و بيشتر گوش مي‌كرد. تلاش مي‌كرد تا ياد بگيرد. از اين روحيه خوشم مي‌آيد البته صمد يك مشكل بزرگ دارد. او در كلاس هم همين مشكل را داشت؛ مشكل زبان. صمد و بقيه مربيان كه مي‌خواهند در سطح بالا كار كنند، بايد زبانشان را تقويت كنند، حيف است. او استعداد دارد. از اينكه با كمك او و ديگر مربيان تيم خوبي ساخته‌ايم خوشحالم. اين استقلال مي‌تواند به موفقيت‌هاي زيادي برسد.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016