حجاب برای گردشگران خارجی جاذبه دارد، گفتوگو با زهرا پيشگاهیفر از اعضای قطب گردشگری کشور
روزنامه قانون ـ گروه فرهنگ و هنر، الهام دولتی- «زهرا پيشگاهیفر» برای مدت سه سال دبير گردشگری علمی کل کشور بوده و در حال حاضر، از اعضای قطب گردشگری کشور است. دانشآموخته رشته جغرافياست و سالها در زمينه جغرافيا و گردشگری در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا تدريس کرده و راهنمايی تعداد زيادی پاياننامه را بر عهده داشته است. همه اينها دليلی میشود تا کم و بيش در مباحث مربوط به حوزههای ميراث فرهنگی، گردشگری و صنايع دستی صاحبنظر باشد. پيشگاهیفر معتقد است موفقيت گردشگری در ايران به شرطی تحقق پيدا میکند که نابسامانیهايی که امروز در اين حوزه میبينيم را خوب بشناسيم و راهحلش را هم پيدا کنيم. متن پيشرو حاصل گفتوگوی ما با او درباره اين نابسامانیها و راهحلهاست.
* برخی از منتقدان معتقدند ادغام حوزههای ميراث فرهنگی و گردشگری و صنايع دستی در يک سازمان نتوانسته چندان مؤثر باشد. نظر شما در اين باره به ويژه در حوزه گردشگری چيست؟
- من اينها را سه حلقه به هم پيوسته میدانم. البته ميراث فرهنگی، يعنی همان ابنيه و آثار تاريخی و صنايع دستی؛ هر دوی اينها ميراث فرهنگی هستند با اين تفاوت که يکی ميراث مادی و ديگری معنوی است، که حاصل آن مصنوعی است که برای گردشگر جاذبه دارد. در واقع، جاذبه ميراث فرهنگی در کشور کهنی مثل ايران، زمينه توسعه گردشگری را فراهم میکند؛ بايد به آن بها داد و تغييراتی در شرايط فعلی به وجود آورد. برای اين تغييرات ما میتوانيم از ساير کشورها الگو بگيريم همانطور که ما میبينيم بسياری از کشورها هستند که در کنار آثار فرهنگی نسبتا ضعيفی، شرايطی به وجود آوردهاند که باعث جذب گردشگر در سطح وسيع شده است. گردشگران دو دستهاند: گردشگر داخلی و گردشگر خارجی. گردشگران داخلی، سرمايه را در درون کشور میگردانند و سود و ثروتی به وجود نمیآورند؛ در حالی که گردشگران خارجی باعث ورود سود و ثروت به داخل کشور میشوند. به همين جهت بايد سرمايهگذاری زيادی برای جذب گردشگر خارجی داشته باشيم. بسياری از بهانههايی که برای جذب گردشگر خارجی وجود دارد را شناسايی کنيم و ببينيم که اينها به حق است يا ناحق.
* اين سرمايهگذاری چگونه بايد انجام بگيرد و در چه حوزههايی بايد رخ دهد؟
- معتقدم برای جذب گردشگر خارجی در سه حوزه مشخص بايد سرمايهگذاری کرد. نخست در حوزه بازسازی و بازآرايی مکانهايی که ميراث فرهنگی در آنجا قرار گرفته است. برای مثال در عالیقاپو يا چهلستون اصفهان روی در و ديوار و پلهها پر از يادگاری است. اولين قدم بازسازی و مرتب کردن چنين بناهايی است تا گردشگر خارجی بيايد و ورود به اين مکان برايش لذتبخش باشد. دوم، بازنمايی نوع زندگی در دورههای مختلف تاريخی، در کنار اين آثار فرهنگی است؛ کاری که خيلی از کشورها انجام میدهند و ما متأسفانه در اين زمينه هيچ قدمی برنداشتهايم؛ درست است که تا حدودی شرايط دوران صفويه را يادآوری میکند، اما تمام آداب و رسومی که در دوره صفويه بوده میتواند بازنمايی شود تا ديگران حس کنند که در آن دوره مردم چگونه زندگی میکردند. نکته آخر بحث محيط زيست است که متأسفانه کشورمان در اين زمينه ضعيف است. ما کمتر جايی را از بناهای تاريخی میبينيم که روشهايی برای حفظ محيط زيست در آن استفاده شده باشد. خود اين مسئله مانع از جذب گردشگر میشود.
حوزه دوم، سرمايهگذاری در آسان کردن ورود گردشگر است که بايد مورد توجه قرار بگيرد. آنچه در سازمان ميراث فرهنگی میديدم گره کوری بود برای ورود گردشگر خارجی به داخل. برای نمونه فرآيندهای پيچيده و غيرضروری برای صدور مجوز برای تأسيس دفترهای گردشگری. اين فرآيندها بايد اصلاح و قسمتهايی از آن حذف شود تا هر کسی که بخواهد گردشگر به داخل ايران وارد کند اين امکان برای او وجود داشته باشد. قدم دوم در اين رابطه، فراگير و همگانی کردن جذب گردشگر خارجی توسط مردم است که خيلی اهميت دارد. در حال حاضر گردشگر خارجی ما توسط آژانسها وارد کشور میشوند، ولی برای مردم چنين فرصتی وجود ندارد تا بتوانند گردشگر خارجی را به کشور بياورند.
* دقيقا منظور از مردم چيست؟ آيا مردم بايد گردشگر خارجی را وارد کشور کنند؟
- برای مثال، برای من استاد دانشگاه، شرايطی فراهم شود که بتوانم از همکارانم ۱۰۰ يا ۲۰۰ نفر در ماه وارد کشور کنم؛ يا هر کسی در صنف خودش. لازمهاش اين است که شرايطی فراهم شود که اين امر امکانپذير باشد. اگر شما به هر کشوری بخواهيد برويد همين اندازهای که دعوتکننده شما دولت را مطمئن کند که از لحاظ امنيتی و مالی برايش مشکل به وجود نمیآيد، به راحتی مجوز داده میشود؛ ولی اين شرايط در کشور ما کمتر است و گردشگری بهطور ويژه مختص به آژانسها شده است.
قدم سوم ، تأمين امنيت جانی و مالی گردشگرخارجی است که به نظر من از طريق باز کردن پای بيمهها به اين حوزه است؛ چراکه بيمهها تمايل کمتری به اين کار دارند که بايد مکانيزمهای خاصی برايش تعريف شده و تأمين امنيت شود.
قدم چهارم، تأسيس شبکه راهنمايان خبره گردشگری و استفاده از استادان باستانشناسی و تاريخ و جغرافيا به ويژه بازنشستگان دانشگاهی در اين رشتههاست. در حال حاضر گردشگرانی که وارد کشورمان میشوند با يک خلأ مواجه میشوند و آن خلأ اطلاعات است که به آن نياز دارند. اگر ما بتوانيم شبکههايی از راهنمايان خبره به ويژه باستانشناسان، مورخان و جغرافیدانان ايجاد کنيم که میتوانند گردشگران را اغنا کنند، خيلی میتواند در جذب گردشگر کمک کند.
قدم پنجم توسعه انواع گردشگری است؛ ما انواع گردشگر داريم، برای مثال گردشگری روستايی؛ با اين حال شايد دو يا سه روستا بيشتر نداريم که برای گردشگر خارجی جاذبه داشته باشد؛ باقی آنها برای گردشگران داخلی جاذبه دارد. اگر ما به گردشگریها تنوع ببخشيم، برای نمونه میتوانيم گردشگری علمی را توسعه دهيم و کسانی که میخواهند در حوزههای خاصی کار کنند، مثلا زمينشناسی، جامعهشناسی و ... را به کشور جذب کنيم .
از طرف ديگر، برای اينکه ببينيم در چه شرايطی هستيم، حذف آمار گردشگران و جابهجا شوندگان داخلی اهميت دارد. اينها نبايد جزو گردشگران به شمار روند؛ آمار گردشگران بايد مختص شود به گردشگرانی که از خارج به داخل میآيند.
در حوزه سوم، يعنی سرمايهگذاری در حوزه صنايع دستی -همانطور که قبلا اشاره کردم- اينها قابل انتقال هستند و با انتقال هر مصنوعی از صنايع دستی بخشی از تاريخ يک کشور به کشورها و جوامع ديگر انتقال پيدا میکند. بنابراين لازم است برای توسعه صنايع دستی چند کار انجام شود. نخستين اقدام، توسعه جغرافيايی صنايع دستی و سرمايهگذاری در توسعه کمی و کيفی است. دوم، پيدا کردن بازارهای هدف برای انتقال و فروش صنايع دستی و فراگير کردن آن در سطح منطقه و ساير کشورها با همکاری اتاقهای بازرگانی است؛ همچنين مدرنسازی و کاربردی کردن آنها برای مصرفکنندگانی که مدرن هستند؛ تأسيس مراکز صنايع دستی ايران در ساير کشورها با همکاری سفارتخانههای ما يا اتاقهای بازرگانی هم از اين جمله است. راهاندازی يک شبکه تبليغ در توزيع و فروش صنايع دستی در ساير کشورها بايد شکل سيستمی پيدا کند.
* به نظر شما گردشگری تا چه اندازه تحت تأثير مسائل سياسی است؟ يعنی رابطه ما با دنيا ارتباط مستقيمی با آمار ورود گردشگران خارجی به کشور دارد؟
- دقيقا تأثير دارد؛ به دليل تبليغاتی که در خارج از کشور در ارتباط با ناامنی در ايران میشود، تأثير بسياری بر مردم دارد. نمونههايی که خود شاهدش بودم از استادانی که میخواستند وارد کشور شوند ولی میترسيدند؛ ترس تبليغاتی که در ذهنشان بود، ولی وقتی آمدند، ديدند که بسيار راحت است. از طرف ديگر خلأ تبليغ از ناحيه ما وجود دارد. ما يکی دو سال است که به اين شدت تحريم هستيم و ۳۰ سال اينطور نبود و میتوانستيم از خيلی از فرصتها استفاده کنيم. از شبکههای رسانهای فراوانی که هست میتوانستيم زمان بگيريم و کشورمان را تبليغ کنيم.
* ما در دوره اصلاحات نسبت به امروز رابطه خوبی با کشورها داشتيم، به ويژه با اروپا؛ آيا آمار دقيقی وجود دارد که در آن دوره گردشگر چقدر بوده و حالا چقدر است؟
- من اطلاعی از آمار ندارم؛ به اعتقاد من آماری که در حوزه گردشگری داده میشود مثل بسياری از آمارهای ديگر مخدوش است و ما نمیتوانيم دقيقا بگوييم که آمار در آن دوران بيشتر بوده يا حالا؛ به ويژه که بحث آمار مربوط به گردشگرها، گردشگر خارجی و داخلی خيلی تفکيک شده نيست.
* مسئله حجاب در اين امر تا چه اندازه مؤثر است؟ برای مثال، در همسايگی ما کشور ترکيه به دليل اينکه محدوديتی از نظر ظاهر و پوشش ندارند طبيعتا از لحاظ جذب گردشگر نسبت به ما در سطح بالايی قرار دارد. حداقل ما اين محدوديت را چطور میتوانيم پر کنيم برای گردشگری که اينها برايش مهم است؟
- فکر میکنم اين يکی از آن بهانههايی است که در ذهن ماست؛ هيچ گردشگری نبوده که به ايران بيايد و به او بگويند حجاب داشته باش و نسبت به اين مسئله اعتراض کند. گردشگران اين فرهنگ را دارند که وقتی وارد يک جامعه و فرهنگ ديگری میشوند بايدها و نبايدهای آن فرهنگ را قبول کنند. خود ما هم به هر کشوری برويم بايدها و نبايدهايی هست که قبول میکنيم. بنابراين فرهنگ گردشگری ايجاب میکند مطابق با فرهنگ هر جامعهای که به عنوان گردشگر وارد آن میشويد خودتان را تنظيم کنيد و اين کار را انجام میدهند و هيچ اعتراضی هم وجود ندارد؛ اما معتقدم با اين بهانهها به ناتوانیهای مسئولان گردشگری در رابطه با جذب گردشگر خارجی، سرپوش گذاشته میشود.
* ولی ما میبينيم که خيلی از مردم داخل کشورمان به اين کشورها میروند به خاطر اينکه آن محدوديتها وجود ندارد؛ من آمار دقيقی ندارم؛ ولی ظاهرا يکی از دلايل اينکه بيشترين مسافران ايرانی به کشورهای خارجی میروند، همين مسئله است؟
- بله؛ ولی اين ربطی به جذب گردشگر ندارد، شما اگر به هند برويد، مثلا به معبد سيکها، در آن معبد بايد به هنگام ورود آداب خاصی را رعايت کنيد؛ در غير اين صورت به شما اجازه ورود نمیدهند. کسی که گردشگر است چنين فرهنگی را به راحتی میپذيرد. در کشور ما هم به همين صورت است. من معتقدم خود حجاب جاذبه دارد. اگر شما به ورزنه برويد که از شهرهای اصفهان است همه زنها از چادر سفيد استفاده می کنند؛ به خاطر همين موضوع همه دوست دارند آنجا را ببينند.
* با توجه به دولت آينده که با شعار تدبير و اميد آمده و تا ماه آينده مستقر میشود به نظر شما میتوان اين توازن ورودی و خروجی را در دولت آينده برقرار کرد؟
- در حال حاضر با تحريمها و گران شدن دلار گردشگر خروجی زياد نداريم؛ اما اينکه در دولت آينده برای افزايش ورود گردشگر خارجی اقدامی صورت میگيرد يا خير، سؤالی است که بايد به آن پاسخ داد. فکر میکنم اين در صورتی امکانپذير است که کسانی که مسئوليت حوزه گردشگری و ميراث فرهنگی و صنايع دستی را به عهده میگيرند، به اين مسئله باور داشته باشند که ما بايد ورود گردشگر به کشور را افزايش دهيم به خصوص حالا که با بحث تحريمها روبهرو هستيم؛ به خصوص که قرار است از نفت فاصله بگيريم و يک اقتصاد ديگری جايگزين آن شود و عالیترين و ملموسترين چيزی که میتواند جايگزين نفت شود، اتفاقا گردشگری است به خصوص در کشور ما. بنابراين اينکه افرادی که در رأس حوزه گردشگری و ميراث فرهنگی ما قرار میگيرند، آيا اين را باور داشته باشند يا نه، نتيجه متفاوت خواهد بود.