دوشنبه 27 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از شادی و خوشحالی مردم تا شاهنامه صدری - رحمانيان

کشکول خبری هفته (۱۷۹)
ف. م. سخن

ويژه خبرنامه گويا

در کشکول شماره ۱۷۹ می خوانيم:
- شادی و خوشحالی مردم
- آقايان به مردم توهين نکنيد!
- آرزوی آزادی آقايان موسوی و کروبی
- احمدی نژاد بای بای!
- شاهنامه صدری-رحمانيان



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شادی و خوشحالی مردم
"ملت ايران با مشارکت ۷۲/۷ در صدی در يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوری٬ حسن روحانی را به عنوان رئيس جمهور ايران انتخاب کرد." «خبرگزاری ها»

ديشب تهران يکپارچه غرق شادی و سرور بود. مردم و بخصوص جوان ها خيابان ها را قرق کرده بودند و با رقص و پايکوبی انتخاب روحانی را به عنوان رئيس جمهور جشن گرفتند. اميدواريم اين شادی و سرور پايدار بماند.

ايران کشور عجايب است؛ کشور رويدادهای غير قابل پيش بينی. شايد يکی از دلايل دوام و بقای حکومت اسلامی همين امر باشد. هيچ چيز در اين حکومت محاسبه پذير نيست. در جايی که احتمال تقلب نمی رود تقلب می شود. در جايی که احتمال تقلب می رود تقلب نمی شود.

در اين انتخابات٬ اجرای برنامه ريزی های بيت و سپاه به يکباره متوقف شد. چرايش را نمی دانيم. شايد تهديد خارجی جدی يی وجود داشت که از آن بی اطلاعيم. بعيد است رويکرد مردم به اصلاحات عامل اين تغيير رويه باشد. در جايی که رفسنجانیِ عزيزکرده ی انقلاب به سادگی حذف شد٬ حذف روحانی به مراتب ساده و آسان تر از انتخاب او بود. ولی روحانی به هر دليل انتخاب شد.

اکنون به قول آقای نوری زاد مرده ی حکومت اسلامی دوباره زنده شده است. به قول جناب هوشنگ اسدی بازی هنوز شروع هم نشده است.

اما هر چه هست٬ امروز لبخند بر لب مردم نشسته است. بعد از افسردگی شديد اجتماعی٬ لااقل چند روزی شاهد لبخند پيروزی مردم هستيم. اينکه مردم واقعا پيروز شده اند يا حکومت پيروز شده است محل بحث است. بگذار روزگاری هم تصور کنيم که اين انتخاب مردم بود که حکومت را به عقب راند و نه اين حکومت بود که رای مردم را برای بقای خود مورد استفاده قرار داد.

اسرائيل درست در آستانه ی حمله به ايران بود. امريکا بهانه ی استفاده از سلاح های شيميايی در سوريه را که خط قرمز او بود کم کم داشت تبديل به تهديد عليه ايران و حزب الله و دولت بشار اسد می کرد. در اين ميان ناگهان روحانی با کليد بنفش اش از زير خاکستر به جای مانده از سال ۸۸ ققنوس وار بيرون آمد تا پرواز خود را به سمت نيويورک و تل آويو آغاز کند بلکه خطر جنگ و تجزيه و سرنگونی حکومت کاهش يابد. شايد يکی از دلايل اجازت خامنه ای به صعود او همين بود. درصد فاصله تا نصف به علاوه ی يک بسيار اندک بود. حکومت اگر اراده می کرد می توانست روحانی را به دور دوم بکشاند و با معرفی تنها يک نامزد اصولگرا٬ او را رئيس جمهور کند٬ اما اين کار را نکرد.

امروز ظاهرا به چهره ای موجه تر نياز هست. اما اين که اگر چنين برنامه ای وجود داشت چرا هاشمی از دور خارج شد هنوز محل سوال است. آيا بعد از حذف هاشمی تهديد ها بالا گرفت؟ آيا بعد از حذف او حکومت از احتمال حمله ی خارجی مطلع شد؟ اين ها مواردی ست که شايد آقای رفسنجانی در دفتر خاطرات اش قلمی کند.

به هر حال امروز روز جشن و پيروزی ست. روز خنده و پايکوبی مردم. نبايد اين شادی را با سخنان سنگين و ياس آلود تخريب کرد اما بايد به عوارض خوش خيالی نيز اشاره کرد تا فردا ياس مضاعف گريبان مان را نگيرد. اگر روحانی به همان راهی برود که خاتمی در سال ۷۶ رفت٬ اين ياس حتمی خواهد بود. اميدواريم با درس گرفتن از گذشته راهی بهتر انتخاب و طی شود.

ما هم با مردميم. ما هم مردمی هستيم. ما هم از خوشحالی مردم خوشحاليم. اميدواريم اين خوشحالی پايدار بماند.

آقايان به مردم توهين نکنيد!
برخی از تلويزيون های فارسی زبان اپوزيسيون متاسفانه پرده های حيا را دريده اند و اکنون به جان مردم ايران افتاده اند که چرا در انتخابات رياست جمهوری شرکت کرده اند و به حرف آن ها که گفته بودند مردم روز بيست و چهار خرداد در خانه ها بمانند گوش نکرده اند.

اين که روشنفکران جامعه به دور از جو و فضای حاکم در جامعه به ارائه ی نظر خود بپردازند امری ست قابل فهم و شايسته. اين که حتی يک نفر نظر خود را در مخالفت با پنجاه ميليون ايرانی بدون لکنت بيان کند نه تنها حق اوست بل که لازم و بايسته است. اما تلويزيون های مورد نظر ما تلويزيون روشنفکران نيستند؛ تلويزيون عده ای هتاک به مردم هستند که می خواهند نظر خود را به ضرب و زور به مردم تحميل کنند.

اگر در دوران انقلاب٬ خانم مهشيد اميرشاهی يا آقای مصطفی رحيمی يا امثال اين ها به اظهار نظر پرداختند و با جريانات حاکم در آن روز همراهی نکردند امری ست که با فحاشی برنامه سازان تلويزيون های اپوزيسيون کاملا متفاوت است. اين ها در صدد تحميل تفکرات خود هستند و برای دستيابی به هدف حتی به مردمی که ظاهرا سنگ آن ها را به سينه می زنند رحم نمی کنند.

امروز مردم ايران به هر دليل به آقای روحانی رای داده اند. ديروز هم به آقای موسوی رای دادند. بر ما پوشيده نيست که اين دو نفر از سازندگان و شکل دهندگان حکومت اسلامی هستند. اين که چرا مردم با وجود اين همه راديو و تلويزيون و رسانه مخالف همچنان به اشخاصی مانند اين دو نفر رای می دهند امری ست که اتفاقا به اين رسانه ها بر می گردد. اين رسانه ها نمی توانند در ذهن مردم جای بهتری از حکومت فعلی ايران داشته باشند.

آقايان بهتر است به جای فحاشی به مردم فکری به حال خودشان و برنامه هايشان بکنند و راهی را طی کنند که مردم هم خواهان همراهی با آنان شوند.

آرزوی آزادی آقايان موسوی و کروبی
اميدواريم آقای خامنه ای به هر دليل که تصميم گرفته اند آقای روحانی رئيس جمهور شود به همان دليل تصميم بگيرند عفو عمومی اعلام کنند و در اين روزهای شادی و خوشحالی٬ زندانيان سياسی را آزاد کنند.

اميدواريم آقايان موسوی و کروبی از حصر خانگی رهايی يابند٬ آقايان تاج زاده و احمد زيدآبادی نازنين و ديگر زندانيان اصلاح طلب از حبس به در آيند٬ ساير دانشجويان و فعالان سياسی آزاد شوند.

اميدواريم جشن مردم ايران با اين آزادی ها تکميل شود و شادی و خوشحالی مردم پايدار بماند.

احمدی نژاد بای بای!
چهار سال پيش اين شعار را بر پيشانی يکی از مطالب ام نوشتم و آن روزی بود که اکثريت مردم به نفع آقای موسوی وارد ميدان شدند. متاسفانه آن روز اين شعار صورت تحقق به خود نيافت٬ و چون نظر احمدی نژاد به نظر آقا نزديک تر بود٬ او در مقام خود ابقا شد.

اکنون چهار سال از آن روز می گذرد. نظر احمدی نژاد نه تنها به نظر آقا نزديک تر نيست بلکه صد و هشتاد درجه (به قول خودش سيصد و شصت درجه) با نظر آقا تفاوت دارد.

برای رفتن احمدی نژاد حتی اگر هيچ تغيير اساسی در ساختار حکومت روی ندهد بايد جشن گرفت. احمدی نژاد سمبل بسياری از زشتی ها و تباهی هاست. او و عملکردش نشانه ی:
- دروغ و دروغگويی
- اغراق و باور اغراق
- خودبزرگ بينی و خودهمه چيز پنداری
- انکار بی پروای دروغگويی های خود
- توهم و خودشيفتگی
- بد زبانی و بد رفتاری
- برخورد غير محترمانه با دشمنان
- برخورد از موضع بالا با دوستان
و بسياری صفات رذيله ی ديگر بودند.

اميدواريم هرگز کس ديگری مانند احمدی نژاد به عنوان نماينده ی مردم ايران بر صدر قوه ی اجرايی کشور ننشيند.

شاهنامه صدری-رحمانيان
شاهنامه صدری-رحمانيان با عنوان انگليسیِ
Shahnameh, The Epic of the Persian Kings
Ferdowsi
Illustrations & Design by Hamid Rahmanian
Translation & Adaptation by Ahmad Sadri
Foreword by Sheila Canby
توسط انتشارات
The Quantuck Lane Press, New York
چاپ و منتشر شده است.

اين کتابی ست که وقتی من آن را به دست گرفتم از زيبايی آن بسيار محظوظ شدم. بعد از شاهنامه ی بايسنغری که سال ها پيش آن را در تهران تهيه کردم و از نظر نفاست و طبعِ عالی٬ يکی از شاهکارهای چاپ و نشر است شاهنامه ی صدری-رحمانيان در تناسب با قيمت اش بسيار نفيس و ديدنی ست.

البته اين شاهنامه کل شاهنامه نيست بل که منتخب داستان هايی از شاهنامه است که در ارتباط با يکديگر يک مجموعه ی داستانی را به وجود می آورد. ترجمه ی آقای احمد صدری از اين داستان ها در کنار تصاوير کار شده توسط آقای حميد رحمانيان اثری فاخر و نفيس به وجود آورده که نه برای روی طاقچه ها بل که برای مطالعه ی جوانان ايرانی بزرگ شده در کشورهای انگليسی زبان است.

مترجم اين اثر ارزنده اظهار اميدواری کرده است که تراژدی های انسان مدار شاهنامه مثل تراژدی سهراب و سياوش و اسفنديار به اندازه ی اديپ و هملت و ليرشاه در ذهن جوانان ايرانی جای بگيرد. کاری که به نظر من به آن موفق خواهد شد.

مولفان اين کتاب در کار خود به فيلم هايی چون جنگ ستارگان و ارباب حلقه ها نظر داشته اند. به قول نويسنده ی مقدمه ی کتاب٬ اين شاهنامه شاهنامه ی عصر ديجيتال است.

شاهنامه ی صدری-رحمانيان از داستان کيومرث آغاز می شود و با مرگ رستم٬ قهرمان حماسی ايران٬ پايان می پذيرد. اين کتاب دو سوم داستان های شاهنامه را در بر می گيرد و از ارائه يک سوم بقيه که مربوط به دوران ساسانيان است به منظور هماهنگ و پيوسته نگه داشتن داستان ها صرف نظر می کند.

من مطمئن هستم جوانان انگليسی زبانی که اين کتاب را می خوانند بعد از مدتی چنان با قهرمانان اين کتاب مانوس می شوند که اسامی آنان را دائما به کار می گيرند و از بزرگان خود در باره ی آن ها سوال می کنند. اثر بزرگ صدری-رحمانيان اگر موفق به همين يک کار شود بزرگ ترين گام را در شناساندن اين اثر ملی به جوانان ما برداشته است.


فيس بوک ف. م. سخن:
https://www.facebook.com/fmsokhan


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016