سه شنبه 19 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مايلی کهن: چرا دايی پيش شاهرودی و اژه‌ای رفت؟ برای گرفتن پست نزد احمدی نژاد نرفتم، ايسنا

جدال لفظی محمد مايلی کهن و علی دايی دو روز پيش از ديدار پرسپوليس و سايپا آغاز شد. جدالی که همچنان ادامه دارد و هر يک از دو طرف اين مجادله سعی می‌کنند با حرف‌های خود حقانيت‌شان را ثابت کنند.

به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، مايلی کهن دايی را متهم می‌کند و از آن طرف هم دايی با حرف‌هايش مايلی کهن را نشانه می‌رود.

مايلی کهن در تازه‌ترين اظهاراتش ابراز اميدواری می‌کند با آغاز ماه رمضان افراد متکبر از اسب خود بزرگ‌بينی پياده شوند. او می‌گويد از شکايت احتمالی علی دايی نمی‌ترسد و تا زمانی که جان در بدنش دارد انتقادهايش را مطرح می‌کند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




مايلی کهن در گفت‌وگو با ايسنا درباره صحبت‌های جديد علی دايی گفت: دايی ابتدا می‌گويد که وقت اضافی ندارد که به حرف‌های من گوش کند. می‌گويد يک گوشش در است و يک گوشش دروازه و بعد هم با عصبانيت تمام حرف‌های من را پاسخ می‌دهد. او می‌گويد خودش از تيم ملی رفته و مايلی کهن را از تيم ملی بيرون انداخته‌اند. او مدعی است پس از رفتنش از تيم ملی به خاطر بازی‌های درخشانی که تيم ملی دررقابتهای انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ و به ويژه ديدار برابر امارات که با درخشش مهدی رحمتی يک بر يک به پايان رسيد و رحمتی توانست پس از منصور رشيدی لقب شجاع ملی را بدست بياورد از تيمهای بزرگی پيشنهاد داشته است. حتی شنيده‌ام که او از تيمهای بزرگ دنيا مانند بايرن مونيخ، بارسلونا و رئال مادريد هم پيشنهاد داشته است.

وی ادامه داد: می‌دانيد که آن زمان رئال مادريد به دنبال انتخاب سرمربی بود و حتی مذاکرات مدير برنامه‌های دايی با رئال مادريد هم به خوبی و خوشی انجام شد. حتی باشگاه رئال مادريد پذيرفت که از البسه ناب کمپانی ايشان برای تيمهايش استفاده کند، اما يک مشکل وجود داشت آن هم اين بود که ايشان مدرک مربيگری نداشت و به همين خاطر قرارداد بسته نشد. از يک طرف بازيکنان بزرگی مانند کاسياس و کاکا و گوتی خوشحال بودند که قرار است يک مربی بزرگ دنيا روی نيمکت تيمشان بنشيند و از آن طرف هم ماست‌ها را کيسه کرده بودند که نمی‌توانند برای او شاخ و شانه بکشند ولی به هر حال به خاطر اين که در کشورهای پيشرفته قانون برای همه يکسان است و کسی با رابطه و زور نمی‌تواند بر کرسی مربيگری بنشيند او به رئال مادريد نرفت.

مايلی کهن درباره اين اظهارنظر دايی که گفته بود او (مايلی کهن) برای رسيدن به هر پستی نزد بالاترين مسوول کشور هم می‌رود، گفت: دايی گفته که خودش از تيم ملی کنار رفته است و اين بايد مورد توجه مسوولان فدراسيون باشد. اگر او مدعی است که خودش کنار رفته پس چطور از فدراسيون می‌خواهد که مبلغ دو سال ديگر قراردادش را پرداخت کنند. می‌دانيد که ما در زمان مربيگری دايی با چه تيمهای پرقدرتی بازی کرديم. ابرقدرت فوتبال منطقه امارات است و ما با اين تيم بازی می‌کرديم. جالب اينجاست که دايی رقابت‌های مقدماتی جام ۹۸ را با رقابتهای انتخابی ۲۰۱۰ مقايسه کرده است. واقعا کبر و خودخواهی تا چقدر؟!

اين مربی فوتبال گفت: از روز روشن است که پس از جام جهانی ۹۸ چند ستاره از فوتبال ايران به فوتبال دنيا معرفی شده‌اند و باز هم اظهرمن الشمس است که پس از رقابتهای انتخابی جام جهانی چطور اکثر قريب به اتفاق بازيکنان ايرانی شاغل در اروپا از اين کشورها ديپورت شدند و باز هم به خاطر همين بازيهای درخشان تيم ملی بود که حتی بازيکنان ايرانی از فوتبال امارات ديپورت شدند. آيا نبايد به خاطر اين همه سرمايه‌سوزی به ايشان پاداش داد؟ وقتی فوتبال برزيل سالانه چند ميليارد دلار از صدور بازيکنان و مربيان درآمد زايی می‌کند آيا نبايد به خاطر اين همه سرمايه‌سوزی که در تيم ملی ايشان انجام گرفته به او پاداش داد؟ بی‌انصاف‌ها به او پاداش نمی‌دهيد حداقل بقيه پولش را به او بدهيد. مسوولان آيا نمی‌دانيد که در دنيا سونامی اقتصادی به راه افتاده و طبعا اين سونامی برروی تاجر ما هم تاثير گذاشته است؟ بدتر از اين شما اين قدر بی‌معرفت هستيد که مدتی است از جنس‌های ناب ايشان استفاده نمی‌کنيد و آمده‌ايد با يک شرکت قرارداد بسته‌ايد که اجناس بونجولش را به تيم ملی می‌دهد و تازه پولی هم می‌دهد!

به راستی آيا اين رسم حمايت از يک اسطوره است. اسطوره‌ای که بايد هم اکنون در تيم ملی بازی می‌کرد و هنوز هم همه می‌دانيم که به طور رسمی از بازيهای تيم ملی کنار نرفته و از آنجا هم کنار گذاشته شده است. چرا ما در کشورمان فقط به دنبال کشتن اسطوره‌ها هستيم.

مايلی کهن ادامه داد: سری به آلمان بزنيد. هر مکان ورزشی و غيرورزشی که برويد همه چيز به نام يک بازيکن است. خيابان بکن بائر، پارک بکن بائر، تئاتر و سينمای بکن بائر. مجسمه‌های متعددی از بکن بائر در سطح کشور آلمان می‌بينيم. اصلا همين استاديوم آليانس هم به نام بکن بائر است و گزارشگران ما نمی‌دانند که استاديوم آليانس اشتباه است و اين استاديوم به نام بکن بائر است. در اينترنت هم اشتباه اعلام کردند. تازه فرانس بکن بائر برای تخفيف مالياتی خود نياز ندارد پيش هر کس و ناکسی برود. چرا که اسمش بکن بائر است. نه تنها از او ماليات نمی‌گيرند بلکه درصدی از ماليات مردم را به حساب او می‌ريزند. حالا شما برای اسطوره ما چه کرده‌ايد؟ تنها يک استاديوم را به نامش کرده‌ايد که به قولی می‌خواستيد اين کار را هم نکنيد. تازه اين اسطوره ما برای گرفتن تخفيف مالياتی که آن هم به خاطر وضعيت بد اقتصادی‌ ايشان است، عوض اين که تمام فکر و ذکرش متمرکز به باشگاه بزرگ پرسپوليس باشد و حريفان را آناليز کند بايد به اداره ماليات، شهرداری، گمرک و خيلی جاهای ديگر برود تا بتواند از تخفيف‌های مالياتی برخوردار شود. تازه شنيده‌ام روی نيمکت مسابقه هم که می‌نشيند بعضا بايد با موبايل کارهای اقتصادی‌اش را رديف کند. آيا اين ظلم نيست؟

وی با بيان اين که دايی گفته من برای گرفتن مسووليت پيش بالاترين مقام اجرايی کشور رفته‌ام به ايسنا گفت: تا جايی که ما می‌دانيم اگر شما برای گرفتن کار به نزد کسی برويد و درخواستی داشته باشيد ايرادی ندارد. هميشه بزرگان به ما آموخته‌اند که از ديوار کسی بالا نرويد. دستمان را پيش کسی دراز نکنيم و دستمان را در جيب کسی نکنيم. اما آنها نگفته‌اند برای به دست آوردن رزق و روزی حلال تلاش نکنيد. بارها گفته‌ام که از افتخارات زندگی من اين است که نه تنها در دوره دوم انتخابات رياست جمهوری بلکه در دوره اول که دکتر احمدی نژاد کانديدا شد و در آن زمان کانديداهای سرشناسی مانند آقايان رفسنجانی، لاريجانی، قاليباف، معين و توکلی حضور داشتند و کسی تصور نمی‌کرد دکتر احمدی نژاد رای بياورد تنها ورزشکاری بودم که به دليل شناخت نسبی که از ايشان داشتم و می‌دانستم که به معنای واقعی او مملکتش را دوست دارد و برای خدمت به مردم از هيچ تلاشی دريغ نمی‌کند به او رای دادم. در دوره اول هيچ کس حتی دو درصد هم برای آقای احمدی نژاد شانسی قائل نبود. البته بايد بگويم من در دوره قبل از انتخاب دکتر احمدی نژاد به آقای خاتمی رای داده بودم. در دوره دوم انتخابات رياست جمهوری هم همين کار را کردم و به آقای احمدی نژاد رای دادم. تکرار می‌کنم که هر روز اعتقادم به احمدی نژاد بيشتر می‌شود چرا که دور سوم سفرهای استانی‌شان هم شروع شده است. او تا به حال به ۳۰ استان دو بار سفر کرده و برای سومين بار به ۳۰ استان می‌رود. پس از سال‌ها رييس جمهوری آمده که به معنای واقعی رييس جمهور ايران است چرا که ايران فقط تهران نيست. او جانش را کف دستش گذاشته است، با اين حال اين شهامت را دارم که انتقادهايی را هم از او داشته باشم.

مايلی کهن ادامه داد: فکر نمی‌کنم نيازی بود که برای گرفتن کار نزد ايشان بروم چرا که احمدی نژاد شناخت کامل را از من دارد. کما اينکه ۴۵ دقيقه پس از انتخابش در دور نخست انتخابات رياست جمهوری خدمت ايشان رسيدم و او هم دقيقا شناخت کاملی از من دارد. دايی رفتن من به پيش نفر دوم مملکت را خرده می‌گيرد و اين را چماق کرده اما من به آن افتخار می‌کنم. اگر دايی به اين مسئله انتقاد می‌کند، چرا خودش نزد محسنی اژه‌ايی وزير وقت اطلاعات و آيت‌الله هاشمی شاهرودی رييس قوه قضائيه رفت. فيلم اين حرف‌ها هم وجود دارد و من مستند صحبت می‌کنم.

وی در پاسخ به اين سوال که دايی تاکيد کرده در صورت ادامه صحبت‌های شما عليه‌تان شکايت خواهد کرد، گفت: سن دايی هنوز زياد نشده اما حافظه‌اش ضعيف شده است. وقتی دايی از من شکايت کرد آن قاضی معروف من را ۳۰۰ هزار تومان جريمه کرد و همچنين من يکسال ممنوع المصاحبه شدم. بارها از طريق تربيت بدنی از من خواسته شد که اين ۳۰۰ هزار تومان را بپردازم اما من گفتم اين پول را نمی‌دهم و گفتم می‌خواهم به زندان بروم تا آدم شوم. اما با وجود ميلی باطنی‌ام سازمان تربيت بدنی اين ۳۰۰ هزار تومان را از حقوقم کم کرد و ديديد که من در آن مدت بارها مصاحبه کردم. مايلی کهن شناخته شده است و از اين تهديدها نمی‌ترسد. اگر هم او می‌گويد به خاطر تيم ملی از شکايتش صرفنظر کرده باز هم بايد تاکيد کنم که حافظه او ضعيف شده و من هيچ وقت به گذشت او نياز نداشتم. بعضی‌ها آدم قاتل را می‌بخشند اما يک بار هم اين مسئله را نمی‌گويند. اما حالا او به خاطر ۳۰۰ هزار تومان که پول پفک نمکی نوه‌هايم هم نمی‌شود می‌گويد که من را بخشيده است.

مايلی کهن در ادامه در پاسخ به اين سوال که آيا می‌توان پايانی برای جدال لفظی شما و علی دايی متصور بود، گفت: من بگومگوی شخصی با ايشان نداشتم. آيا شما ديديد در زمانی که او به ناحق سرمربی پرسپوليس شد من حتی يک بار هم درباره او صحبت کنم. من تنها هفته گذشته و به خاطر اينکه آن مسايل دغدغه ملی‌ام بود صحبت‌هايی را مطرح کردم. من دغدغه ملی‌ام را با هيچ چيز عوض نمی‌کنم. بايد بگويم در اين مسئله هم پايم را پس نمی‌گذارم و هميشه انتقادهايم را مطرح می‌کنم. می‌دانيد که با وجود علاقه‌ام به احمدی نژاد و اعتقادم به اکثر کارهای او در بخش ورزش به او نقد وارد کرده‌ام. شايد اين مسئله خوشايند برخی نباشد و شايد گفتن اين انتقادها بعضی جاها به ترمز برای من تبديل شده اما برايم مهم نيست و وظيفه خودم می‌دانم تا زمانی که زنده هستم اين حرف‌ها را بزنم. شکر خدا به غير از خودش از کسی نمی‌ترسم. به همه احترام می‌گذارم ولی واهمه‌ای ندارم که مطرح کردن انتقادها باعث کم شدن حقوق و مزايايم شده يا می‌شود.

مايلی کهن ادامه داد: اگر باز اين داستان از طرف مقابل ادامه پيدا کند و بگويد که وقت اضافه ندارد که به اين حرف‌ها گوش کند و دوباره پاسخ بدهد من هم مستدل‌تر پاسخ‌هايی را خواهم داد که تا به حال ندادم. آخرين چيزی هم که می‌گويم اين است که اميدوارم در آستانه ماه مبارک رمضان ما از اسب خودخواهی و تکبر و خودبزرگ بينی پايين بيايم و با صراحت نگوييم که چرا بايد من از مردم عذرخواهی کنم. اين مردم همانهايی هستند که پس از خدا بيشترين لطف را به ما کردند. نبايد از ادبيات متکبرانه استفاده کنيم و می‌خواهم بگويم ممکن است شما برای بعضی‌ها دايی باشيد اما برای من ... نيستيد و پيرامون اين اما بعدا صحبت می‌کنم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016