سه شنبه 3 فروردین 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سال 88 سقوط تيم ملي با سلطان و امپراطور، حسين ابوالفتحي - ایلنا

سال 88 در شرايطي براي تيم ملي فوتبال ايران با صعود به مرحله نهايي جام ملت‌هاي آسيا خاتمه يافت كه اين موفقيت كم‌رنگ تحت تاثير عدم صعود اين تيم به جام جهاني 2010 آ‏فريقاي جنوبي كه بعدها از آن به ناكامي بزرگي فوتبال ايران ياد شد، جز فدراسيون‌نشين‌ها و خود افشين قطبي كسي را خوشحال نكرد.

بي‌ترديد براي هيچ يك از اهالي فوتبال اعم از منتقدان، كارشناسان، بازيكنان و هواداراني كه آنها را يار دوازدهم تيم ملي مي‌نامند پذيرفتني نيست، فوتبالي كه مسئولانش آن را همواره جزو 3 تيم برتر آسيا و حتي سرآمد اين قاره كهن مي‌دانند، نتواند در حضور كره جنوبي، كره‌شمالي، عربستان و امارات مجوز حضور در جام جهاني را كه مهم‌ترين رويداد فوتبالي جهان است، كسب كند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




بدون شك هشتم فروردين ماه سال 88 كه بدعت اين ناكامي بزرگ از آنجا گذاشته شد، تا سال‌هاي سال فراموش نخواهيم كرد. روزي كه ملي‌پوشان كشورمان در حضور 90 هزار تماشاگر علاقه‌مند و فوتبال‌دوست ايراني به شديدترين وجه ممكن مقابل سعودي‌ها تحقير و سر تعظيم فرود آوردند و در خاك وطني‌مان زمينه جشن و پايكوبي آنها را فراهم كردند تا فوتبال ايران بيش از هر روزي ذليل و ذليل‌تر نشان دهد.

پس از اين شكست اسف‌بار و تحقير‌آميز بود كه فدراسيون فوتبال در اقدامي ناشينانه، ضرب‌العجلي و غيرمنتظره راي به بركناري علي دايي سرمربي جوان تيم ملي داد تا اوضاع نابسامان فوتبال ايران بحراني و ملتهب‌تر از هر زماني نظر برسد.

بركناري علي دايي كه در آن روزگار رسانه‌ها هم دل خوشي از او نداشتند، در شرايطي رقم خورد كه علي كفاشيان حتي پس از باخت به عربستان هم اعلام كرده بود از وي حمايت مي‌كند و بحث بركناري او مطرح نيست‏، اما رئيس خوش‌اخلاق فدراسيون فوتبال كه در آن زمان حدودا يك سال از عمر رياستش در اين فدراسيون مي‌گذشت، در حالي كه تعطيلات نوروز ماه را در كيش مي‌گذراند با افزايش التهاب در تيم ملي و اختلاف‌نظرهايي كه پديد آورده بود در همان شهر جزيره‌اي مامور شد تا با ظاهر شدن در يك برنامه تلويزيوني مسئوليت شكست تحقير‌آميز مقابل عربستان را برعهده گرفته و از تلاش فدراسيون براي انتخاب جانشين مناسب علي دايي حرف بزند. البته كفاشيان در آن برنامه تلويزيوني در پاسخ به سئوال مجري برنامه تلويحا تمام تغيير و تحولات ايجاد شده در راس كادر فني تيم ملي را به گردن رياست وقت سازمان تربيت‌بدني (محمدعلي‌آبادي) انداخت و اعلام كرد كه فدراسيون فوتبال بدون اجازه سازمان ورزش حتي اجازه جابجايي يك ليوان آب را هم ندارد.

در روزگاري كه شانس صعود تيم ملي به جام جهاني رنگ باخته بود و زمان هم به سرعت براي رويارويي با 3 تيم كره‌شمالي، امارات و كره‌جنوبي مي‌گذشت فدراسيون فوتبال بعد از بررسي‌هاي عجولانه راي به محمد مايلي‌كهن براي نشستن بر صندلي مربي‌گري تيم ملي داد. شخصيتي كه همواره از سرسخت‌ترين منتقدان تيم‌ملي و به‌خصوص علي دايي بود.

بازگشت مايلي‌كهن به صندلي پرالتهاب آن روزهاي تيم ملي واكنش‌هاي مختلفي را به دنبال داشت. او كه رداي مربيگري در تيم ملي را به واسطه نتايج درخشانش در جام‌ملت‌هاي سال 96 امارات و كسب مقام سومي اين رقابت‌ها بر تن كرده بود‏، در شرايطي كه انتظار مي‌رفت تمام تجربيات گذشته‌اش را در جهت تلطيف فضاي پرالتهاب فوتبال كشور به كار خواهد گرفت‏، اما ديري نپاييد كه او نيز در واكنش به انتقادات برخي مربيان وطني تاب نياورد و با يك بيانيه تاريخي كل اهالي فوتبال و رسانه را تحت تاثير خود قرار داد. سريال ادامه‌دار بيانيه‌هاي مايلي‌كهن خطاب به برخي مربيان سرانجام نسخه اين مربي متفاوت را هم كه سعي در سركوب مخالفان پر شمارش داشت، در كمتر از 15 روز پيچيد و وي نيز مجبور به استعفا از تيم ملي شد. اوضاع تيم ملي براي چندمين بار بد و بدتر شد و به تبع آن هم نارضايتي‌ها بيش از پيش بود.

علي كفاشيان كه در آن روزگار اوضاع را پرتنش‌تر از هر زماني مي‌ديد به سرعت در پي جانشين مايلي‌كهن بود. سازمان تربيت‌بدني هم كه در طول رياست يك سال و اندي كفاشيان در فدراسيون فوتبال راحت‌تر از هر زماني در تصميمات آنها اعمال نفوذ مي‌كرد تنها يك روز پس از استعفاي مايلي‌كهن راي (دستور) به انتخاب افشين قطبي داد.

افشين قطبي كه به واسطه قهرماني پرسپوليس در ليگ هفتم و محبوبيت خاصي كه داشت بهترين گزينه سازمان و كفاشيان براي ايجاد آرامش در فضاي فوتبال ايران به شمار مي‌رفت، به خصوص اينكه فدراسيون فوتبال و بالاتر از آن سازمان ورزش هم با نشاندن اين مربي محبوب بر روي نيمكت تيم ملي علاوه بر آرام كردن فضاي موجود‏، جو ملتهب خود ساخته را تا حدود به نفع خود تغيير مي‌دادند.

همه چيز در ظاهر خوب پيش مي رفت. افشين قطبي هم بعد از مذاكرات شبانه و پنهاني در دبي با قول صعود فوتبال ايران به جام جهاني وارد تهران شد و با اين شعار كه 2 كره (كره‌جنوبي و كره‌شمالي) را عين كف دست خود مي‌شناسد، شيرهاي آفريقاي جنوبي را مورد خطاب قرار داد و از حضور شيرهاي فوتبال ايران در جام جهاني سخن گفت. وعده‌هاي عجيب و غيرمنتظره‌اي كه در آن شب بهاري و در فرودگاه امام خميني(ره) يك بار ديگر روياي صعود به جام جهاني را كه تا حدود زيادي از دست رفته بود، به واقعيتي دست يافتني تبديل كرد.

امپراتور محبوب فوتبال ايران سكان هدايت تيم ملي را برعهده گرفت. او كه به خيال خود تيم ملي را به جام جهاني مي‌برد و در فوتبال ايران جاودانه مي‌شود، كارش در تيم ملي را با دعوت از بهترين‌ها آغاز كرد. حضور غير منتظره مربيان ناشناخته خارجي در تيم ملي و تاكتيك‌هاي خاص آقاي سرمربي! رفته رفته مشكلاتي را ايجاد و در نهايت هم به كناره‌گيري برخي از بازيكنان ملي‌پوش منجر شد. تيم ملي در اولين مصاف خود با مربيان جديدش به مصاف امارات رفت و به سختي از سد اين تيم گذشت تا خود را آماده رويارويي با كره شمالي در تهران كند. ملي‌پوشان كشورمان كه براي صعود به جام جهاني تنها به يك برد از دو ديدار باقي مانده خود نياز داشتند‏، در تهران از پس كره شمالي برنيامدند و همه چيز را به روز بازي با كره جنوبي در سئول كشاندند. افشين قطبي كه با وعده شكست 2 كره كار خود را آغاز كرده بود بعد از نااميدي از ديدار با كره‌شمالي‏، ارتش خود را آماده رويارويي با كره جنوبي كرد و اينبار هم با استنباط بر اينكه اين تيم از پيش صعود خود را قطعي كرده است، بر صعود تيم ملي به جام جهاني تاكيد ورزيد. فضاي ملتهب كشور بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري و انتقادات بي‌شمار از عملكرد افشين قطبي شرايط را براي جدال با كره بسيار دشوار كرده بود.

تيم ملي در روز بيست و چهارم خرداد ماه و در شرايطي حساس به مصاف كره‌جنوبي رفت. ديداري كه مي‌توانست حكم صعود فوتبال ايران به جام جهاني را امضا كند اما تنها 9 دقيقه به پايان اين بازي تمام روياپردازي‌هاي افشين قطبي و به تبع ان مسئولين فوتبال ايران رنگ باخت تا فوتبال ملي ايران يك بار ديگر و در شرايطي بسيار ايده‌آل شانس حضور در بزرگترين رويداد فوتبالي جهان را از دست بدهد و ما بمانيم و وعده‌هاي توخالي افشين خان امپراطور!!
در حقيقت فوتبال ايران با سلطان (علي دايي) براي جام جهاني آغاز كرد و با امپراطور( افشين قطبي) به پايان رساند تا حاصل اين همه اسامي و القاب بزرگ چيزي جز سقوط نباشد.

مطمئنا عدم صعود فوتبال كشورمان به جام جهاني آفريقاي جنوبي در سايه بي‌تدبيري مسئولان فوتبال كشور و وعده‌هاي توخالي افشين قطبي، سرشكستگي بزرگي را براي هواداران فوتبال ايران رقم زد و اثرات خود را تا سال‌هاي سال بر پيكره اين رشته خواهد گذاشت همچنان كه سقوط اخير فوتبال ايران در رنكينگ فيفا و قرار گرفتن آن پائين‌تر از كشوري همچون بحرين از كوچكترين تبعات آن بوده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016